انتقاد داود فتحعلیبیگی از بیمهری نهادهای دولتی به هنر مذهبی/ داعیه مذهب داریم اما به هنر مذهبی بیتفاوتیم
داوود فتحعلیبیگی معتقد است هنر شبیهخوانی مورد بیمهری نهادهای مسئول قرارگرفته و هیچ تدبیری برای حفظ و پویایی آن وجود ندارد، گفت: چهل سال از انقلاب میگذرد و همه ما داعیه مذهب داریم اما نسبت به این هنر مذهبی که به ثبت جهانی هم رسیده است بیتفاوتیم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، هنرهای نمایشی در طول تاریخ کشورهای متمدن سابقه بالایی داشتهاند و تقریباً تمامی این کشورها نمایشی آئینی سنتی را بهعنوان پیشانی فرهنگی خود معرفی کردهاند. تمامی این نمایشهای سنتی از «کابوکی» و «بونراکو» ژاپن و سایه بازیها و ماهایانای چینی گرفته تا رقص ــ نمایش «کاتالاکی» هندی همه و همه پرتوی از انوار فرهنگی تاریخی آن کشورها بهشمار میرود و حفظشان بهاندازه حفظ تمامی شناسنامه فرهنگی یک تمدن ارزش خواهد داشت.
حال در این زمانه و با پیشرفت لحظهای فنّاوری و تغییر مشهود سبک زندگی انسانها در کره خاکی شاید یکی مهمترین دغدغههای فرهنگدوستان ملی میهنی نگاهداشتن این میراث بزرگ هنری تاریخی برای آیندگان باشد، تا شاید بتوان فرهنگ غنی یک کشور را به این وسیله به آیندگان منتقل کرد که تلاش کشورهای آسیایی و غیرآسیایی برای حفظ هرچه بیشتر این هنر سنتی گواه همین مطلب خواهد بود.
در ایران اسلامی همواره آیینهای سنتی پیوندی محکم با اصول اعتقادی دارند و یکی از مهمترین آنها نماینده ایرانی نمایشهای سنتی یعنی «تعزیه» و یا «شبیهخوانی» است. تعزیه ایرانی یکی از تاریخیترین و اصیلترین نمایشهای آیینی سنتی بهشمار میرود که از گستره بسیار زیادی بهره میبرد.
این هنر آیینی سنتی با بیش از 540 مجلس نوشتهشده از عالم ذرّ تا قیامت، هنری است که توانایی انتقال مفاهیم والای معنوی و تربیتی را داشته و حتی موسیقی سنتی ایران، ماندگاری خود را مدیون اجرای موسیقایی تعزیه است. شاید توقع اصلی هر ایرانی و حتی هر نفر از عاشقان سیدالشهدا(ع) تلاش مسئولان برای حفظ این هنر والا و اهدافی برای تقویت آن باشد اما ناگهان خبری عجیب در رابطه با حذف این درس از دروس دانشگاهی تئاتر شنیده میشود. تعزیه ایرانی اسلامی، بزرگترین مبلغ فرهنگ جهاد و شهادت و یکی از اصلیترین عناوین فرهنگی این مرزوبوم، این روزها و در شلوغی مدرنیته مغفول مانده و در حال حذف از تاریخ است.
داوود فتحعلیبیگی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون و دانشآموخته تئاتر از دانشگاه هنرهای زیبای دانشگاه تهران است و بهگفته خودش علاقه به تعزیه را از زمان دانشجویی و کلاسهای درس نمایش در ایران استاد بهرام بیضایی بهیادگار دارد؛ و امروزه بهعنوان یکی از پیشکسوتان و اساتید نمایشهای آیینی سنتی در ایران شناخته شده و دبیری چندین دوره از جشنوارههای نمایشهای آیینی سنتی را عهدهدار بوده است.
خبرنگار خبرگزاری تسنیم بهدنبال خبر حذف درس آشنایی با تعزیه از دروس دانشجویان تئاتر، در رابطه با ارزشها و مختصات این هنر نمایشی با داوود فتحعلیبیگی که اساساً تعزیه را یکی از اصلیترین دغدغههای خود میداند به گفتوگو پرداخته است.
مشروح این گپوگفت در ادامه از نظرتان میگذرد:
* بعد از حذف درس آشنایی با تعزیه از دروس دانشگاهی این امکان وجود دارد که زمانی دیگر دانشجویان تئاتر چیزی از تعزیه ندانند و رفتهرفته نام این هنر نمایشی از محافل هنری حذف گردد؛ برای شروع بفرمایید تأثیر و لزوم وجود این دروس در دانشگاه چیست؟
تعزیه بهعنوان یک هنر آئینی و ایرانی یا بهعبارتی ملیمذهبی به ثبت جهانی در سازمان جهانی یونسکو رسیده است. این هنر طبق اسنادی که موجود است نزدیک به 3 قرن، بهعنوان یک رسانه تلقی میشده و نماد هنر ایرانی و اسلامی و شیعی بوده است؛ تعزیه یک هنر جامعی است که همه مختصات یک هنر نمایشی را دارد و قابلیت این را دارد که بهعنوان یک سرچشمه و الگو از سوی هنرمندان تئاتر مورد بهرهبرداری قرار بگیرد. سال 52 به دانشکده هنرهای زیبا رفتم، در آنجا درسی داشتیم بهعنوان هنر نمایش در ایران که استاد بهرام بیضایی آن درس را میگفتند.
ایشان بهقدری این درس و خاصه بخش تعزیه را برای ما خوب تجزیهوتحلیل کردند که بنده شخصاً عنوان پایاننامهام، عنوان شخصیت در تعزیه بود که بخشی از کتاب شبیهخوانی در تعزیه من را تشکیل میدهد که چند سال پیش چاپ شد. بعد از انقلاب این درس بنا بر پیشنهاد و صلاحدید بعضی از اساتید توسعه پیدا کرد یعنی علاوه بر نمایش در ایران 1 و 2، درسهای آشنایی با تعزیه و هم شیوههای نمایش در ایران و اجرای کارگاهی به این دروس اضافه شد. در این سالها ما دیدهایم و شنیدهایم و خواندهایم که مطالعات زیادی راجع به تعزیه شده است، هم از بابت گردآوری نسخ و هم از بابت نوشتن رسالهها در دوره کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا و هم کتابهای پژوهشی و نسخ تعزیه چاپ شده است، حال سؤال اینجاست که؛ چرا در دانشگاه هنرهای زیبا و بهتبع آن در دانشگاه سوره، درس تعزیه را بهجای توسعه حذف کردند.
* آیا درس نمایش در آسیا این امور را به انجام نمیرساند؟
بخش بزرگی از آنچه در دانشکدههای تئاتر تدریس میشود تئاتر غربی است. حالا بعضی گفتهاند اگر اسم درس را نمایش در آسیا بگذارند حق مطلب ادا شده است درصورتیکه اینطور نیست. تعزیه هنر ملی و مذهبی ماست و بسیاری از آن مفهوم هنر انسانی، اخلاقی و عقیدتی که امروز هم جامعه به آن نیاز دارد در دل نسخ تعزیه وجود دارد.
تعزیه هنر مقاومت است و خودش هم در مقابل دولتهای اول و دوم پهلوی و در مقابل فشارهایی که بهاشکال مختلف به او وارد آمده مقاومت کرده است و خوشبختانه بهبرکت عاشورای امام حسین(ع) و بهبرکت مردم علاقهمند به این هنر و پایمردی تعزیهخوانان پیشکسوت این هنر هنوز باقی مانده است. سؤال اینجاست؛ چرا این آقایان این درس را حذف کردند درصورتیکه خودشان میدانند هنر تعزیه از جنبه نمایش سوای از جنبه عقیدتی چقدر ارزش دارد؟ اینها لازم بود که این درس را توسعه دهند یا خودشان پیشنهاد بدهند و پیشقدم بشوند تا رشته ای مستقل در رابطه با هنرهای نمایشی سنتی در دانشگاه دایر شود تا کسانی که دوست دارند این هنر را یاد بگیرند به آنجا مراجعه کنند.
* آیا آموزش دانشگاهی میتوانند بهتنهایی هنر شبیهخوانی را حفظ و تعزیهخوان تربیت کند؟
کسی با خواندن این دو واحد درس تعزیهخوان نمیشود اما بودهاند دانشجویانی که تحت تأثیر همین دو واحد درس علاقهمند به تعزیه شدهاند و رفتهاند دنبالش تا بفهمند و به ارزشهای معنوی و هنریاش پی ببرند. ما سؤالمان از این دوستان این است که؛ چهفکر کردهاند که بهجای یک ملت تصمیم بگیرند و هنر یک ملت را از رشتههای دانشگاهی حذف کنند؟ باید پاسخگو باشند و بهنظر من باید همه کسانی که نسبت به این آبوخاک و این فرهنگ و هنر و اندیشه که منجر به پیدایش هنر شبیهخوانی شده است، احساسی دارند نسبت به این مقوله اعتراض بکنند تا نهتنها درس آشنایی هنر شبیهخوانی مجدد در دانشکدههای تئاتر راهاندازی شود بلکه پافشاری کنند تا رشته نمایشهای آئینی سنتی یا رشته هنرهای ایرانی که بخشی از آن هنر شبیهخوانی است دایر شود.
* در این رابطه کاری انجام نشده است؟
الآن دو دانشگاه سوره و فرشچیان، پیشقدم شدند و طرحی را نوشتهاند و امیدوارم وقتی به وزارت علوم میفرستند آن شورایی که برای رشتههای هنری تصمیمگیری میکنند، اجازه بدهند این رشته دایر شود، چون ما مثل خیلی از کشورهای دیگر دنیا تا این هنرها را بهصورت دانشگاهی و آکادمیک ارائه ندهیم بهراحتی ماندگار نمیشود بهعلت اینکه ما یک مرکز ملی نمایشهای آئینی سنتی هم نداریم.
* برای احیای تعزیه و آموزش تعزیهخوانی به چیزی بهجز دروس دانشگاهی نیاز نداریم؟
ما به یک مرکز ملی هنرهای آئینی سنتی نیاز داریم که باید بخش اعظم فعالیت آن به تعزیه اختصاص پیدا کند و چنین مرکزی باید حول سه محور پژوهش، آموزش و آفرینش فعالیت داشته باشد، یعنی ما باید در باب هنر شبیهخوانی علاوه بر پژوهش اقدامات آموزشی نیز داشته باشیم ولی مطلب اینجاست که این آموزش باید به خود شکل دانشگاهی بگیرد تا به آفرینش برسد. این آفرینش هم باید در سایه آموزش درست بدون تحریف و تغییر شکل اصیل و اصلی تعزیه انجام شود.
البته بعضی از نسخ تعزیه بهدلیل کمکاریهای صورتگرفته در طول ادوار مختلف تاریخ با اشکالاتی به دست ما رسیده است که باید اصلاح شود و بعضی از مجالس تعزیه هم شاید ظرفیت اجرا برای امروزه را نداشته باشند ولی باید بهعنوان میراث معنوی نگهداری و فعالیتهای پژوهشی در رابطه با آنها انجام شود.
* آیا با نوآوریهای انجامشده در عرصه تعزیه موافقید؟
کنار امر آموزش، پژوهش و آفرینش میتوانم دست به نوآوریهایی نیز بزنیم ولی این بهمعنی تغییر اصول سنتی تعزیه نبوده و این هنر سنتی باید به همانگونه اصلی و اصیل خود باقی بماند؛ درست مانند دیگر کشورهایی که تمدن دیرینه دارند و هیچکدام خلل و تغییری در نمایشهای آیینی و سنتی خودشان وارد نکردند. اما میشود نوآوریهایی را با توجه به اصول الگوهای سنتی شبیهخوانی شبیه نمایشهای آئینی ایجاد و برای مثال داستان جدیدی را با الهام از داستانهای اصلی تعزیه در این قالب اجرا کرد.
* نظرتان در رابطه با اجرای تعزیه در تماشاخانهها چیست؟
برای تعزیه باید سالنی ویژه مانند تکایای قدیم احداث کرد تا این نمایش در حلقه میان تماشاگر اجرا شود و اساساً امکان نمایش این هنر در تماشاخانههای مدل غربی وجود ندارد. در رابطه با مناسبتی شدن تعزیه هم اساساً امروزه بهعلت نبود حمایت و زیرساخت مناسب برای تعزیه این هنر مناسبتی شده زیرا تعزیههای در حال اجرا در زمان فعلی با حمایت بانیان انجام شده است و این امر تنها در رابطه با مجالس تعزیه با موضوع حضرت سیدالشهدا (ع) اتفاق میافتد.
* وضعیت اجرای تعزیه در کشور چگونه است؟
زمانی در تهران حداقل در ماه محرم نزدیک به 50 تکیه به فعالیتهای شبیهخوانی مشغول بودند اما امروز هیچ تکیه و مرکزی نداریم تا بتوانیم مجالس بیش از 500 گانه تعزیه را در آن اجرا بکنیم. تعداد و حجم مجالس تعزیه بهگونهای است که اگر شروع به مرور این مجالس از مجلس عالم ذرّ تا مجلس قیامت بکنیم چیزی بیش از 530 روز زمان خواهد برد و سؤال اینجاست که؛ چرا چنین هنری با این وسعت باید از دروس دانشگاهی حذف شود و چهزمانی دانشجویان تئاتر میتوانند با فرهنگ ملی و مذهبی ما آشنا شوند؟
الآن چه؟ چهل سال از انقلاب میگذرد و همه ما داعیه مذهب داریم ولی نسبت به این هنر مذهبی که به ثبت جهانی هم رسیده است بیتفاوتیم. اگر ما دیر عمل میکردیم، کشور همسایه قصد داشت این هنر را به نام خود ثبت کند. حتی بعد از ثبت هنر شبیهخوانی هیچ کاری نکردیم. اینهمه ساختمان قدیمی در تهران وجود دارد که شهرداری آنها را خریداری کرده است یا میراث فرهنگی آن را مرمت و دایر کرده است؛ خب، یکی از آنها را به مرکز ملی شبیهخوانی اختصاص دهید، به جایی هم برنمیخورد و بودجه عجیبوغریبی هم نمیخواهد. حداقلش آن است که این هنر ملی حفظ میشود و زمینههای بهرهبرداری از آن در نمایش معاصر فراهم میشود، از بین نمیرود و هم اینکه زمینههای پژوهش برای آن فراهم میشود.
* یک سری از نهادهای حمایتی وظیفهشان حمایت از تعزیه و خصوصاً تولید تعزیه است مثل دفتر تعزیه حوزه هنری که وظیفه تولید آن را دارد، نقش این نهادها را چگونه میبینید؟
طبیعتاً باید یک تشکیلات مستقلی درست شود که وظایف حاشیهای نداشته باشد، وظیفه اصلیاش این باشد. عرض کردم که میتواند یک مرکز ملی شبیهخوانی فقط خاص تعزیه درست شود که هم فضای مناسب تعزیه داشته باشد، هم کتابخانه و زمینههای پژوهشی داشته باشد و هم بتواند ماحصل کارهای پژوهشی را منتشر کند و آفرینش هم داشته باشد.
* آیا نقش نهادهای نظارتی فعلی را بیتأثیر میبینید؟ حوزه هنری چطور؟
نه اینکه تأثیر نداشته باشند. ببینید، در شرح وظایف حوزه هنری نیامده است که به تعزیه بپردازد. بهعنوان بخشی که علاقهمندی مدیر فعلی حوزه هنری است، دفتر هنر تعزیه را راهاندازی کردهاند و قبل از آن این مرکز وجود نداشت، یا کانون نمایشهای آئینی سنتی که زیر نظر انجمن نمایش میباشد، و در تشکیلات وزارت ارشاد دیده نشده بود. این هم بیشتر علاقهمندی خود مدیرها بوده است. مگر من که اینهمه سال بهروی تعزیه کارکردم، شرح وظیفهام این بوده؟! من در اداره تئاتر سمت بازیگر و کارگردان را داشتم یا با حفظ سمت سرپرست جایی بودم، همین. علاقهمندی خودم بود. ما البته نهادی مثل سازمان اوقاف داریم که موقوفات تعزیه دارد و واقعاً هم وظیفه میراث فرهنگی و هم وظیفه سازمان اوقاف این است که بهروی تعزیه سرمایهگذاری کنند.
* بحث نوآوریهای تعزیه و بحث آموزش تعزیهخوانی را در صحبتهایتان مطرح کردید، درباره مدرن کردن تعزیه توضیح میدهید؟
ما حق دخل و تصرف در نمایش آئینی را نداریم. شبیه تعزیه حضرت علیاکبر(ع) همانگونه باید برگزار شود که 300 سال پیش برگزار میشد؛ اما ما میتوانیم از این ساختار دراماتیک تعزیه چه در شیوه نگارش و چه در شیوه اجرا بهرهبرداری کنیم و مجالس جدیدی را بسازیم. ببینید من نگفتم تعزیه را مدرن بکنید اصلاً معنی ندارد. قبلاً گفتهام و باز هم میگویم در هیچ کجای دنیا، ما حق دخل و تصرف در نمایش آئینی را نداریم. شبیه تعزیه حضرت علیاکبر(ع) همانگونه باید برگزار شود که 300 سال پیش برگزار میشد؛ اما ما میتوانیم از این ساختار دراماتیک تعزیه چه در شیوه نگارش و چه در شیوه اجرا بهرهبرداری کنیم و مجالس جدیدی را بسازیم مثل همین شازده کوچولویی که اصغر دشتی درست کرد، مثل تعزیه سیاوش که در اواخر دوره قاجار ساخته شد یا مثلاً برسیسای عابد، این کارها شده است و همان ساختار را نگهداشتهاند اما مضمون جدیدی را در آن وارد کرد. غلط است اگر ما چیزی را در تعزیه حضرت علیاکبر وارد کنیم، همان متن قدیمی و همان سبک و سیاق باید باشد. حالا اگر دو بیت از آن ایرادی دارد میشود آن را اصلاح کنیم، آنهم باید توسط آدم خبره اتفاق بیفتد و الّا بهنظر من هرکسی صلاحیت ندارد در متون قدیم دخل و تصرف کند.
* بهنظر شما این رویه هنر تعزیه را به یک هنر موزهای تبدیل نمیکند؟
هنوز که هنوز است مردم از تعزیه استقبال میکنند. تعزیه ما نگهدارنده موسیقی اصیل و سنتی ایرانی است، نگهدارنده شعر و بسیاری از نشانههای ملی و مذهبی ما بوده است. در طول سال صدها بلکه هزاران مجلس تعزیه برگزار میشود. اگر ما فقط چند استان مانند استانهای اصفهان، قزوین، قم و البرز و اراک (مرکزی) و چند استان دیگر را در نظر بگیریم که در دهه اول محرم تعزیه برگزار میکنند، شاید بتوان گفت که در بیش از 300 نقطه تعزیه اجرا میشود. هر محلی هم که تعزیه راه میاندازند اقلاً ده شب ممکن است که مراسم داشته باشند. این تازه فقط دهه اول است. در بعضی اماکن دهه دوم و سوم و ماه صفر هم تعزیهخوانی دارند. در بعضی از مناطق مثل اصفهان، هر هفته در بعضی از شهرستانها و روستاها تعزیه برگزار میشود یعنی اگر شما بخواهی یک آمار جامعی بگیرید، شاید در طول سال چند هزار تعزیه در کشور برگزار میشود، این جماعت از کجا پای تعزیه میآیند؟
وقتی ما میرویم به یک روستایی مثلاً در نزدیکی قزوین که سابقهای طولانی دارد و یک حسینیه بزرگ مثل سالنهای ورزشی که پلکانی است هم برای تعزیه ساختهاند و بدون اغراق دو سه هزار جمعیت در آن شرکت میکنند، این جمعیت از کجا آمده است؟ مگر این جمعیت امکان استفاده از ماهواره، اینترنت، تلویزیون و سایر رسانههای جمعی را ندارند؟ چرا پای تعزیه آمدهاند؟ این آمار را مستدل عرض میکنم. هنوز که هنوز است مردم از تعزیه استقبال میکنند. معنی ندارد بگوییم این را بگذاریم موزهای شود، موزهای میشود که چه؟ مثلاً بگذاریم شبیه علیاکبر رپ بخواند؟ تعزیه ما نگهدارنده موسیقی اصیل و سنتی ایرانی است، نگهدارنده شعر و بسیاری از نشانههای ملی و مذهبی ما بوده است. مگر آن چینیها که اپرای پکن را نگه میدارند یا ژاپنیها که نمایش نو را نگه میدارند، مگر اینها عقلشان نمیرسد؟
دائماً هم در ماه و سال پر است و استقبال میشود. جالب اینجاست که میروند و جاهای دیگر دنیا هم آن را اجرا میکنند. اینکه آن را موزه کنیم ارزشی ندارد و حرف یاوه است، اینها ارزش خود را دارد بعد اگر کسانی میخواهند کارهای نو انجام بدهند، از این ساختار استفاده کنند. یک مرد میدان پیدا شود، یک مجلس علیاکبر جدید بسازد بعد اینها را با هم مقایسه کنید که کدام مورد استقبال مردم قرار میگیرد. در طول تاریخ هم بودند بعضی از شعرا که دخل و تصرف کردند و اشعار دیگری را جایگزین کردند ولی خیلیهایشان مورد استقبال قرار نگرفته است. در سالهای اخیر، برخی فکر میکردند تعزیه باید صددرصد مثل تاریخ باشد؛ خیر، تعزیه تاریخ نیست، هنر نمایش است، بله، از تاریخ الهام گرفته است ولی زبان حال و تخیل شاعر است و هم ویژگی عقیدتی، هم تاریخی هم عرفانی هم ویژگی هنری دارد. مگر پشیمانی حر در تعزیه شهادتش، در تاریخ همانی است که ما نشان میدهیم؟ اینجا دخل و تصرف هنری شده است. آنکسی که هنر تعزیه را ابداع کرده ازنظر نشانهشناسی هنر نمایش بسیار آدم برجستهای بوده است هرچند نامش را ثبت نکرده ولی کاری که کرده شاهکار است.
* میشود گفت تعزیه یک نمایش صرف نیست و یک منظر تربیتی دارد؟
تعزیه فراتر از یک هنر نمایشی است و از منظر تربیتی و رواج ارزشهای اخلاقی که مملو است. شما علاوه بر ارزشهای شهادت، مقاومت و ظلمستیزی، بسیاری از ارزشهای اخلاقی و انسانی برآمده از این آبوخاک را که برآمده از فرهنگ اسلامی است در آن میبینید، صددرصد، مروت، نوعدوستی، حمایت از مظلوم، مبارزه با ظالم و غیره را بهوضوح میبینید. در گذشته که وسایل ارتباط جمعی امروز نبود و مردم سواد کافی نداشتند، همین مجالس تعزیه بودند که این فرهنگها را بین مردم ترویج میدادند، همین مادربزرگهای ما بودند که پای تعزیه مینشستند و خیلی از نکات را یاد میگرفتند، امروز هم هنوز آموزنده است.
* در ادامه بحث راجع به تکیههای قدیمی که در آن تعزیه اجرا میشد در تهران صحبتی مطرح شد. یک نکتهای که هست، تأثیر نهادهای دیگر مثل رسانهها و صدا سیما در ترویج تعزیه چگونه است؟ من خاطرم هست آن سالی که سریال شب دهم نمایش داده میشد، شاید چندین تعزیه در تهران اجرا میشد. حمایتهای تلویزیون چقدر میتواند تأثیرگذار باشد و آیا این مهم اتفاق میافتد؟
بسیار تأثیرگذار است ولی متأسفانه ما این بیمهری را میبینیم. حالا استثنائاً امسال تلویزیون برای مقوله تعزیه فضا را بازتر کرده بود ولی اغلب مواقع میبینیم داستان یک سریالی درباره تعزیه و تعزیهخوانی هست اما از خود تعزیه خبری نیست. در جاهای دیگر دنیا سرمایهگذاری میکنند، خود دولت تشکیلاتی را موظف میکنند و یا برای نمایشهای آئینی سنتیشان وزارتخانه دارند، ما هیچچیز نداریم. اگر میبینیم این اتفاقات هم میافتد، علاقهمندی مردم است. اگر میبینید این هنرها ماندگار است، هم مردمشان علاقهمندند هم دولتهایشان حمایت میکنند. شما نمیتوانید در چین بروید و ببینید تماشاخانههای اجرای پکن را از بین بردند، شاید تغییراتی در آن ایجاد شده باشد ولی قطعاً از بین نرفته و باقی مانده است ولی ما هیچکدام از این موارد را انجام ندادهایم.
* البته کارهایی انجام شده است و برای مثال برنامه بر بال تعزیه در شبکه 2 با حضور خودتان ساخته شده بود.
بله، من بهعنوان کارشناس ــ بازیگر در آن برنامه حضور داشتم و تولید این برنامهها بسیار جای تشکر دارد اما بهنظر من این برنامهها برای چنین هنری که حداقل شکل امروزی آن بیش از 300 سال سابقه دارد و گستره آن بهاندازه تمام گستره فرهنگی این مرزوبوم است قطرهای از دریاست زیرا چنین هنری حرف بسیاری برای گفتن دارد که در یک برنامه تلویزیونی جمع نمیشود هرچند همان برنامه هم تأثیر خود را گذاشته بود و بازخورد خوبی داشت.
* حضور کودکان و نوجوانان و نسل جدید در هنر تعزیه چگونه بوده و اساساً رابطه تعزیه با این قشر چگونه است؟
نظام آموزش تعزیه و انتقال این هنر به نسل بعدی خصوصاً قشر نوجوان بهدلیل عدم وجود مدرسه و ساختار آموزشی به همان شکل قدیمی و سینهبهسینه انجام میشود. علاقهمند و بااستعداد به این حوزه بین قشر نوجوان زیاد است ولی مدرسه و استاد برجسته برای آموزش وجود ندارد و اینها همه مصیبتی است که هنری با این ارزش حتی سیدی آموزشی باکیفیت ندارد.
نظام آموزش تعزیه و انتقال این هنر به نسل بعدی خصوصاً قشر نوجوان بهدلیل عدم وجود مدرسه و ساختار آموزشی به همان شکل قدیمی و سینهبهسینه انجام میشود و با توجه به این نکته که گروههای تعزیه همواره در نمایشهای مختلف به حضور این قشر احتیاج داشتند که اصطلاحاً به آنها بچهخوان میگفتند و کسانی که این کار را انجام میدادند بعدها به تعزیه علاقهمند میشوند و نقشهای دیگری را در بزرگسالی ایفا میکنند.
ما هم در دو دوره قبلی جشنواره آیینی سنتی یعنی دورههای هجدهم و نوزدهم بخشی برای کودک و نوجوان داشتیم که یکی از شاخههای پذیرش هنری آن شبیهخوانی بود و استعدادهای خیلی خوبی هم در آن وجود داشتند؛ علاقهمند به این حوزه بین قشر نوجوان زیاد است ولی مدرسه و استاد برجسته برای آموزش وجود ندارد و اینها همه مصیبتی است که هنری با این ارزش حتی سیدی آموزشی باکیفیت ندارد، همه اینها هم به این دلیل است که ما یک نهاد مستقل برای هنر تعزیه نداریم و اگر کاری هم انجام شده بهدلیل علاقه شخصی برخی مدیران به امام حسین(ع) و واقف بودنشان نسبت به هنر تعزیه است اما در چارتهای سازمانی اصلاً بودجهای برای تعزیه وجود ندارد.
حتی در انجمن هنرهای نمایشی هم بودجهای برای این مهم درنظر گرفته نشده است.
* جایگاه هنر تعزیه میان اهالی هنر چگونه است؟
وقتی برخی دست به حذف این درس از دروس دانشگاهی میزنند به این معنی است که متأسفانه حتی جامعه هنری به ارزش تعزیه آگاهی ندارد اما مقوله بیمهری به تعزیه تنها در این زاویه خلاصه نمیشود که بگوییم هنرمندان به این مهم توجهی ندارند، شاید بعضی به تعزیه توجه نداشته باشند یا اصلاً خوششان نیاید اما مسئله اصلی اینجاست که اگر هنرمندی هم بخواهد با تعزیه رابطه داشته باشد و یا آن را بشناسد باید آن را بلد باشد و وقتی ما درس آن را از دروس دانشگاهی حذف میکنیم دیگر این اتفاق رخ نمیدهد.
* نظرتان در رابطه با ورود تعزیه به جشنواره تئاتر فجر و ایجاد یک بخش در این جشنواره برای این آن چیست؟
ایرادی ندارد اگر تعزیه جزئی از جشنواره تئاتر فجر باشد اما قرار است در چهمکانی این اتفاق رخ دهد؛ باید برای تعزیه مکان طراحی بکنیم و حداقل یک خیمه و خرگاه پیشساخته بگذاریم تا تعزیه هم جایی مخصوص خودش داشته باشد؛ باید برای تعزیه حرمت قائل شویم نه اینکه بههرشکلی آن را اجرا کنیم.
ما باید همانگونه که برای نمایشهای معاصر زمینه اجرا فراهم میکنیم باید برای نمایش تعزیه که یک نمایش ملیمذهبی است نیز زمینه اجرا و فرصتهای حمایتی فراهم کنیم و اگر این اتفاق رخ دهد کسانی که علاقهمند به دیدن نمایش تعزیه هستند و یا تمایلات مذهبی دارند به آنجا مراجعه کنند و به دیدن این نمایش بپردازند.
* پس مخالف اجرای تعزیه مقابل تالار وحدت هستید که اخیراً اتفاق افتاد؟
وقتی شما مکان خاصی برای اجرای تعزیه ندارید نمیتوانید آن را در سالنهای تئاتر شهر اجرا کنید و مجبور میشوید در چنین جایی به اجرای تعزیه بپردازید. اجرای آن تعزیه هم از روی علاقهمندی و دغدغه مدیریت آن مجموعه بوده و اگرنه در وظایف بنیاد رودکی بندی برای تعزیه وجود نداشته است و البته این اقدامات جای تشکر نیز دارد.
* در پایان اگر صحبتی دارید بفرمایید.
تعزیه بخشی از فرهنگ و افتخار ماست و ما ایرانیان شیعیمذهب تنها جمعیتی بین مسلمانانیم که یکشکل از تئاتر را به دنیا عرضه و معرفی کردیم و در دایرة المعارف تئاتر دنیا به ایران که میرسند از تعزیه صحبت میکنند. امیدوارم این فریادهای ما به گوش مسئولین برسد و برای اینکه تعزیه رو به فراموشی نرود و نابود نشود کاری بکنند.
ارزش تعزیه بسیار بیشتر از چیزی است که امروز در رابطه با آن صحبت میکنیم و حداقل امیدوارم که یک مرکز ملی شبیهخوانی با وظایف معین و ساختار معین و با شرایطی که توانایی آموزش، پژوهش و آفرینش را داشته باشد، ایجاد شود.
(گفتوگو از سجاد رضایی مقدم)
انتهای پیام/+