قدیریان: در سینما از لحاظ منابع تصویری فقیریم و به راحتی بازی میخوریم
عبدالحمید قدیریان هنرمند و محقق هنر دینی معتقد است دلیل آنکه در سینمای فاخر دینی به راحتی بازی میخوریم، این است که هنوز بنیانهای تصویری لازم را خلق نکردهایم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، واقعه عاشورا و ابعاد ژرف و متکثر آن، از جمله موضوعات بسیار مهم و قابل توجهی است که هنرمندان شیعی در طول تاریخ جلوههایی از پیام و مفاهیم آن را در قالبهایی نمادین همچون: کلام، نقش و حجم، با درایت و ظرافت تمام در آثار هنری خویش متجلی ساختهاند. هنر عاشورایی به صـورت هنری هویتمند، جوشان و اصیل، یکی از زیباترین و پرفروغترین نمودهای هنر شیعی است که توانسته در فرهنگ مصور تشیع در قالبی نمادین و با بهرهگیری از مفاهیم عمیق، بیشترین جلوهگریهای ممکن را به نمایش بگذارد.
تعزیه، روضهخوانی، نقالی، نقاشی، تصویرسازی، نگارگری و... از جمله هنرهای اصیل ایرانی-شیعی هستند که از دیرباز تاکنون به واقعه کربلا و تجلی آن در جامعه پرداختهاند. این هنرها از آغاز تاکنون، ماهیتی اعتقادی و معرفتی داشتهاند و همواره از دل باورهای مذهبی مردم و هنرمند؛ بهعنوان نماینده مردم برخاستهاند. واقعه عاشورا، یکی از حوادث سترگ تاریخ تشیع اسـت کـه در آن نـواده گرامی رسول خدا(ص)، امام حسین(ع) و 72 تن از یاران و اهلبیت مکرمشان در راه احقاق آزادگی و احیای شعائر دین مبین اسلام به شهادت رسیدند. این واقعه عظیم، نقطه عطف یگانهای در تاریخ اسلام و تشیع، به ویژه در باورهای مذهبی دوستداران اهلبیت عصمت و طهارت(ع) و حالا بیش از یک قرن است که شیعیان به هر شکل و صورتی، سعی در احیا و بزرگداشت آن داشتهاند؛ این امر از جمله به وسیله هنرهایی چون نقاشی، شبیهخوانی و تعزیه رخ داده است.
تازهترین نمایشگاه نقاشیهای عبدالحمید قدیریان؛ هنرمند و محقق هنر دینی با عنوان «همپای نور» که مدتی است که در موزه هنرهای معاصر فلسطین؛ وابسته به فرهنگستان هنر برپا شده، تلاشی برای تجلی هنر دینی و بازنمایی چشمههایی از فرهنگ جوشان عاشورایی است.
این نمایشگاه که اکنون واپسین روزهای برگزاری خود را سپری میکند، از بدو برپایی تاکنون توانسته است توجه هنردوستان و مخاطبان حوزه هنرهای تجسمی به ویژه علاقهمندان به هنر نقاشی را به خود جلب کند، امتداد همان نگاه و دغدغهای است که قدیریان در حوزه هنر دینی و شیعی جستوجو و دنبال میکند؛ بدین معنا، نمایشگاه نقاشی «همپای نور» گام دومی است که این هنرمند پس از برپایی نمایشگاه عاشورایی «آسمان حسین» برداشته است؛ او در «آسمان حسین» تلاش کرده بود تا نگاه و توجه مخاطبانش را به آسمان جلب کند اما در «همپای نور» آنگونه که خود ابراز میکند، سعی کرده است تا منظر مخاطبان آثارش را به نور، شناسایی نور و نور؛ به عنوان ابزاری که خداوند برنامهها و آمورش را بهواسطه آن پیش میبرد، معطوف کند.
«همپای نور» مشتمل بر 32 تابلو و 6 مجسمه است که چند نمونه از آنها آثاری هستند که از مجموعه «آسمان حسین» انتخاب شدهاند و قدیریان تلاش کرده است تا بازنگری زیباییشناسانهای به آنها داشته باشد.
به بهانه برگزاری این نمایشگاه، به سراغ عبدالحمید قدیریان رفتیم و با او درباره برپایی نمایشگاه تازهاش به گفتوگو نشستیم؛ بخش نخست این گفتوگو چندی پیش از خبرگزاری تسنیم منتشر شد که مشروح آن در لینک زیر قابل مشاهده است:
در ادامه، مشروح دومین و آخرین بخش از این گفتوگو را از نظر میگذرانید:
وجه ممیز سبک کاری و رویکرد هنری شما با هنرمندان دیگری که در عرصه نقاشی و تصویرسازی مشغول خلق اثر هستند، چیست؟
برخی از دوستان تصویرگر بر اساس فولکلور و نقل وقایع عاشورا یا آنچه که در جامعه متداول است، نسبت به تصویرسازی اقدام میکنند؛ اما تلاش من این است که تا سرحد امکان به واسطه فهم تصاویری که اکنون مشغول خلقشان هستم، ماحصل کارم منطبق با معارف قرآنی، بهرهگیری از ظرفیت غنی آیات قرآن مجید و نزدیک به اصل معرفت اهل بیت(ع) باشد؛ بنابراین نمایشگاه «همپای نور» را یک نمایشگاه چالشبرانگیز میدانم و اعتقادم بر این است که باید اهل تفکر به میدان بیایند و در باب آن به بحث و گفتوگو بنشینند؛ البته ادعایی ندارم که این تصاویر همگی درست و دقیق هستند، اما باورم این است که باید پخته شوند؛ لذا دوست دارم اهالی فکر و دغدغه به میدان بیایند و بحث و گفتوگوهای مقتضی در این راستا به راه بیفتد. باید فضای فعلی را بشکنیم و بتوانیم نیازهایمان را در حوزه فرهنگ رفع کنیم.
از آنجا که ما در سینمایمان بنیانهای تصویری لازم در جهت فهم مفاهیم را خلق نکردهایم، به راحتی بازی میخوریم؛ اکنون شاهدیم که بخش عمدهای از سینماگران ما به راحتی تحت تأثیر آمد و شد فرهنگهای مختلف قرار میگیرند؛ چراکه از پشتوانه فکری و فرهنگی لازم و منسجم برخوردار نیستند؛ صرفاً تکنیک را میشناسند و احساسات خوبی دارند؛ بدون اینکه به عنوان یک مربی تحت تعلیم و تربیت معینی قرار گرفته باشند، وارد سینما میشوند و در چنین شرایطی طبیعی است که از استقرار و حرکت در مسیر درست باز بمانند.
بنابراین این نمایشگاه میتواند منبع الهامی برای آن دسته از سینماگرانی باشد که برای ساخت آثار سینماییشان با فقر تصاویر بنیادین و عناصر بصری مقتضی مواجهاند.
بله؛ البته به شرطی که تداوم داشته باشد؛ اگر قرار باشد این نمایشگاه و نمایشگاههایی از این دست برپا شوند و فضای فرهنگی ایجاد نکنند، اتفاق خاصی رخ نخواهد داد. مگر آدمی مثل من به تنهایی چقدر توان دارد؟ من اکنون از 60 سالگی هم عبور کردهام؛ فکر میکنید چند سال دیگر میتوانم کار کنم؟ بنابراین لازم است که برای برپایی نمایشگاههای اینچنینی اهمیت قائل شد و فضا را به گونهای سازماندهی کرد که جوانان به میدان بیایند و تا زمانی که ما زنده هستیم بتوانیم تجربیاتمان را به آنها منتقل کنیم.
وقتی شما تاریخ هنر را بررسی میکنید، میبینید که در اوایل قرن نوزدهم فلسفههای مختلفی در جامعه تولید میشوند و جالب آنکه این فلسفهها توسط هنرمندان به متن جامعه راه پیدا میکنند؛ بدین معناکه ابتدا هنرمند آثار هنری خود را به نمایش میگذاشت؛ سپس مردم و منتقدین برای تماشای آثار هنرمندان و اقامه بحث و تبادل نظر درباره این آثار به گالریها میآمدند؛ ازقضا گاهی این مباحثات با جدل و کشمکش هم همراه میشد اما همین امر فضای لازم را برای تولید بحث و اندیشه حول آثار هنرمندان فراهم میساخت؛ در همین حین، فلاسفه به میدان میآمدند و به توضیح و تبیین اندیشه و فلسفه حاکم بر آثار مذکور میپرداختند و از آنها دفاع میکردند؛ بدین معنا، جایگاه هنرمند به گونهای بود که در پارهای از اوقات از فیلسوفان جامعه هم جلوتر حرکت میکرد؛ نه در تولید فکر بلکه در ارائه آن.
با این اوصاف، باورتان این است که نمایشگاه «همپای نور» نیز از چنین روند و الگویی پیروی میکند.
بله؛ اتفاقی که در نمایشگاه «همپای نور» رخ داده نیز همین است؛ من در این نمایشگاه مبحثی را مطرح کردهام که لازم است متفکران و اندیشمندان جامعه به میدان بیایند و درباره آن به بحث، چالش و تبادل نظر بپردازند. مبحث «نور»، مبحث سادهای نیست؛ آنچه من مطرح کردهام، نور کاربردی است نه نوری که صرفاً ناظر بر ابعاد زیباییشناسی و عارفانه باشد؛ این نور در میانه و متن میدان حضور دارد و به کنشگری و ایفای نقش مؤثر میپردازد؛ بنابراین نور مدنظر من بسیار فراتر از یک کلام عرفانی است.
اگر فضای بحث، چالش و تبادل فکر حول این نمایشگاه و نمایشگاههایی از این دست شکل بگیرد، هنرمند برای تداوم حرکت در این مسیر دلگرم و مشتاقتر میشود. من از نمایشگاه «آسمان حسین» تا نمایشگاه کنونیام؛ «همپای نور» تمام تلاشم را کردم تا فضایی علمی و معرفتی را ایجاد کنم و با مدیوم هنر معرفت ناب اهلبیت(ع) را مطرح سازم؛ اگر مشتاقانی به میدان نیایند و دنباله کار را نگیرند، بهتنهایی نمیتوانم به این مسیر ادامه دهم و همچنان به تولید فضای فرهنگی بپردازم.
در پایان گفتوگو، اگر نکته یا توضیحی باقی مانده است که بیان آن را لازم میدانید، بفرمایید.
باور من این است که مبحث «نور» مبحثی از جنس آینده و متعلق به آینده است؛ بدین معنا که ما برای اتفاقات پیشرو، نیاز به تفکر محکم و غالبی داریم که این تفکر بتواند پاسخگو و پشتوانه نیازها و دغدغههایمان باشد؛ این تفکر، بهترین تفکری است که میتواند در شرایط بحران آخرالزمانی که در حال حرکت به سمت آن هستیم، ما را حمایت و یاری کند.
-----------------------------
گفتوگو و تنظیم: محمد خاجی
-----------------------------
انتهای پیام/