روایت پزشک فداکار ایرانی: پدرم توصیه کرد "رنگ زرد چهره بیمار را ببینم نه رنگ زرد سکههای او را"
دکتر عمادی، از پزشکانی است که در جریان جنگ تحمیلی در خط مقدم مبارزه با دشمنان حضور داشته است و حالا نیز در بیمارستانها، در خط مقدم! او میگوید: پدرم به من توصیه کرد "اگر بیماری به من مراجعه کرد، رنگ زرد چهره او را ببینم نه رنگ زرد سکههای او را"
به گزارش خبرنگار بهداشت و درمان خبرگزاری تسنیم؛ یکی از گروههایی که همواره و در تمامی بحرانهای طبیعی و ساختگی، از سیل و زلزله و طوفان تا جنگ و اپیدمی بیماریها به ارائه خدمت میپردازند، پزشکان هستند؛ گروهی که در خط مقدم مبارزه با بحران، برای نجات جان انسانها تلاش میکنند حتی اگر این تلاش برای نجات جان انسانها به قیمت از دست دادن سلامتی خودشان تمام شود.
دکتر "ناصر عمادی" از پزشکانی است که در جریان جنگ تحمیلی در خط مقدم مبارزه با دشمنان حضور داشته است و حالا نیز در بیمارستانها، در خط مقدم مبارزه با کرونا میجنگد؛ روایت این پزشک فداکار از مبارزه در جبهه تا مبارزه با کرونا در بیمارستان را در ادامه میخوانید.
لطفا خودتان را معرفی کنید و بفرمایید چه زمانی وارد دانشگاه شدید؟
دکتر ناصر عمادی هستم؛ متولد اول تیر ماه 1345 در شهرستان قائمشهر؛ در سال 66 به تهران آمدم و تحصیلات تکمیلی را در تهران گذراندم البته من سال 1365 در رشته پزشکی قبول شدم اما آن زمان شرایط جنگ بسیار حساس بود و به عنوان داوطلب بسیجی به مناطق عملیاتی رفتم و از مسئولان دانشگاه خواهش کردم که به دلیل شرایط حساس جنگ، زمانی که از حفظ کشور آرامش خاطر پیدا کردیم به دانشگاه برگردم که با این درخواست من موافقت شد که البته به دلیل اینکه در 18 شهریور 1366 مجروح شدم این بازه زمانی قدری طولانی شد و پس از بهبودی به دانشگاه بازگشتم.
چه شد که رشته پزشکی را انتخاب کردید؟
درست یک هفته قبل از زمانی که مجروح شدم، تعدادی از همرزمانم مجروح شیمیایی شدند و از من خواستند که آنها را به پشت خط مقدم منتقل کنم؛ یادم است وقتی آنها را سوار ماشین کرده بودم تا به پیرانشهر و سپس بیمارستان امام خمینی (ره) نقده منتقل کنم، تاولهای روی پوست آنها را میدیدم که بزرگتر میشدند و سرفهها و تنگی نفس آنها بیشتر میشد و وقتی به بیمارستان رسیدند یکی از این عزیزان شهید شده بود و این لحظه، یکی از سختترین لحظات بود و آن لحظه با خود گفتم اگر پزشک بودم شاید آن یکنفر به شهادت نمیرسید و یکی از دلایل تحصیلم در رشته پزشکی و ادامه تحصیل در تخصص پوست نیز همین بوده است و بیشترین مقالات علمی من در دنیا نیز به نام همین تاولهای شیمیایی به احترام مجروحین جنگی است.
شما مطب خصوصی دارید؟
پدر من سال 1383 به رحمت خدا رفتند و ایشان آن زمان به من توصیه کردند که "اگر بیماری به من مراجعه کرد، رنگ زرد چهره او را ببینم نه رنگ زرد سکههای او را!" شاید یکی از علتهایی که مطب ندارم این توصیه پدرم بوده است و فکر میکنم اگر جایی وجود داشته باشد که من مراوده مالی با بیماران خود نداشته باشم، مراکز دولتی و دانشگاهی است و به همین دلیل در این مراکز مشغول به کار هستم البته داشتن مطب منافاتی با امر خدمترسانی به بیماران ندارد اما شاید اگر مطب داشته باشم در انتهای روز به این فکر کنم که امروز چهقدر درآمد از ویزیت بیماران کسب کردهام و دوست نداشتم اینگونه باشد و برای همین مطب خصوصی ندارم.
در خط مقدم مقابله با کرونا نیز حضور داشتید؟
از دی ماه سال 1398 به صورت حضوری برخی مدارس را برای آموزش دانشآموزان انتخاب و به آنها مراجعه کردیم و موارد بهداشتی را آموزش دادیم و زمانی که در بهمن ماه بروز بیماری در کشور به اثبات رسید، نخستین تیم پزشکی بودیم که در بیمارستان محب یاس به خدمت به بیماران کرونا پرداختیم.
آیا خودتان هم به کرونا مبتلا شدید؟
12 اسفند ماه به کرونا مبتلا شدم و تحت درمان و معالجه قرار گرفتم و بعد از دو هفته بهبود یافتم و بلافاصله به محل خدمت برگشتم و حتی روز اول عید نیز کشیک بودم؛ به نظر من در این بحران، حتی طبابت نیز میتواند جهاد باشد و قطعاً در کارمان لذت میبریم؛ من همچنین در 6 فروردین ماه 99 اهدای پلاسما به بیماران کرونایی داشتم که در وضعیت حاد بودند و اهدای پلاسما به آنها کمک کرد تا وضعیت بهتری پیدا کنند.
خاطره خوبی از دوران کرونا دارید؟
در داخل کشور معمولاً هر ماه یک منطقه محروم را انتخاب و در آنجا حضور پیدا میکنیم و بیماران را ویزیت میکنیم و من 6 سفر را به مناطق و روستاهایی از خراسان جنوبی داشتهام که نزدیک مرز افغانستان هستند؛ اخیراً با بیماری کرونا مواجه شده بودیم و در قائمشهر بیماران زیادی داشتیم و ظرفیت دستگاه اکسیژنساز ما به دلیل افزایش تعداد بیماران، کم بود و من شماره حسابی را در صفحه اینستاگرام خود اعلام کردم تا هرکس بضاعت دارد برای تأمین این دستگاهها کمک کند. یکی از هموطنان ما در همان خراسان جنوبی که من بیماران را ویزیت کرده بودم به من پیام داد که من امرزو 105 هزار تومان کارگری کردهام و 100 هزار تومان آن را به آن شماره حساب شما واریز کردم تا به هموطنانم برای مقابله با کرونا کمک کنم.
شما در خارج از کشور نیز فعالیت داشتهاید؟
پانزده سال است که هر سال حدود یک تا دو ماه در کشورهای آفریقایی برای درمان بیماران و آموزش به پزشکان آفریقایی کمک میکنم و امسال به دلیل کرونا در کنار هموطنانم باقی ماندم تا خدمتگزار مردم کشور خودم باشم؛ متخصص پوست در آفریقا کم است و من وقتی به مناطقی از آفریقا میروم به پزشکان آنجا آموزش میدهم.
چه خاطرهای از خدمترسانی به بیماران در آفریقا دارید؟
در آفریقا که بودم از من پرسیدند در ازای خدماتی که در آفریقا داشتی چه هدیهای به تو بدهیم؟ گفتم که خدمتهای من برای انسانیت است و ما به عنوان یک پزشک در هر مکان و زمانی باید در کنار بیماران باشیم و امام حسین (ع) فرمودهاند باید انسان آزادهای باشیم که همه انسانها از ما منتفع شوند.
معاون وزیر بهداشت در آفریقا از من پرسید که امام حسین (ع) کیست و هنگامی که من به او گفتم امام حسین(ع) انسان آزادهای بود که برای آزادگی و آزادی در فضای اجتماعی و برای انسانیت، خود و خانواده خود را فدا کرد، به وجد آمدند و من به آنها پیشنهاد کردم که به عنوان هدیه خدمات ما، این تابلو را در بیمارستان نصب کنند و من از دستمزد چند دلاری خود که می خواستند پرداخت کنند، صرفنظر کردم و سال 2014 تابلوی امام حسین (ع) را در درمانگاهی که آنجا فعالیت داشتم همراه با پرچم ایران نصب کردند.
انتهای پیام/