اندیشکده| توافق امارات و اسرائیل یک توافق صلح نیست، بشکه باروت است
یک اندیشکده آمریکایی در گزارشی با تاکید بر این که اینگونه نیست که همواره توافقات دیپلماتیک منجر به صلح شوند، نوشت که توافق امارات و رژیم صهیونیستی برای عادیسازی روابط نیز الگوی شومی بر جای خواهد گذاشت و باید منتظر مناقشات تازه در منطقه بود.
«کنث پولاک» از کارشناسان و اعضای ارشد اندیشکده آمریکایی «آمریکن اینترپرایز» در مقالهای که در وبسایت این اندیشکده و همچنین نشریه مشهور فارن پالیسی منتشر شد، با اشاره به قرارداد انگلیس و روسیه در اوت 1907 (توافق سنت پیترزبورگ) که منجر به حل و فصل اختلافات ژئواستراتژیک انگلیس و روسیه شد و بعد از یک قرن این دو رقیب خونی را به یک متحد بدل کرد، نوشت: اما این توافق یک مشکل اساسی داشت. این که این کنوانسیون محصول رویکرد صلحآمیز لندن و سنتپیترزبورگ نبود بلکه محصول تغییر در توازن قدرت و ظهور تهدیدات جدید بود.
در این مقاله با اشاره به این تجربه تاریخی، آمده است: درس کنوانسیون انگلیس و روسیه این است که تحولات دیپلماتیکی که رقابت طولانیمدت ژئواستراتژیک را به نزدیکی دو طرف تبدیل میکند ممکن است به آن گونه که به نظر میرسد خوب نباشند و در عوض احتمال دارد رهاورد آن مسائل بدتر باشد.
پولاک سپس به توافق عادیسازی روابط میان رژیم صهیونیستی و امارات اشاره کرده و تصریح میکند: دلایلی وجود دارد که باید درباره اعلام امارات و اسرائیل برای عادیسازی روابط در ازای عدم الحاق بخشهایی از کرانه باختری، نگران باشیم.
در این گزارش با اشاره به این که رژیم صهیونیستی و برخی از کشورهای عربی در دو دهه گذشته روابط پنهانی با هم داشتند و وقوع همچنین تحولی غیرقابل اجتناب بود، نوشت: نکته اینجا است که اکنون در قرن بیست و یکم هستیم و مناقشه اعراب و اسرائیل دیگر آنچنان که باید عامل تعیین کننده در ژئوپلیتیک خاورمیانه به شمار نمیرود. از سال 1982 به این سو درگیری متعارف نظامی میان اسرائیل و اعراب بوقوع نپیوسته است و حتی در جنگ 2006 لبنان،کشورهای عربی علیه حزبالله موضع گرفتند. در حقیقت در سی سال گذشته تهدید امنیت اسرائیل بطور عام ناشی از محور مقاومت به رهبری ایران بوده نه کشورهای عربی.
این مقاله با تاکید بر نابسامانی سیاسی خاورمیانه ناشی از تغییرات عمیق اقتصادی، فرهنگی و جمعیتی پس از انقلاب اطلاعات و اطلاعرسانی در قرن بیست و یکم، تاکید کرد که در این نابسامانی ایران توانست نفوذ خود را در منطقه افزایش دهد اما مهمترین اتفاق از نظر ژئواستراتژیکی برای خاورمیانه متارکه آمریکا از این منطقه بوده است. هر چند دولتهای اوباما و ترامپ این امر را رد کردهاند اما واقعیت میدانی به خوبی نشانگر این امر بوده است.
بنا بر این گزارش، اوباما و ترامپ بطور مرتب از مشکلات منطقه فاصله گرفتهاند با وجود این که مشاوران نظامی و دیپلماتیک آنها نیز در تمام این مدت نسبت به این رویکرد هشدار دادهاند. از آنجایی که آمریکا یکی از عوامل موثر در حفظ وضع موجود است متارکه منطقه و خروج این کشور به بازیگران دیگر فرصت میدهد که نظم منطقهای را تغییر دهند. ایران و همپیمانان آن بیشترین سود را از این امر میبرند.
این اندیشکده افزود: همانطور که پیشبینی میشد این متارکه آمریکا در منطقه منجر به هراس همپیمانان آمریکا در منطقه شده است و این ترس آنها را وادار کرده تا اقدماتی چه مثبت یا منفی انجام دهند که پیش از این هرگز بر نمیداشتند و عادیسازی روابط از جمله آنها بود.
درادامه این گزارش با اشاره به اقدامات نظامی و امنیتی و همچنین هستهای که امارات و عربستان در منطقه در طی این سالها اتخاذ کردهاند از جمله مداخله در یمن و ادعای آنها مبنی بر این که این کارها را برای کاهش تهدید ایران انجام دادهاند و حالا که آمریکا کاری نمیکند خودشان مجبور به اقدام هستند، آمده است: همانطور که کنوانسیون انگلیس و روسیه در سال 1907 مناقشات بزرگ قرن نوزدهمی را مختومه کرد اما مناقشات قرن بیستمی برانگیخت، به توافق اسرائیل و امارات نیز به عنوان بخشی از پایان مناقشات قرن بیستمی و آغاز مناقشه قرن بیست و یکمی نگاه میشود که خاورمیانه را دربر خواهد گرفت.
در انتهای این مقاله آمده است: شاید با این کار یک مناقشه منطقه را بخوابانیم اما شاهد بروز مناقشه دیگر هستیم. ما باید تمایل خود را به این تغییر و تحولات کنترل کنیم و فرقی ندارد این تحولات ممکن است در کوتاه مدت مثبت به نظر برسند.
انتهای پیام/