فیلم "۲۳ نفر" الگویی برای سینمای ملی و دفاع مقدس
سینمای ملی ما متأثر از کلیّت سینمای غرب است و از این رهگذر چه در فرم و محتوا بهترین و تنها نمونه بهواقع ملی آن گونه سینمای دفاع مقدس است.
خبرگزاری تسنیم- مرتضی شاپوری *
در وهله نخست مهمترین پرسش این است که اصلاً فیلم ملی چیست و چه فرقی با فیلمهای دیگر دارد و اینکه آیا هر فیلمی که در جشنوارههای خارجی جولان میدهد و احیاناً جایزهای میبرد فیلم ملی محسوب میشود؟
سینِما محصول تفکر غربی است. در آنجا شکل گرفته و توسعه یافته است. حال ما چگونه میتوانیم با استفاده از سینِما در پی ترسیم سنت شرقی خود باشیم و فرهنگ ایرانی اسلامی خود را باز نشر دهیم و فیلم ملی تولید کنیم.
فیلم ملّی باید بازتابدهنده هویت ملی و فرهنگ ایرانی اسلامی خود باشد. سینمای آمریکا و ژاپن ملیترین سینِمای دنیا است. از طریق سینِما میتوان فهمید آن ملت دنبال چیست. مشکلاتش کدام است فرهنگ و جامعهشان چه مختصاتی دارد. فورد، کوروساوا و اوزو نمونه بارز فیلمساز ملیاند.کوروساوا وقتی سراغ اقتباس از شکسپیر میرود آن را با فرهنگ و آیین خود بومی میکند. اوزو خانوادهای ژاپنی را به تصویر میکشد که بیانگر تمدن آن سرزمین است. فورد حتی پا را فراتر میگذارد و برای آمریکا تاریخسازی میکند. با دیدن چند پلان از فیلمهای آنها میشود فهمید برای چه مختصات جغرافیایی و فرهنگیاند.
جان فورد
در سینِمای ایران به صرف اینکه آقایان کراوات نمیبندند و خانمها روسری به سر دارند فیلم ساخته نمیشود؛ بنابراین فیلمهایی هم که در جشنوارههای خارجی شرکت میکنند و احتمالاً جایزهای دریافت میکنند آن جایزه مختص سینِمای ایران نیست بلکه بیشتر مختص فیلمساز آن است. شاهد مثال آن هم فراوان است؛ فیلمسازانی که با ارائه تصویری اگزوتیک از جامعه خود در فرش قرمز فلان جشنواره خارجی ژست میگیرند.
متأسفانه رویکرد جشنوارههای خارجی تأکید به اصطلاح هنری بودن یک فیلم دارند اما این حقیقت ندارد بلکه با نگاه سیاسی آثار سینِمای ما را بررسی و ارزشیابی میکنند. به عنوان مثال فیلم «شیطان وجود ندارد» ساخته محسن رسول اف که به صورت غیر قانونی در ایران ساخته شد و جایزه خرس نقرهای جشنواره برلین را گرفت جدا از اینکه فیلمی وطن فروش و ضد ملی است، به لحاظ مدیوم سینِما هم فیلم بد و مبتدیانهای است. حال چرا یک فیلم با ساختاری مبتدیانه خرس نقرهای میگیرد همان نگاه سیاسی است که جشنوارههای خارجی به سینِمای ما دارند و برایشان محتوای ضد ملی فیلم اهمیت دارد نه ساختار هنری. البته این اتفاق بارها توسط جعفر پناهی و بهمن قبادی و دیگران تکرار شده است. فیلمسازانی که با ساختن فیلم ضد ملی و علیه منافع ملی مورد تشویق جشنوارههای غربی قرار گرفتهاند.
ساختن فیلم کوتاه اصلیترین دغدغه دانشجوی سینِما است و راهی شده به سمت ساختن فیلم بلند.
جشنوارههای متعدد خارجی پذیرای فیلمهای کوتاهی از ایران میشوند که با همین نگاه ضد ملی ساخته شده باشد. متأسفانه فیلمسازان جوان ما هم در اکثر موارد ناآگاهانه به اسم انتقاد اجتماعی به دام رفتن به سمت ساختن فیلم ضد ملی یا علیه منافع ملی میافتند. چیزی که مسلم است اینکه شناخت ما از فرهنگ غرب بیشتر از شناخت غربیها نسبت به فرهنگ ما است. ما زبان آنها را یاد میگیریم،کتابهای آنها را میخوانیم و ترجمه میکنیم، فیلمهای متعدد آنها را دیدهایم، به غرب میرویم و تحصیل میکنیم و در نهایت خیلی از میان ما به غرب مهاجرت میکنند. پس ما برای غربیها ناشناختهایم آنها دوست دارند ما را بشناسند اما پایینتر و پستتر از خودشان؛ پس تصویری که از ما را دوست دارند ببینند تصویر جامعهای محتاج به آنها است.
خیلی از فیلمهایی که با دغدغه نقد آسیبهای اجتماعی ساخته شدهاند اگر در خارج از کشور برای مخاطب غیر بومی نمایش داده شود کارکرد خود را از دست میدهد و به سمت فیلم ضد ملی بودن میرود. ما با توجه به شرایط موجود مثل سینِمای آمریکا نمیتوانیم فیلمی با مخاطب جهانشمول بسازیم. همانطور که گفته شد جدا از مسائل تکنیکی قوی و نیروی کار متخصص آنها، این فرهنگ پرزرق و برق غرب است که باعث میشود آثارشان مخاطب بسیار داشته باشد. مخاطب جهانی که سمت فیلمهای ما میآید از سر کنجکاوی است که بفهمد این سوی دنیا چه خبر است. فیلمسازی که بخواهد مخاطب جهانی داشته باشد ابتدا باید مخاطب بومی خود را داشته باشد. مخاطب یک فیلم زمانی جهانی میشود که اول مخاطب ملی خود را داشته باشد اگر فیلمسازی به قصد مخاطب جهانی فیلم بسازد بیهویتی است. فیلم اول باید هویت ملی خود را داشته باشد بعد فرا ملی شود.
سیستم مدیرت فرهنگی کشور چه تدبیری اندیشیده است؟ چگونه میخواهد به دانشجوی سینِما که رویای فیلمسازی و گرفتن جایزه جهانی در سردارد بفهماند که با محتوای ضد ملی و وطن فروشی به دنبال دیده شدن در جشنوارههای خارجی نباشد. نکته قابل توجه این است که در رشته سینِما در دانشگاه واحد درسی تاریخ سینِمای ایران وجود ندارد اصلاً اهمیتی به این مسئله قائل نمیشوند. مدرسهای سینِما در دانشگاه عموماً به دیده تحقیر به سینِمای ایران نگاه میکنند و همین نگاه را به دانشجو منتقل میکنند. در حالی که در همین سینمِای نصفهنیمه دولتی خودمان فیلمهای ارزشمند متعددی وجود دارد که مسأله منافع ملی و هویت بومی را به درستی بیان میکنند.
اگر سینِمای ما تنها یک ژانر را به مفهوم قواعد کلاسیک و آکادمیاش داشته باشد ژانر دفاع مقدس است. آیا بهتر نبود در مدارس سینمِایی و دانشگاههای ما واحد درسی به اسم شناخت فیلم دفاع مقدس داشتیم. فیلم دفاع مقدس تنها ژانری است که سینِمای ما در آن پیشرفت کرده، درجا نزده و مسیری رو به جلو داشته است چه آن زمان که کشور در حال جنگ تحمیلی بود کارکرد فیلمها مشخص بود و چه در زمان صلح و آسیبهای پس از جنگ تحمیلی .
آیا سینِمای ایران به میزان کافی به دفاع مقدس پرداخته است؟ آیا امروزه موضوع جدید و تازهای برای ساخت فیلم دفاع مقدس وجود ندارد؟
در پاسخ به پرسش اول ذکر این نکته ضروری است که فیلمهای بیشماری در تاریخ سینِما راجع به جنگ اول و دوم جهانی ساخته شده است و این روند تا امروز وجود دارد. فیلمسازان غربی هنوز با نگاهی تازه به این دو جنگ، ارزشهای ملی و هویتی کشور خود را بازتولید میکنند. مثلاً فیلم 1917 ساخته سام مندس با ساختار متفاوت و تکنیکال خود سعی میکند قصه سربازان کشور خود را در جنگ اول روایت بکند. از جنگ اول و دوم جهانی چند سال میگذرد؟ از جنگ تحمیلی ما چند سال؟
پاسخ پرسش دوم جای تأمل بیشتری دارد، وقتی تنها ژانر بومی و هویتی ما ژانر دفاع مقدس است و ضروری است که ما فیلم دفاع مقدس تولید کنیم، ضرورت است که هر ساله جشنواره فیلم دفاع مقدس برگزار و فیمسازان و نخبگان را تشویق و ترغیب کنیم برای حفظ و گسترش فرهنگ دفاع آثار فاخر تولید کنند. مدیریت فرهنگی کشور باید به سمتی برود که فیلم دفاع مقدس از سکه نیفتد. در شرایطی که ذائقه فیلمفارسی دامن مخاطب ما را گرفته و فیلم مبتذل به ظاهر کمدی از در و دیوار سالنهای سینِمایمان بالا میرود جای خالی فیلمی که حامی منافع ملی باشد احساس میشود. ما به ندرت در سینِمای این روزهایمان با فیلمی روبرو میشویم که هویت بومی و ملی خودمان را دارد از معدود فیلمهایی که اخیراً با نگاه به هویت ملی، دینی وتاریخی سرزمین خود سبب شد نسل نوجوان ما با گذشته نه چندان دور کشور خود آشنا شود، فیلم «23 نفر» ساخته مهدی جعفری است.
«23 نفر» فیلم خوبی است که مهجور ماند و به اندازه شایستگیاش مورد توجه و دیده شدن قرار نگرفت. فیلم «23 نفر» فیلم سختی است و فقط یک فیلمساز کاربلد از پس آن برمیآمد. فیلم «23 نفر» بر اساس واقعیتی است که ما میدانیم: 23 نوجوان ایرانی در جنگ تحمیلی اسیر میشوند و صدام قصد دارد با آن 23 نوجوان علیه ایران تبلیغ کند. 23 نفر از معدودترین فیلمهایی است که قهرمان جمعی دارد و این در سینِما کار سختی است که فیلمساز از پس آن برآمده است. با اینکه فیلم برای مخاطب بزرگسال ساخته شده است اما فیلم توانایی آن را دارد که با مخاطب نوجوان ارتباط برقرار و آنها را با تاریخ و فرهنگ کشور خود آشنا کند.
نوجوانان ما در حال حاضر در فضای رسانهای غرب محصورند. نوجوانان ما با تماشای «23 نفر» متوجه میشوند همسن و سالهای آنها در گذشته چه میزان نقش تعیین کنندهای در فضای جامعه خود داشتند، چقدر مسئولیتپذیر بودند و در آن سن و سال چه الگوها و خواستههایی داشتند. مدیریت فرهنگی کشور وظیفه دارد شرایطی را فراهم آورد تا فیلمهایی مثل «23 نفر» بیشتر دیده شوند. این نوشته قصد بر آن ندارد که به نقد و تحلیل ساختاری این فیلم بپردازد بلکه دغدغه اصلی، نگاه بومی و ملی ارزشمندی است که با تکرارش در روند فیلمسازی کشور، میتوانیم به یک سینِمای ملی دست یابیم.
*کارشناس ارشد سینِما
انتهای پیام/