جاودانهها| تنفس با نی زیر پای عراقیها؛ تحسین سردار همدانی از شجاعت شهید عیوضی در عملیات قراویز
گروه استانها-صدای پای عراقیها هر لحظه نزدیکتر میشد. نی را با لبهایش فشرد و آهسته تنفس کرد. ۴۸ ساعتی طول کشید تا از محاصره نجات پیدا کند؛ قهرمانی که به گفته سردار شهید همدانی "شیر عملیات قراویز" بود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از همدان، شهریور سال 1360 روزهای غمناکی را در آغوش کشید. روزهایی که باوجود گذشت 39 سال از آن زمان هنوز بوی خون میدهد و تلخی و مظلومیت.
کار شناسایی انجام شده بود و همه چیز برای انجام یک نبرد موفق مهیا بود؛ غافل از اینکه عملیات لو رفته و دشمن برای محاصره رزمندگان لحظهشماری میکند. دارالمجاهدین همدان در این عملیات، نیروهای بسیاری را از دست داد و نزدیک به 60 نفر از رزمندگانش به شهادت رسیدند.
تعداد زیادی از رزمندگان استان همدان در عملیات شهیدان "رجایی و باهنر" حضور داشتند به ویژه فرماندهان بزرگی چون سردار شهید حاج حسین همدانی، حبیبالله مظاهری، محمود شهبازی و علیرضا حاجی بابایی.
معلم شهید فریدون عیوضی هم از رزمندگانی بود که در این عملیات حضور حماسی داشت و شجاعت او تا اندازهای بود که سردار همدانی در وصفش گفته است: «عیوضی مانند شیر میغرید».
فریدون(اردشیر) عیوضی 21 آذر 1336 در خانوادهای مذهبی از شهر بهار متولد شد. در نوجوانی با هیئتهای مذهبی همکاری میکرد و در جوانی با مبارزان انقلابی. به دلیل علاقه به تدریس، معلم شد، اما با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان "بسیجی داوطلب" عازم جبهه نبرد شد.
فریدون در کنار شهید چمران برای آزادسازی حمیدیه تا سوسنگرد تلاش کرد؛ در قراویز حضور ماندگاری از خود به یادگار گذاشت و زمانی که برای حفظ خرمشهر پافشاری میکرد؛ آسمانی شد.
تحسین سردار همدانی از شجاعت شهید عیوضی
سردار رضا میرزایی از همرزمان شهید فریدون(اردشیر) عیوضی در کتاب "اردشیر آبروی ایل" چنین میگوید: «این شهید بزرگوار حدود یک سال و نیم در جبههها بود و اگر امکان داشت بیشتر بماند؛ قطعا یکی از فرماندهان بزرگ استان میشد.
سال 60 در عملیات 11 شهریور با شهید عیوضی همراه بودم. قرار شد نیروهای ما از سه محور به سمت ارتفاعات قراویز حرکت کنند. در مسیر پیش رو، محور سمت راست به فرماندهی حبیبالله مظاهری و نیروی عملکننده آنها من بودم.
در مقابل، علیرضا حاجی بابایی و نیروی عملکننده او حسن مرادیان و حسن اسدیار و در سمت چپ حاج محمود شهبازی بود و نیروی عملکنندهاش حسن تاجوک. عملیات 11 شهریور کاملا حماسی بود. در گرماگرم هوای داغ و سوزان منطقه و فریدون عیوضی هم در گروه ما بود.
عملیات لو رفت و از سه طرف اجرای آتش به سمت ما صورت گرفت؛ با این حال رزمندگان تلفات سنگینی به عراقیها وارد کردند. در این عملیات پیکر 62 نفر از بهترین نیروهای ما در اطراف سنگرها جا ماند و بعد از اینکه عملیات "الی بیت المقدس" انجام شد و عراقیها، قراویز را تخلیه کردند، پیکرها را بازگرداندیم.
فریدون عیوضی یکی از پیشتازان شجاع و دلاور این عملیات بود و حماسههای بزرگی از خود نشان داد. سردار همدانی در مورد او میگوید: «آقای عیوضی یک نیروی ارزشمند و با کفایت بود که تا آخرین لحظه نبرد جانانه ایستاد».
تنفس با نی زیر پای عراقیها
آصف عباسی یکی از رزمندگان شهر بهار هم میگوید: «بعد از شهادت شهیدان رجایی و باهنر برای تقویت روحیه مردم، عملیات 11 شهریور در جبهه سرپل ذهاب صورت گرفت. از بچههای بهار، مجید روحی، علی زارعی، مهدی فریدونی، اصغر مرادی و فریدون عیوضی در عملیات حضور داشتند. من و مهدی فریدونی در گروه حبیب مظاهری بودیم و فریدون عیوضی در گروه حاج بابایی.
عملیات توسط ستون پنجم لو رفته بود. ساعتها مقاومت در پشت خطوط دشمن خیلی سخت بود. گرمای شدید تابستان دشت ذهاب و قراویز آن هم بدون آب و غذا شرایط سختی را ایجاد کرده بود. دشمن محاصره را تنگتر میکرد و هر لحظه به تعداد زخمیها و شهدا اضافه میشد.
ما در کنار تخته سنگی در قراویز مانده بودیم. مهمات بچهها تمام شده بود و هر نفر فقط یک نارنجک با خود داشت تا به محض اینکه محاصره کامل شد؛ نارنجکها را بکشیم و اسیر نشویم.
ناکامی در این عملیات، روحیه بچهها را خراب کرده بود و ناامیدی از هر طرف میبارید. ناگهان نور امیدی در دل شب تابید. یک لحظه سردار همدانی با صلابت و ابهت خاصی از میان تپهها و شخم زارها با ماشین تویوتا به طرف ما آمد. آتش دشمن خیلی زیاد بود؛ فریاد زد: «سوار شوید».
چند نفری که در محاصره بودیم؛ سریع سوار تویوتا شدیم. مهدی فریدونی هم با من سوار شد. سردار همدانی از میان آتش به حرکت ادامه داد. با هزار زحمت و دردسر وارد جاده سرپل ذهاب شدیم و معجزهآسا نجات یافتیم.
شجاعت و شهامت سردار همدانی باعث نجات ما شد. به شهرک المهدی، مقر بچههای استان رسیدیم. آنجا همه به یاد شهیدان اشک میریختند. آن شب از فرط غم و اندوه نخوابیدیم. فردای آن روز، بچهها نام شهدا را بر دیوار مدرسه مینوشتند. من و شهید فریدونی هم نام شهدای بهار و لالجین را اضافه کردیم. نام فریدون عیوضی هم در بین آنها بود.
مهدی فریدونی از یاران مخلص شهید عیوضی بود و از اینکه شهید نشده بود؛ بسیار ناراحت بود. چهل و هشت ساعت بعد خبر مسرتبخشی قرارگاه را پر کرد: «عیوضی زنده است».
فریدون برگشته بود و با بچهها صحبت میکرد. گفت: «وقتی که در کنار رودخانه زخمی شدم؛ همانجا ماندم. دشمن داشت میرسید. رفتم میان آب و نی و علفهای کنار رودخانه تا صدای عراقیها میآمد زیر آب میرفتم و با نی تنفس میکردم تا دور شوند».
در وصیتنامه معلم شهید فریدون عیوضی چنین آمده است: «ما که شیعه اثنی عشری هستیم باید وجود خود را پاک کنیم و با تمایلات نفسانی خود که جهاد اکبر است مبارزه کنیم و چنانکه امام عزیز هم فرمودند؛ بالاترین گرفتاری حب نفس است، با شدت تمام تر مبارزه کنیم.
جهاد یک امر واجب است برای انسانها به خصوص ما مسلمانها که امت محمد(ص) هستیم. ما باید سال ها مبارزه کنیم تا خود را بشناسیم و وقتی که خود را شناختیم؛ خدا را هر لحظه در وجود خودمان احساس میکنیم».
گزارش: سمیه مظاهری
انتهای پیام/744/ش