جاودانهها- شجاعت سردار یارمحمدی در مبارزه با طاغوت و ضد انقلاب؛"شیخ اکبر" چشم راست شهید مدنی بود
گروه استانها-مرید واقعی شهید مدنی بود. یار دیرین انقلاب و چشم راست "سید اسدالله". مردم را به صف کرد تا مقابل تانکها بایستند و حماسه فجر ۵۷ رقم خورد. در کردستان، زخمهای فراوان به ضد انقلاب زد؛ آنقدر عمیق که سرش را برای اربابانشان پیشکش بردند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از همدان، چشم راست شهید مدنی بود. مرد روزهای سخت انقلاب. روزهایی که هنوز کسی جرأت رویارویی با طاغوت را نداشت. این روزها کمتر از او یاد میشود یا بهتر بگویم هیچ! با اینکه از مبارزان پیشگام انقلاب بود؛ امروز نه خیابانی به نامش هست؛ نه مدرسهای و نه هیچ جای دیگر و تنها تلاش نهادهای انقلابی برای تجلیل از خدمات او چاپ کتابی بود که چند سال پیش انجام شد.
کتابی با طرح جلد ساده و بیرنگورو و صفحاتی یکدست و کسلکننده که جذابیتی برای مخاطب ایجاد نمیکرد؛ آنقدر که علی آقا محمدی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام هم زبان به شکوه گشود. و گفت: «او فردی بود که همه کارهای خود را برای رضای خدا انجام میداد و معرفی او به نسل جوان باید موردتوجه قرار گیرد».
شهید مدنی که به همدان آمد؛ جزء نخستین افرادی بود که به گرد شمع وجودش حلقه زد. پس از آن همواره دوشادوش سید بود. در شکلدهی گروههای مبارزاتی استان، نقش تعیینکنندهای داشت و مبارزان را در شهرهای مختلف بسیج کرد.
بارها بهوسیله ساواک دستگیر شد و خم به ابرو نیاورد. حالا همه "شیخ اکبر" را میشناختند؛ جوانی برومند از خطه عاشورایی و شهیدپرور "مَریانج". او که مبارزه با روح پاکش گره خورده بود به زهد و تقوا و ظلمستیزی معروف بود.
یازدهم آذر 56 به همراه چند نفر از دوستانش با رهبری حجتالاسلام «شیخ رضا مظاهری» برای حاجآقا مصطفی خمینی در مسجد «مریانج» مراسم چهلم گرفت؛ اقدامی که به گفته سردار شهید حاج حسین همدانی، نخستین جرقه مبارزات انقلابی در استان همدان بود.
با اینکه علما و گروههای انقلابی بر برگزاری مراسم تأکید کرده بودند به دلیل خفقان، تنها شهر بزرگ مانند قم، شیراز، تبریز و کرمانشاه موفق به برگزاری مراسم شدند. در شهر کوچک مریانج، اما مجلسی برگزار شد که سخنران آن شیخ "محسن محققی" بود. این مراسم بدون کسب مجوز از ژاندارمری منطقه برگزار شد.
آن روزها مریانج تنها جایی در استان همدان بود که باوجود تهدید شهربانی و فشارهای امنیتی توانست برای حاج مصطفی خمینی چهلم بگیرد و با این کار حرف ساواک را پشت گوش انداخت.
سردار سرلشکر شهید حاج حسین همدانی که از نوجوانی در صف مبارزات انقلابی حضور داشته در خاطرات خود از روزهای سخت انقلاب چنین آورده است: «اولین جرقه علنی انقلاب در همدان بعد از شهادت آقا سید مصطفی خمینی زده شد. ما یک شهرستانی در حاشیه شهر همدان به نام "مریانج" داریم که مردم متدین و سلحشوری دارد که در آنجا توسط برادرانی مثل شهید یارمحمدی، مراسمی برگزار شد که کار از آنجا آغاز شد».
ساواک پس از این مراسم، شیخ رضا و دوستانش را دستگیر کرد، اما به دلیل بیداری و بصیرت مردم این منطقه و ترس رژیم از تظاهرات مردمی، آنها را آزاد کرد.
شیخ "علی اکبر یارمحمدی" آنقدر به مبارزه ادامه داد تا انقلاب به پیروزی رسید، اما درست یک قدم مانده به پیروزی، حماسهای از خود به یادگار گذاشت که مردم همدان، هرگز آن را فراموش نمیکنند.
بیست و یکم بهمن 57 وقتی ارتش زرهی از کرمانشاه به طرف تهران در حرکت بود تا معترضان را در تهران سرکوب کند به دستور شهید مدنی، مردم را جمع کرده و به جاده کرمانشاه-همدان برد.
مردم از مریانج تا چهار راه "میدان بار" کف زمین خوابیدند تا مانع حرکت ستون زرهی شوند. لحظههای سختی بود و هر لحظه احتمال کشتار شدید داده میشد.
شهید مدنی با فرمانده گارد صحبت کرده و ارتش را "برادر ملت" خطاب کرد. نفس قدسی سید کارساز شد و فرمانده، خود را تسلیم کرد. حماسهای که اگر نبود؛ شاید سرنوشت انقلاب تغییر میکرد و تهران در 22 بهمن، قتلگاه مبارزان میشد.
علی اکبر یارمحمدی پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم از پای ننشست و همهوقت خود را صرف خدمت به نهادهای انقلابی کرد و برای بهبود وضعیت مردم از هیچ کوششی دریغ نکرد.
وی با بروز درگیریهای مردمی در منطقه علیصدر و اختلاف بین مردم و مدیران غار علیصدر به تشخیص آیتالله مدنی، سرپرستی غار علیصدر را پذیرفت و درآمدهای حاصل از بازدید گردشگران را پس از سالها به بیتالمال بازگرداند.
شیخ اکبر پس از تشکیل سپاه پاسداران در همدان به این نهاد پیوست و مأمور مقابله با ضدانقلاب در کردستان شد. سردار شهید بروجردی، بنیانگذار نیروی پیشمرگان کرد مسلمان در کردستان، او را در شهریور 1359 به عنوان "فرمانده پیشمرگان کرد مسلمان" در منطقه "دهگلان" منصوب کرد.
مدتی بعد با شناخت تواناییهایش از طرف فرماندهان نظامی کشور، فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دهگلان در کردستان به وی سپرده شد. شهید یارمحمدی در سرکوبی غائله کردستان نقش بیبدیلی داشت و شجاعتی وصفناشدنی از خود نشان داد. شهادت پاداش مجاهدتهای او بود. مرد روزهای سخت انقلاب و مرید واقعی امام(ره) 24 آبان 1359 در درگیری با ضد انقلاب پرواز کرد.
کومله سرش را همچون مولایش سیدالشهدا(ع) از تن جدا کرد و با بغض و کینهای که از او داشت به نشانه پیشکش برای رؤسایشان بردند. حالا پیکر بی سر او سالهاست که در گلزار شهدای همدان آرام گرفته است. سردار بی سر جبهههای نبرد و مجاهدی خستگیناپذیر که همواره در خط مبارزه با دشمنان انقلاب بود.
به گزارش تسنیم؛ «شیخ اکبر»ها نقش مهمی در پیروزی انقلاب داشتند آنقدر که اگر نبودند امروز قامت انقلاب اینقدر استوار نبود؛ مردانی که همه اجرها را در گمنامی میجستند و همه هدفشان جلب رضایت پروردگار بود.
از خودشان عکس نمیگرفتند تا به یادگار بگذارند و برای قرار گرفتن در قاب دوربین از یکدیگر سبقت نمیجستند که دلهایشان آسمانی بود و رنگ لباسهایشان خاکی. مردانی که از همه هستی خود در مسیر اسلام گذشتند و در راه رسیدن به معبود، دل از زن و فرزند بریدند و ساده زیستند و سادهتر جان دادند.
و شاید اگر مسئولان و متولیان نهادهای فرهنگی و انقلابی در لابلای کارهای روزمره، گاهگاهی خاطرات روزهای سخت انقلاب و دفاع مقدس را مرور کنند؛ مبارزان پیشکسوتی چون شیخ اکبر یارمحمدی را به خاطر آورند و نامگذاری خیابان یا طرح پیشکش، دستکم با بردن نامش از او قدردانی کنند.
گزارش: سمیه مظاهری
انتهای پیام744/ ت