یادداشت سفیر ایران در اتحادیه اروپا: آمریکا با مکانیسم ماشه نظام بینالمللی را هدف قرار داده است
سفیر کشورمان نزد اتحادیه اروپا و بلژیک طی یادداشتی خاطرنشان کرد که آمریکا با راهاندازی مکانیسم ماشه تنها ایران را هدف قرار نداده بلکه نظام بینالمللی را مبتنی بر قانون و مفهوم حاکمیت قانون نشانه رفته است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، متن کامل یادداشت غلامحسین دهقانی، سفیر ایران نزد اتحادیه اروپا و بلژیک بهشرح زیر است:
اگر کسی در اوایل دهه نود چنین استدلال میکرد که روزی فرا خواهد رسید که ایالات متحده در جلب رأی نزدیکترین شرکای فراآتلانتیکیاش در شورای امنیت ناکام خواهد ماند و شرکا دست در دست مخالفینِ آمریکا، علیه اقدامات این کشور در شورا متحد خواهند شد، چنین استدلالی بهاحتمال قوی بهخاطر بیتوجهی به امور واقعِ تاریخی و عدم سازگاری با واقعیت روابط بینالملل، مورد پذیرش قرار نمیگرفت؛ اما اکنون درست به همین نقطه رسیدهایم، اینکه چطور به اینجا رسیدهایم خود نکتهای است که ارزش کنکاش بیشتری دارد.
آنچه در گزارشها از آن به توسل آمریکا به مکانیسم بهاصطلاح ماشه تعبیر میشود، اگرچه ممکن است در بادی امر اقدامی علیه ایران بهنظر آید، اما با نگاهی به الگوی ثابت رفتار یاغیگونه آمریکا در صحنه بینالمللی ــ که بهروشنی در رشته خروجهای این کشور از سازوکارهای بینالمللی، و همین اخیراً در تحریم دادستان دادگاه کیفری بینالمللی مشاهده شده است ــ متوجه میشویم که چنین نیست؛ مسئله دیگر نه صرفاً به برجام مربوط است و نه محدود به ایران. دولت ترامپ بهکرّات این نکته را اثبات کرده است که پروای هیچ قاعدهای را در رفتار بینالمللی خود نمیکند و اهمیتی برای حاکمیت قانون و نظام چندجانبهگرایی که در رأس آن سازمان ملل متحد نشسته است، قائل نمیشود. آنچه آمریکا تلاش میکند که در شورای امنیت انجام دهد تنها نوک کوه یخ مخوفی است که ــ اگر جلوی آن سد نشود ــ به سرنگونی نظام بینالمللی مبتنی بر قانون و مفهوم حاکمیت قانون خواهد انجامید.
چه خوشمان بیاید یا نه، برجام در چهارسالگی اجرای خود از محدوده موضوعی خود بسیار فراتر رفته و نماینده ویژگیهای اصلی دیپلماسی مدرن چندجانبه، به همان سبک و سیاقی که اتحادیه اروپا نیز میپسندد، شده است. با مرور اسناد اصلی اتحادیه متوجه ارتباط ارزشهای اروپایی ــ بهویژه تقویتِ رژیم عدماشاعه از طریق توسعه کاربرد صلحآمیز انرژی هستهای، جهانشمول کردن اجرای پروتکل الحاقی، حلوفصل صلحآمیز مشاجرات در چارچوبهای چندجانبه با محوریت سازمان ملل متحد، و پایبندی حداکثری به معاهده منعاشاعه هستهای ــ با متن و بافت موقعیتی برجام میشویم، و همانطور که در جایی دیگر هم نوشته بودم، فروپاشی برجام، شکست ارزشهای اروپایی خواهد بود.
اگرچه ساختار فنی استوار برجام و قطعنامه 2231 و ارتباط حیاتی قدرتمندی که بین دو سند وجود دارد راه را بر تفسیرهای دلبخواهی سد میکند، جای شکی باقی نمانده است که آمریکا مصمم به تحمیل خوانش غیرقانونی و مضحک خود از قطعنامه است. دولت ترامپ بارها این موضوع را به اثبات رسانده است که وقعی برای شیوه رفتارهای بینالمللی قائل نیست و هیچ ابایی از لگدمال کردن محترمترین اصول حقوق بینالملل، از جمله اصل دیرپای پایبندی به عهود، ندارد! از این منظر، برجام سد محکمی علیه یکجانبهگرایی است.
گرچه در ابتدای امر، چگونگی اجرای برجام ــ و بهتبع آن گزارشدهی آژانس از آن ــ اهمیتی حیاتی داشت، اما با گذشت زمان، قابل اعتماد بودن اعضای برجام در چارچوب این توافق، از دایره تنگ برجام فراتر رفت و به آزمون سنجش پایبندی اعضای 1+5 به چندجانبهگرایی تبدیل شد. توافق هستهای ایران قواعد اولیه حقوق بینالملل و دیپلماسی چندجانبه را به بوته آزمون گذاشت. دیگر جای شکی باقی نمانده است که در برابر زورگویی و یکجانبهگرایی افسارگسیخته علیه برجام، فروپاشی توافق هستهای، بهتدریج همه رشتههای نظم بینالمللی امروزی را پنبه خواهد کرد.
همکاری مستمر ایران با آژانس بینالمللی انرژی هستهای از روی حسننیت، همانگونه که در بیانیه مشترک مورخ 26 اوت نیز بهخوبی نشان داده شد، و همچنین گستره حوزههای همکاری ذیل موافقتنامه پادمان و پروتکل الحاقی ــ که بهلحاظ دامنه و ماهیت بیسابقه است ــ صرفاً نتیجه دیپلماسی فشرده است؛ در این مقطع حساس بیش از هر زمان دیگری نیازمند دیپلماسی در چارچوبهای چندجانبه هستیم. اجماع جهانی کنونی علیه یکجانبهگرایی از جمله بر پایه قابلیت اتکا به ایران بهعنوان یک شریک معتبر استوار است که علیرغم افت منافع اقتصادیاش از برجام، تکالیفِ خود ذیل آن را انجام داد.
پرواضح است که حق توسل به هر گونه اقدام در رابطه با برجام منحصراً برای اعضای این توافق و در چارچوب آن محفوظ است، از این منظر، بیانیه کمیسیون مشترک یکم سپتامبر حائز اهمیت است: کمیسیون مشترک از بیانیه مشترک 26 اوت ایران و آژانس استقبال کرده است، بر عدم عضویت آمریکا در برجام اصرار مجدد ورزیده و بر اهمیت پروژههای مرتبط با منع اشاعه هستهای در حمایت از کاربرد صلحآمیز انرژی هستهای در ایران تأکید دوباره کرده است.
رویارویی اواسط آگوست در شورای امنیت، که همانطور که پیشبینی میشد به شکست مفتضحانهای برای آمریکا انجامید، گویای جایگاه آمریکا در جامعه ملتها بود؛ وضعیتی رقتبار از سرگردانی میان انزوا و بدنامی. مخالفت با آمریکا در شورای امنیت را بهحق میتوان لحظه کمیاب چندجانبهگرایی عنوان داد. هرچند میتوانیم از شکست وارده به آمریکا خشنود باشیم، اما فرصت دست روی دست گذاشتن نداریم.
ظاهراً مقامهای ارشد دولت آمریکا چندان هم برای خزیدن در لاک انزوا بیمیل نیستند و حتی از پیش نیز گفته بودند که تلاشی که برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران در شورای امنیت میکنند، بیهوده است. بهگفته سفیر آمریکا در سازمان ملل «دولت ترامپ هیچ ترسی از ایستادن در جمعی اندک ندارد». البته که دولتها هر جا مایل باشند میتوانند بایستند، اما نباید هزینه آن بهقیمت نقض حاکمیت قانون باشد.
پس از افتضاح آگوست در شورا، در پاسخ به سؤالی در جریان یک مصاحبه مبنی بر اینکه آیا ایالات متحده هر کس را که با تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران در شورای امنیت مخالفت کند، تحریم خواهد کرد، سفیر آمریکا در سازمان ملل گفته بود که «ما هر شخص یا نهادی را که مانع استفاده آمریکا از» آنچه بهاصطلاح ماشه میخوانند بشود، تحریم خواهیم کرد.»
برنامه هستهای ایران بر پایههای مشترکی استوار است که بهسختی میان ایران و اروپا حاصل شده است و یک دهه مذاکره منتهی به آن مصداق بارز چندجانبهگرایی بود که میتواند به اعتمادسازی منجر شود و نظم بینالمللی مبتنی بر قانون را تقویت کند. همانطور که عنوان این نوشتار هم بیان میکند، مسئله دیگر به برجام مربوط نیست؛ الآن پای صیانت از حاکمیت قانون در سطح بینالمللی در میان است و شورای امنیت باید بتواند از انسجام و مسموعیت خود بهعنوان ضامن اصلی صلح و امنیت بینالمللی دفاع کند.
در حالی که آمریکا از انزوا به بدنامی حرکت میکند، اروپا باید از امتناع به مبارزه فعال برود. یکی از فاکتورهای این مبارزه فعال میتواند درخواست ثبت رسمی مکاتبات اعضای اروپایی شورای امنیت بهعنوان سند رسمی این سازمان باشد. همچنین، باید کمربند خود را برای مقابله با تلاشهای غیرقانونی آتی آمریکا برای احیای سازوکاری تحریمی ذیل قطعنامه منسوخ گذشته سفت کنند، نقش دبیرکل و دبیرخانه ملل متحد نیز به همین اندازه مهم است. در وضعیتی که شاهد حمایت گسترده بینالمللی از برجام و مخالفت با پیشنهاد آمریکا برای ایجاد تغیرات ماهوی در قطعنامه 2231 هستیم، دبیرکل باید منعکسکننده دغدغههای جامعه بینالمللی باشد و انسجام قطعنامه 2231 و برجام را حفظ کند.
هرگز در دهههای گذشته با چنین موقعیتی روبهرو نبودهایم؛ در این شرایط مسئولیت اروپا و همچنین جامعه بینالمللی در صیانت از حاکمیت قانون در سطح بینالمللی بیش از هر زمان دیگر است.
انتهای پیام/+