ناگفته‌هایی از پشت پرده خیانت‌های منافقین در برنامه "سرچشمه" تلویزیون

ناگفته‌هایی از پشت پرده خیانت‌های منافقین در برنامه "سرچشمه" تلویزیون

طه طاهری مدرس دانشگاه در برنامه تلویزیونی "سرچشمه" از جنایت‌های منافقین و نفوذ بر بنی‌صدر پرده برداشت و گفت: منافقین معتقد بودند با پایه مردمی براساس جذب بنی‌صدر و دوم اقدامات کودتاگونه و تروریستی خشن، قدرت را به دست می‌گیرند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، برنامه تلویزیونی "سرچشمه" هفته‌های بازخوانی و واکاوی جنایات منافقین را پشت سرمی‌گذارد و هر هفته مهمان پرماجرایی دارد که جزو شاهدین واقعی است؛ ناگفته‌هایی که کمتر شنیده و دیده شده است. در هفتمین قسمت از فصل دوم، این برنامه تلویزیونی به سراغ موضوع  "خشونت سازمان منافقین در دهه 60" می‌‌رود.

عملیات مهندسی، چگونگی کشف و افشای این جنایات، پیگیری و برخورد نیروهای امنیتی در دهه 60  و دیگر مسائلدر این برنامه  بررسی و تحلیل می‌شود؛ برنامه‌ای که هر هفته‌ پنجشنبه‌ها ساعت 19 از شبکه پنج سیما روی آنتن می‌رود. در میان همه گپ و گفت‌ها شاید گفت‌وگو با طه طاهری مدرس دانشگاه بازتاب‌های فراوانی داشت چرا که او به سراغ جزئیات جنایت‌های منافقین و نفوذ بر بنی‌صدر و خیلی از اتفاقات دیگر رفت.

این گپ و گفت در دو قسمت پخش شده است و مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

بخش اول؛ ورود سازمان منافقین به براندازی و نفوذ بر بنی‌صدر

طاهری در ابتدای این برنامه درباره ورود سازمان منافقین به فاز براندازی در دهه 1360 گفت: اعضای سازمان منافقین پیروزی انقلاب را باور نداشتند و یک ماه قبل از پیروزی انقلاب از زندان آزاد شدند. آن‌ها در ساز و کارهای تحلیلی و سیاسی خودشان نظریه پیروزی نهضت امام را باور نداشتند. از این‌رو بر اساس مجاهدت‌های مردم در یک ناباوری و غفلت از زندان شاه آزاد شدند و به میان مردم آمدند. بعد از انقلاب هم سازمان با شعارهای جوان‌پسند ضداستکباری توانست تشکیلات پیچیده‌ای در کشور ایجاد کنند.

این مدرس دانشگاه تصریح کرد: ساختار سازمان بعد از انقلاب با 5 بخش اصلی شکل گرفت. یک بخش اصلی به نام مرکزیت بود که رأس آن رجوی و معاون او موسی خیابانی بود. بخش دیگری به نام بخش اجتماعی بود که دانش‌آموزان، بخش‌های کارگری و دانشجویی زیر مجموعه آن بودند که افراد را جذب می‌کردند. بخش روابط عمومی و شهرستان که تشکیلات منافقین در سراسر کشور را ساماندهی می‌کرد. بخش نظامی و اطلاعات نیز نفوذی‌های سازمان در ارگان‌های امنیتی و دولتی را سازماندهی می‌کرد.

وی اظهار داشت: سازمان با این پنج بخش و با تیم همراهی امام وارد انقلاب شد اما مواضع دوگانه‌ای داشت. سازمان معتقد بود بالأخره باید به قدرت برسد و شعار اول سازمان هم از روز اول مواجهه با انقلاب رسیدن به قدرت بود و بخشی از قدرت را نمی‌خواست بلکه تمام قدرت را می‌خواست. در تعالیم سازمان و صحبت‌های حنیف‌نژاد این مطلب وجود دارد که ما حاضریم برای پیروزی با دشمنان خودمان هم همکاری کنیم.

طاهری عنوان کرد: نهضت امام(ره) یک سرمایه بزرگ اجتماعی داشت که پشتوانه مردمی انقلاب بود لذا سازمان باید مسئله پشتوانه مردمی را حل می‌کرد و باید با ایجاد تنش این سرمایه اجتماعی را به نفع خودش تصاحب می‌کرد. کنده‌شدن بنی‌صدر از نظام و جذب او توسط منافقین با این دیدگاه ایجاد شد که اگر بنی‌صدر را جذب کنیم آرای او هم به سمت ما جذب می‌شود.

این مدرس دانشگاه افزود: منافقین معتقد بودند با دو روش می‌شود نظام را سرنگون کرد. اول، پایه مردمی را بر اساس جذب بنی‌صدر و ایجاد یک قدرت از سمت مردم بزنند زیرا معتقد بودند مردم طرف جناح پیروز را می‌گیرند و اگر ما قدرت را به دست بگیریم مردم با ما خواهند بود. دوم اقدامات کودتاگونه و تروریستی خشن که معتقد بودند با تنه زدن به انقلاب کار نظام تمام می‌شود. این ضربه مدنظر آنها همان تظاهرات 30 خرداد بود.

طاهری گفت: غائله 14 اسفند هم نماد استراتژی سازمان منافقین است. همین نقشه را می‌خواستند برای آیت‌الله طالقانی هم پیاده کنند که با هوشیاری ایشان موفق نشدند.

وی درباره غائله 30 خرداد سال 1360 خاطرنشان کرد: سازمان منافقین برای رسیدن به قدرت یا باید از طریق مردم این کار را می‌کرد یا از طریق اقدامات خشونت‌بار. برای رسیدن به قدرت از طریق مردم سازمان نزدیک بنی‌صدر شد و بواسطه توان سازماندهی بسیار بالایی که داشت توانسته بود بخش فعالی از هواداران را جذب کند. بخش وسیعی از جوانان خودجوش و احساسی جذب سازمان شده بودند. این‌ها هم یک توان بالقوه برای سازمان ایجاد کرده بود که سازمان تصور می‌کرد با دو عنصر بنی‌صدر و کار تشکیلاتی می‌تواند پیروز شود. 

این استاد دانشگاه ادامه داد: سازمان از ابتدای انقلاب در تمامی ارکان نظام نفوذی داشت و بخش زیادی از تسلیحات را از پادگان‌ها سرقت کرده و پشتوانه تسلیحاتی برای خودش ایجاد کرده بود. اما جریان عزل بنی‌صدر معادلات سازمان را به هم ریخت و آن‌ها مجبور شدند در پروژه براندازی نظام تسریع کند و آن توان دیگر را پای کار بیاورد. 

وی افزود: 14 اسفند که طی آن بنی‌صدر فریب سازمان را خورد و از نظام فاصله گرفت، مقدمه 30 خرداد سال 1360 است. منافقین هم به او تحلیل می‌دادند و آنچه رجوی می‌خواست از زبان بنی‌صدر خارج می‌شد و در حقیقت 14 اسفند نقطه آغاز جدایی بنی‌صدر از جمهوری اسلامی است. امام هم در این مقطع موضع‌گیری آشکاری داشتند. حتی درخواست ملاقات با امام را داشتند و امام در پاسخ به این ملاقات فرمودند شما اسلحه را کنار بگذارید من به خدمت شما می‌آیم. یعنی این ترفند زیرکانه رجوی با این حرکت امام خنثی شد. منافقین از 14 اسفند حرکت‌هایی کردند و نزد برخی احزاب رفتند. وقتی هم نزد بازرگان رفتند بازرگان گفته بود من زن زیبایی ندارم که بخواهم به منافقین بپیوندم. این کنایه‌ای به ازدواج دختر بنی صدر با رجوی بود.

طاهری درباره افزایش خشونت منافقین در سال 1360 تصریح کرد: سازمان منافقین باید برای باور براندازی هواداران خودش را آماده می‌کرد. لذا تشدید خشونت‌ها از 14 اسفند سال 59 در دستور کار سازمان منافقین قرار گرفت. اوج کار هم در 30 خرداد سال 1360 بود که با تیغ شاهرگ نیروهای حزب‌اللهی را می‌زدند. این برای این بود که بتواند نیروهای خودش را برای رویارویی با انقلاب آماده کند. وقتی در 30 خرداد شکست خوردند توانستند در 7 تیر سران نظام را ترور کند. لذا عملیات 7 تیر را آغاز کرد که منجر به شهدات شهید بهشتی شد. سه روش تاکتیکی که سازمان شروع کرد اول راه‌اندازی راهپیمایی مسلحانه و کشاندن هواداران به خیابان برای تنه زدن به نظام، دوم عملیات‌های انفجاری و سوم هم کار کودتاگونه که در بنی‌صدر تهیه کرده بود.

این استاد دانشگاه اظهار داشت: با عزل بنی‌صدر و غیرقانونی اعلام شدن جبهه ملی بخش سوم نقشه منافقین شکست خورده بود. لذا وارد فاز زودهنگام سرنگونی شد که مقدمه عملیات 30 خرداد و 7 تیر شده بود. سازمان باید شعار مرگ بر امام(ره) را عملیاتی می‌کرد. این شعار روز 30 خرداد شکل گرفت و  سازمان منافقین برای اولین بار در 30 خرداد شعار مرگ بر امام را در تهران سر داد. این بدان معنا است که عزل بنی‌صدر موجب شد تا سازمان به صورت زودهنگام وارد فاز نظامی شود و عملیات نظامی زودهنگام هم مقدمه‌ای برای هواداران سازمان می‌خواست که آن هم اقدامات خشونت‌آمیز بود.

وی گفت: سازمان منافقین برای تحقق این استراتژی نیاز به مقدماتی داشت. سازمان بعد از پیروزی انقلاب در بخش هواداران تشکیلاتی را به نام میلیشا راه‌اندازی کرد. این‌ها بعداً خوشه‌های تیم‌های تروریستی در سال 1360 شدند. آن‌ها جوانان را با شعار مبارزه با  امپریالیسم جذب و آماده کرده بود و بعد از 14 اسفند هم گاهاً با این افراد در خیابان‌های تهران مانور عملیاتی به راه می‌انداختند. سازمان از روز اول ساز و کار عملیاتی خود را در قالب میلیشا آماده کرده و پای کار آورده  بود. حادثه 7 تیر توسط یکی از نفوذی‌های سازمان اتفاق افتاد؛ این نفوذی یک‌شبه که به حزب جمهوری اسلامی نفوذ نکرده  بود. این نفوذی یک فرد آماده به فرمانی بوده است که به دستور، بمب را در ساختمان گذاشته بود. از روز اول انقلاب، سازمان به دنبال نفوذ در ارکان انقلاب بوده و شاید هنوز هم باشد.

طاهری خاطرنشان کرد: سومین اقدام سازمان منافقین سرقت اسناد و تجهیزات نظامی از پادگان‌ها بود. کسی که با این عده  وارد مقابله  با نظام می‌شود یک‌شبه سلاح بدست نیاروده. این تسلیحات باید از جایی سرقت و در جایی دپو شده باشد تا به وقتش قابل استفاده باشد. آن‌ها توانستند اسناد ساواک به سرلشکر مقربی را سرقت کنند. بقیه نفوذی‌هایی که منافقین در حادثه‌های دیگر داشتند نشان می‌دهد که  سازمان بخش عمده اقداماتش را با نفوذ پیش برده؛ خلبان معزی به عنوان خلبان شاه، خلبانِ پرواز فرار رجوی و بنی صدر بود و جزو نفوذی سازمان منافقین از او یاد می‌شود.  

وی در ادامه با اشاره به طراحی عملیات‌های منافقین عنوان کرد: سازمان منافقین یک جریان تروریستی است و این‌گونه سازمان‌ها پیچیده‌اند، چون مبنای عملکرد آن‌ها اعتقادی و فرقه‌ای است. یعنی تشکیلات بسته‌ای که همه اجزا بر اساس یک راهبرد مشخص کار می‌کنند. در این تشکیلات همه باید خودشان را فدای رجوی کنند. بخش‌های این سازمان برای اجرای این راهبرد طراحی شده بود. بخشی از واحد نظامی سازمان مربوط به افراد نفوذی در ارکان نظام بود. 

طاهری ادامه داد: سازمان اقدامش را بر اساس نیروها و تشکیلات خودش کرده است. رجوی سال 1359 غیرقانونی از کشور خارج می‌شود و وقتی برمی‌گردد خط نبرد مسلحانه را تسریع می‌کند. وی از مرز پاکستان غیرقانونی وارد کشور می‌شود و بعد از بازگشت وی خط براندازی تسریع می‌شود. اینکه سازمان در اجرای خط براندازی با سازمان‌های اطلاعاتی بزرگ دنیا هماهنگ بوده شکی در آن نیست چون این نسخه باید هماهنگ می‌شد.

این استاد دانشگاه تأکید کرد: بسیاری از اقداماتی که در تخلیه اطلاعاتی منافقین اتفاق افتاد بعد می‌بینید یک سازمان خارجی آمده و عملیات بزرگی شده است. سازمان یک کاسب‌کار است، سفارش می‌گیرد و کار می‌کند. 

طاهری عنوان کرد: عملیات شتابانی که سازمان منافقین در خرداد سال 1360 آغاز کرد با این هدف بود که می‌توانیم در جریان یک‌ماه سازمان را ساقط کنیم. عملیات هفت‌تیر با عنصر نفوذی اتفاق افتاد بعد عملیات هشت شهریور  و شهادت شهید قدوسی را رقم زدند و بعد هم با عملیات انتحاری ائمه جمعه مؤثر به شهادت رسیدند. یعنی تمامی استوانه‌های مؤثر نظام مورد هدف قرار گرفتند. بعد عملیات‌های کوری برای زدن سرانگشتان نظام شروع شد. شروع کردند به زدن افراد حزب‌اللهی که در اثر آن هزاران نفر شهید شدند و از سال 1358 نظام قربانی ترور و خشونت  و اقدامات تروریستی، دار و دسته رجوی شده است. 

وی افزود: بعد از 8 شهریور بود که نظام به اقدام واکنشی وادار شد و امام از مردم خواست به نهادهای امنیتی اطلاعات  بدهند. تظاهرات 5 مهر منافقین تظاهرات مسلحانه‌ای است که سازمان در 5 مهر 300 نفر از نیروهایش را در تهران به تظاهرات وادار کرد اما یک خسارت سنگین را در تهران داد. روز قبل کمیته انقلاب یک ضربه سنگین به مرکزیت تیم عملیاتی این تظاهرات زد و تا حدی جلوی این کار گرفته شد. لذا مردم به آنها نپیوستند و این ضربه جدیدی بود که به سازمان خورد. اگر سازمان متوجه بود که خشونت باعث جدا شدن مردم از آن‌ها می‌شود که الان در این نقطه نبود. موسی خیابانی در سال 1360 می‌گوید تاکنون در موازنه قوا ما پیروز بوده‌ایم چون سران آن‌ها را زده‌ایم. بر مبنای این تحلیل آن‌ها فکر نمی‌کردند نظام بتواند با آنها مقابله کند. اما با مدیریت درست امام و دفاع مردم از نهضت اسلامی نظام سرپا ایستاد.

قسمت دوم؛‌ بررسی عملیات مهندسی منافقین در "سرچشمه"

طه طاهری با اشاره به عملکرد منافقین و عملیات مهندسی منافقین تصریح کرد: سازمان منافقین بر این باور بود که رژیم را زده است و بعد هم وارد زدن سر انگشتان رژیم شد. ابعاد خشونت سازمان با این کیفیت، نظام را بر این داشت که باید فکر اساسی کند. لذا کار متمرکز اطلاعاتی روی گروهک‌ها شروع شد. این گروه‌ها در حالی که در کردستان علیه نظام می‌جنگیدند در دانشگاه تهران هم آموزش سلاح می‌دادند و این یکی از مظلومیت‌های جمهوری اسلامی بود.

وی افزود: در مراکز آموزش عالی کشور گروهک‌های تروریستی که در بخشی از کشور می‌جنگیدند هواداران آن‌ها کار تبلیغاتی می‌کردند. رفتار خشونت‌آمیزی که در سازمان اتفاق افتاد بدلیل پمپاژ خشونتی بود که توسط سران سازمان منافقین در بدنه آن نیروها اتفاق افتاده بود. جمهوری اسلامی با تهاجم خارجی مواجه شده بود و در داخل هم با اقدامات تروریستی چند گانه و توسط سازمان‌های متعدد روبرو بود که برای مردم در کف خیابان‌ها ترس و ناامنی ایجاد می‌کردند.

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه جمهوری اسلامی اول شلیک‌کننده نبود، گفت: اقدامات امنیتی مثل گشت‌های کمیته و سپاه برقرار شد و سعی کردند از میزان خشونت بکاهند. اما بعد از تظاهرات 5 مهر تمام اجزای این سازمان مخفی شدند. در همان مقطع جمهوری اسلامی با حزب دموکرات که برخی مناطق را تصرف کرده بود، برخورد خشونت‌آمیز نداشت و حتی شلیک‌کننده اول نبوده است. نظام برای اینکه برخورد اساسی کند باید استراتژی برخورد با رأس فتنه را در پی می‌گرفت. رجوی و بنی‌صدر در 7 مرداد سال 1360 از کشور فرار کردند. قبل از 7 مرداد شورای ملی مقاومت را تشکیل دادند و همه گروه‌های ضدانقلاب را متحد کرده بودند، چرا که برای سرنگونی نظام برنامه داشتند.

وی افزود: جمهوری اسلامی با برنامه مهارتی بدون اتکا به هیچ توان خارجی، تعدادی جوان در قامتِ اطلاعات سپاه را آغاز کردند و کار اطلاعاتی متمرکزی روی منافقین اتفاق افتاد. چرا که باید اقدام بازدارنده‌ای صورت می‌گرفت تا این‌ها نتوانند تسلط لازم برای اقدام تروریست‌ها داشته باشند که این کار توسط کمیته و شهربانی جلو می‌رفت اما این کار که کسی بخواهد در کاری متمرکز اطلاعاتی، روابط مخفی و سران این‌ها را شناسایی کند و به آن‌ها ضربه بزند نیاز به تجربه داشت.

طاهری خاطرنشان کرد: در بهمن سال 1360 اولین عملیات به رأس سازمان منافقین شروع شد و در این عملیات همسر رجوی، موسی خیابانی و چندین خانه که مربوط به بخش شهرستان سازمان منافقین بود توسط فرزندان این سرزمین  شناسایی و در 19 بهمن در پاسخ دفاعی جمهوری اسلامی به اقدامات تروریستی منافقین زیر ضربه برده شد. این کار منجر به کشته‌شدن موسی خیابانی شد که اولین شوک در پاسخ به اقدامات تروریستی منافقین در سال 1360 است.  سازمانی که کاملاً مخفی بوده و در خانه‌های تیمی سیستم ارتباطی پیشرفته‌ای داشتند. ترددها با پوشش‌های خاص اتفاق می‌افتد. همه این‌ها به همت سربازان گمنام جمهوری اسلامی رصد می‌شد و اولین ضربه به رأس این سازمان زده شد.

وی افزود: بلافاصله بعد از این ضربه جمهوری اسلامی مقدمات دومین ضربه خود را برای 7 فروردین‌ماه فراهم کرد. در این عملیات تعداد دیگری از خانه تشکیلاتی سازمان منافقین شناسایی شد و عملیات اطلاعاتی منسجمی هم اتفاق افتاد. آن‌ها هنوز در شوک عملیات بهمن بودند که بلافاصله عملیات بزرگ دوم در 12 اردیبهشت بر لایه بعد از موسی خیابانی یعنی "محمد ضابطی" زده شد. بعد از آن عملیات‌های دیگری شروع شد و این بار نظام مسلط بر گروهک‌ها شد و در حالت تهاجمی قرار گرفت؛ همزمان هم دستگاه‌های اطلاعاتی ایران به بلوغ می‌رسیدند.

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه سازمان منافقین بعد از اینکه متوجه شد با آن‌ها رفتار مهندسی می‌شود اعلام خط خروج به سمت عراق، ترکیه و پاکستان کردند، گفت:  سازمان منافقین تحلیلش این بود که جمهوری اسلامی با برنامه‌ریزی وارد نشده و ضربه 19 بهمن اتفاقی بوده است و پیچیدگی جمهوری اسلامی قابل تفسیر نیست و اما زمانی که ضربه 12 اردیبهشت به سازمان منافقین زده شد و 20 خانه تیمی در تهران زیر ضربه برده می‌شود و بلافاصله ضربه 19 خرداد و 10 مرداد زده می‌شود و سیاوش سیفی که بخش اجتماعی را اداره می‌کرد ضربه خورد، سازمان به این نتیجه رسید که جریانی که در حال برخورد با آنها است دارای عقبه و تفکر خاصی است و با ما رفتار مهندسی می کند و برای این کادرهای خودش را از کشور خارج کند اعلام خط خروج به سمت عراق و ترکیه و پاکستان کرد. بخشی اجتماعی و نظامی در کشور ماندند و به این نتیجه رسید که باید عملیات مهندسی هدفمندی برای کشف مجموعه‌ای که روی آن کار می‌کند، اجرا شود.

طاهری تأکید کرد: نیروهای کمیته یک شبکه بیسیم به نام "عبدالله پیام" داشتند که شبکه نیروهای گشتی کمیته بود. سازمان منافقین برای اینکه کشف کند که چه سازمانی روی آن کار می‌کند مهمترین بخش خود را درگیر این کار کرد و حسین ابریشمچی، مهدی ابریشمچی و کتیراتی کسانی بودند که آمدند تا عملیات مهندسی را اجرا کنند تا ببیند چه کسی رو آنها کار می‌کند. سازمان منافقین اعتقاد داشت که نظام جمهوری اسلامی تجربه ندارد که ساواکی‌ها را دوباره به خدمت گرفته؛ در حالی که اینطور نبوده است. معتقد بودند از طریق شنود، تعقیب و مراقبت، سیستم‌های ارتباطی و بازجویی در دستگاه قضایی ضربه می‌خورد و این را سیستم مهندسی می‌دانستند و گفتند برای مقابله با این سیستم باید عملیات مهندسی کنیم.

وی خاطرنشان کرد: مهدی ابریشمچی با پاسپورت فردی به نام بهمن تهرانی و فرانسوی در ایران حضور داشت. این فرد زنش مریم رجوی را تقدیم رهبری سازمان منافقین کرده و خودش در سن 40 و چند سالگی خواهر موسی خیابانی به نام مینا خیابانی را به عقد خودش درآورده است. یعنی تشکیلات کاملاً فرقه‌ای دچار انحراف! می‌بینید که کادرهای جدا شده از سازمان امروز در اروپا چه مطالبی درباره روابط درون سازمان نسبت به زنان بیان می‌کنند. با این دیدگاه سازمان منافقین وارد عملیاتی به نام مهندسی شد تا شبکه افرادی که در داخل ایران روی سازمان کار می‌کنند کشف کنند. این عملیات توسط رهبری سازمان به کادرهای نظامی و مجرب ابلاغ شده و به هواردان سپرده نشده بود و اعضای شورای مرکزی مسئول اجرای این کار بودند.

این استاد دانشگاه، گفت: شاهرخ طهماسبی پاسدار کمیته مرکز بود که در اتاق پیام کمیته پیام رد و بدل می‌کرد. در مردادماه سال 1361 این فرد را دستگیر می‌کنند تا او را تخلیه اطلاعاتی کنند. وی را به خانه‌ای در سهروردی می‌برند آنجا صاحبخانه شک می‌کند و در را روی مستأجر باز نمی‌کند. بلافاصله وی را به خانه‌ای در خواجه نظام‌الملک می‌برند و شکنجه وحشتناکی می‌کنند که سر و صدا می‌شود. او را در کارتنی می‌کنند و می‌برند دفن می‌کنند که هنوز اطلاعات دقیقی از محل دفن ایشان پیدا نشده و شهید طهماسبی اولین شهید مقابله با عملیات مهندسی در ایران است. دومین عملیات این‌ها عملیات ربودن طالب طاهری و محسن میرجلیلی از پاسداران کمیته مرکز بود. این دو شهید در عملیات اطلاعاتی که داشتند توسط خانه تیمی که در آن خیابان بوده شناسایی می‌شوند، آن‌ها را می‌ربایند و مورد شکنجه قرار می‌دهند و نهایتاً در خانه خیابان بهار به شهادت می‌رسند.

طاهری تصریح کرد:‌ در جریان عملیات مهندسی چند نفر از کادرهای اصلی سازمان دستگیر می‌شوند. فردی به نام مهدی افتخاری که با نام‌های فتح‌الله و ناصر مسئول نفوذی‌های منافقین در دستگاه‌های کشور بوده  و مسئول عملیات خروج رجوی بوده است. فردی به نام حسین ابریشمچی که فرمانده عملیات‌های تهران بود و توسط معارضان عراقی کشته شد. این‌ها سیستمی داشتند به نام صامت که رادیویی بود و تبدیل به بیسیم می‌شد و  بیسیم نیروهای امنیتی را گوش می‌دادند. نیروهای سپاه از بیسیم استفاده نمی‌کردند و لذا هیچ خسارتی به نیروهای سپاه وارد نمی‌شود. در صامت مدام صدای شاهرخ طهماسبی ضبط می‌شده و آن‌ها فکر می‌کردند او عملیات‌ها را هدایت می‌کند. 

وی افزود:‌ فرد دیگری به نام حبیب روستا را می‌گیرند که همسرش دختر عموی شهید ذوالانواری است. حبیب روستا را به عنوان فردی که در 12 اردیبهشت نقش داشته می‌گیرند و شهید می‌کنند. عباس عفت روش کفاشی بوده است که گزارش داده می‌شود همسرش عامل اطلاعاتی رژیم است و ایشان در همان منزلی که شهید طالب طاهری شکنجه شد به شهادت می‌رسد. وقتی ترورهای منافقین را بررسی می‌کنید از 17000 نفر که ترور کردند 100 نفر از سران نظام بودند و بقیه ترورهای کورند که جزو ذات سازمان منافقین به شمار می‌رود. در عملیات مهندسی که ابعاد این عملیات هم قابل بررسی است و اوج خشونت را این افراد به نمایش گذاشتند.

این استاد دانشگاه، گفت: نحوه عملیات مهندسی فشار جسمی برای گرفتن اطلاعات است. این‌ها به افراد که زنده بودند آمپول سیانور می‌زدند و بعد دفن می‌کردند و فردی مثل "عباس عفت‌روش" را متوجه می‌شوند که بی‌گناه بوده  و باز هم او را می‌کشند و مسئولین این عملیات خودشان زمان شاه زندان بودند اما باز هم این کار را کردند. آیا افرادی مانند شهید طاهری ساختار کار اطلاعاتی را می‌دانستند؟ عملیات مهندسی بعد از اینکه بچه‌های کمیته ربایش شدند، همان‌جا این‌ها داد می‌زنند که اینها پاسدار نیستند و مردم به داد ما برسید. تا بعدازظهر تحققیاتی شروع می‌شود و خط عملیاتی مهندسی هم در ضربه‌ای که به خانه تیمی سازمان منافقین در وردآورد زده می‌شود اسناد عملیات مهندسی کشف می‌شود.

وی در پایان خاطرنشان کرد: وقتی هدایت نیروها به هم ریخته، سازمان منافقین اعلام کرد کادرهای اصلی از کشور خارج شوند قاچاقچیانی را ترتیب می‌دهند و از طریق مرزهای غرب کشور کادرها با پاسپورت‌های جعلی تا اواخر سال 1362 این افراد را از کشور  خارج کرد. بخش عمده‌ای از کادرهای اصلی منافقین که در اروپا هستند همان کسانی‌اند که در دهه 1360 از کشور خارج شده و به منافقین پیوستند.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران