کارگردان «آبادان یازده۶۰»:‌ مسئولین از پشت شیشه دودی مردم را نگاه می‌کنند اما رئیس‌جمهور جنگ با لباس نظامی میان مردم بود

فیلم سینمایی «آبادان یازده۶۰» تصویری متفاوت از مقاومت و ایستادگی ملتی است که برای حفظ آبادان از داخل ساختمان رادیو به دفاع از شهر پرداختند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، اکران فیلم «آبادان یازده60» به‌تازگی در سینماهای ایران آغاز شده است، فیلمی به‌کارگردانی مهرداد خوشبخت و تهیه‌کنندگی حسن کلامی که در جشنواره فیلم فجر تندیس طلایی مقاومت (جایزه شهید سردار حاج قاسم سلیمانی) را گرفت و البته در دیگر بخش‌های جشنواره نادیده گرفته شد و حقش ادا نشد.

خوشبخت با این فیلم به‌سراغ موضوع مقاومت مردم آبادان در مقابل دشمن و تأثیر و نقش مهم رادیو آبادان در این مقاومت و نبرد رفته است، فیلمی با بازی علیرضا کمالی، ویدا جاویدان، نادر سلیمانی، حسن معجونی و... .

این فیلم سینمایی که محصول سازمان هنری و رسانه‌ای اوج است از فیلم‌های متفاوت دفاع مقدس است که با محوریت مقاومت مردم در شهر ساخته شده است و از این نظر جذابیت خاص خود را دارد، فیلمی که در سینمای ما نمونه‌ آن به سال‌های قبل‌تر و به امثال فیلم‌هایی مانند دکل، روز سوم و شب واقعه بازمی‌گردد.

با این کارگردان سینما درباره علت ساخت چنین فیلمی، مقاومت مردم آبادان، بازی‌های بازیگران آن و چند سوژه دیگر به گفت‌وگو نشستیم، مصاحبه‌‌ای که به‌علت شیوع بیماری کوویدــ‌19 تلفنی انجام شد.

نمایی از فیلم آبادان یازده60

شعار درباره دفاع مقدس کافی است!

* ساخت فیلم درباره جنگ با این همه مشکل و هزینه زیاد و گرفتاری‌هایی که دارد کار سختی است، چنین انتخابی خصوصاً که درباره سوژه‌ای است که قبلاً  نمونه‌اش در سینمای دفاع مقدس ما کمتر بوده است انتخاب جسورانه‌ای بود، چرا به‌سراغ فیلم‌ دفاع مقدس رفتید؟ انگیزه شما چه بود؟

در واقع الآن بیش از 30 سال از جنگ می‌گذرد برای همین وقتش است که به زوایای ناگفته جنگ، همان‌طور که همچنان در خارج از کشور به داستان‌های جنگ جهانی می‌پردازند و هنوز تمام نشده است، بپردازیم. هر دفعه که فیلم‌های جنگی می‌بینیم متوجه مطلب و نکته جدیدی در آن می‌شویم.

به‌نظرم آن‌قدر اتفاقات مهم و ناگفته جنگی داریم که  برای صدها فیلم کفایت می‌کند. برخی از رزمنده‌های جنگ می‌گویند که "هر روز جنگ به‌اندازه یک ماه اتفاقاتی را برای ما رقم می‌زد". آن‌قدر اتفاقات عجیب داشتند که به‌نظرم در بخش تصویرسازی آن کوتاهی کردیم؛ هم ما هنرمندان و فیلم‌سازان و هم مسئولین و مدیران.

برای من خیلی جالب است که آن‌قدر شعار درباره دفاع مقدس می‌دهیم برایش کار نمی‌کنیم. مسئولین ما به خواب رفته‌اند و فقط شعار می‌دهند. ارگان‌ها و نهادهای ما واقعاً در این زمینه کم‌کاری می‌کنند. نهادهایی که برای ساخت و ترویج فرهنگ شهادت و دفاع مقدس بودجه می‌گیرند اما کاری از پیش نمی‌برند.

فارابی، روایت فتح، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، گروه شاهد، سازمان تبلیغات و... که بالای 7 ارگان می‌شوند، در این چندسال گذشته چند فیلم و با چه کیفیتی ساخته‌اند؟ امسال که چهلمین ساگرد دفاع مقدس است فقط یک فیلم آن هم فیلم ما وجود دارد.

این مسئله نشان می‌دهد که مسئولین ما شعارهایشان را صرفاً خودشان باور کرده‌اند. آن‌قدر که این شعاردادن‌ها به‌سود مسئولین است تا بودجه‌ها را جذب بکنند، عمل و انجامش به‌سود آن‌ها نیست.

 

مردمی که از سر غیرت و از داخل ساختمان رادیو دفاع می‌کنند

* به‌نظر شما وجه تفاوت فیلم دفاع از شهر ایرانی با نمونه‌های خارجی آن چیست؟ ویژگی این سبک فیلم‌ها در کل در مقایسه با فیلم‌های جنگی که به فضای خط مقدم می‌رود و جبهه و خاکریز را ترسیم می‌کند چیست؟

به‌نظرم نکته مهمی که فیلم «آبادان یازده60» به آن پرداخته است با جنس فیلم‌هایی که در حال کشت و کشتار باشند و به انفجار تانک و هلیکوپتر پرداخته بشود فرق دارد. الآن وقتش رسیده است که به نکاتی که متفاوت از دیگر فیلم‌های دفاع مقدس است پرداخته بشود.

یک منتقدی می‌گفت که این فیلم موزه‌ای است زیرا باید بعد از اتمام اکرانش برود در موزه ثبت بشود چون بخش ناگفته‌ای از تاریخ جنگ را روایت کرده است و باید بعد از این نیز به بازگو کردن روایت تاریخ جنگ برای مردم بپردازد. این که مردم از شهرشان حفاظت می‌کنند و با کمک رادیو، مردم برای حفاظت از شهر و مانع از سقوط جمع می‌شوند از نظر تاریخی بسیار مهم است. اینها مطالبی است که باید گفته می‌شده است و گفته نشده است. به‌نظرم فیلم توانسته است از این نظر به هدفش برسد زیرا مخاطبین نیز که از سالن نمایش بیرون آمدند از تماشای فیلم راضی بودند.

نمایی دیگر از فیلم

درباره تفاوت با نمونه‌های خارجی باید بگویم که هر دو در حال دفاع از شهر و وطن خودند. همان‌طور که رزمنده ایرانی از شهر خودش دفاع کرده است ویتکنگ ویتنامی نیز از شهر خودش مقابل آمریکا دفاع کرده است و این یعنی اینکه هر دو از سر اعتقاداتشان دفاع می‌کنند البته جنس اعتقاداتشان با یکدیگر متفاوت است. در این فیلم نیز نشان می‌دهیم که مردم از سر غیرت و اعتقاد دفاع می‌کنند، مردمی که با همان لباس شهری و کارمندی خود می‌جنگند، فیلمی که مردمش از داخل ساختمان رادیو در حال مقاومتند و برای همین فضای متفاوتی نسبت به دیگر فیلم‌های جنگی پیدا می‌کند. این بخش ظریفی از جنگ است که در کتاب‌های ما است و چون جوانان کمتر کتاب می‌خوانند ما باید آن را تبدیل به فیلم بکنیم تا دیده بشود.

این وجه متفاوت با دیگر فیلم‌های دفاع مقدس است که باعث شد مردم ما به آن جذب بشوند، آدم‌های معمولی و باورپذیر که در ادامه تبدیل به قهرمان می‌شوند. اما در چه روندی؟ با این روند که آدم‌های فیلم که در رادیو خبر می‌خوانند حتی نسبت به خواندن یک کلمه‌ای که روحیه مردم از دست برود نیز حساسند. این عرق ملی و باور در قالب چنین افرادی که تبدیل به جنگجو می‌شوند در جذب مخاطب بسیار اثرگذار بود.

البته معتقدم که نباید به شعار صرف در سینمای دفاع مقدس پرداخت بلکه باید شعار را تبدیل به هنر کرد. این وجه فیلم بود که باعث شد جوانان به آن جذب بشوند. آنهایی که به تماشای فیلم آمدند گفتند که با فیلم‌های دفاع مقدس فاصله داشتند اما با این فیلم بار دیگر به تماشای فیلم‌های این‌گونه آمدند زیرا ناگفته‌های تلاش مردم و شرایط واقعی تاریخی آنان در این فیلم بیان شد. مانند این فیلم باید در سال 10 تا ساخته بشود.

تفاوت سینمای جنگی ما با دنیا بر سر کمیت و کیفیت آثار است

تفاوت سینمای جنگی ما با دنیا دقیقاً بر سر این است که سینمای جنگی دنیا بسیار پرکار است و هرچه را در جنگ‌هایشان داشته‌اند می‌خواهند بسازند، اما ما نمی‌پردازیم و در این زمینه عقبیم، دلیل اولش هم خود فیلم‌ساز است که خیلی سخت است که در این زمینه کار بکند و هزینه زیادی دارد و همین‌طور خطر؛ برای همین است که به‌سراغ فیلم جنگی نمی‌رویم، آن‌قدر که گویا برای مدیر فرهنگی هم سود ندارد و ترجیح می‌دهد که شعار بدهد و پولش را بگیرد. کسی نیست که بگوید؛ چقدر فیلم داریم و چند تا ساخته‌ایم؟ چه شده است که کار به اینجا می‌رسد؟

دو تا نکته دیگر نیز باید اضافه بکنم؛ یکی اینکه تحقیقات وسیعی درباره آبادان داشتم؛ تلاش داشتم که بگویم که بچه‌های رادیو در حفاظت از آبادان با کمک رادیو چه نقش مهمی داشتند. این که این خبرها بود که باعث شد مردم به کوی ذوالفقاری بیایند و از آبادان دفاع بکنند. من به این حس و عرق ملی علاقه داشتم. به رادیو و آبادان و تأثیر آن اعتقاد داشتم چون این موضوع را دیده بودم؛ آبادان و بچه‌های رادیو خیلی مظلوم بودند و درباره آنها کار نشده بود. رادیو نفت نزدیک به اروند کنار مرز بود و خیلی در معرض اصابت قرار داشت. اصلاً آبادان و خرمشهر مظلومند و هنوز هم بعد از چهل سال مظلومند.

علیرضا کمالی در آبادان یازده60

نکته دیگر این که برای فیلم جنگی کسی پا پیش نمی‌گذارد و هزینه نمی‌کند اما این فیلم توانست حرف‌های جدیدی را بیان کند خصوصاً آنکه از نظر لوکیشن ارزان‌تر بود و محدود و البته نشان دادیم که با همین محدودیت‌ها نیز می‌شد حرف‌های جذاب و مهمی برای مردم کشور زد.

آبادان یازده60 نماینده مردم در جنگ است

* درباره این تنوع کاراکترها کمی توضیح بدهید؛ فیلم پوشش بسیار خوبی نسبت به کاراکترهای مختلف یک جامعه داشت و باعث شد که نمایی از ملّت در حال مقاومت ترسیم بشود.

قصد من این بود که رادیو را جوری یک جامعه کوچکتری از مجموعه آدم‌ها نشان بدهیم، مثلاً نادر سلیمانی که عالی بازی کرد و در نقش خودش خوب نشست نماینده آبادانی‌های رک و راست و بامزه است. آقای معجونی با نقش ادیک ارمنی، نماینده آدم‌های  قبل از انقلاب و اقلیت‌هایی است که از جامعه طرد شده بودند اما برای دفاع از کشور ایستادند یا پسری که حمید رضا محمدی نقش آن را بازی می‌کند نماینده بچه‌های تندروی مذهبی است و  نقشی که علیرضا کمالی آن را بازی می‌کند نماینده بچه‌های مذهبی نرمال است. نقشی که خانم ویدا جوان آن را بازی می‌کند نماینده کسانی است که  جنگ را ندیدند و تجربه نکردند و در نهایت می‌آیند آبادان تا از نزدیک کمک بکنند. شبنم گودرزی هم نماینده دخترانی است که ماندند و ایستادند؛ پس همه نماینده بخشی‌اند که در آن روز کشور وجود داشتند و از کشور دفاع کردند.

 بنابراین فیلم راستگو است و به‌قول ایرانی‌ها چیزی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. ما در فیلم‌هایمان بعضاً محتوایی که نمایش می‌دهیم به‌نفع گروهی مصادره می‌شود انگار که فقط در جنگ تنها بچه‌های ارتش و سپاه بودند در حالی که باید نقش و رنگ خود مردم نیز تصریح بشود.

بنابراین این نکته در نظرم بسیار مهم بود که همدلی و همکاری و وحدت آن روز بین اقشار و بین همه صنوف و همه سن‌ها از خبرنگار رادیو، تکاور، داوطلب بسیجی، معمم و آخوند و... همه اینها بدون توجه به خود و خواسته‌هایشان و خودخواهی‌هایشان پای کار ایستادند و شهر را نجات دادند. روحیه بسیار بالایی بوده است ولی احساس می‌کنم الآن نیست. در آن سال‌ها همه با افکار مختلف داخل ساختمان رادیو مشغول دفاع از کشورند و مقاومت می‌کنند. الآن اشکالی که داریم اختلاف طبقاتی و اختلاف مرام است، این‌که هر کسی جزیره‌ای برای خودش پیدا کرده است و در جزیره خودش کار خودش را می‌کند و منافع خودش و فامیلش مهم است. در فیلم پلان سکانسی است که همه خوابیده‌اند، ارمنی با لباس خواب در نمازخانه دارد ذکر خودش را می‌گوید و دیگری نماز می‌خواند... .

مسئولین از پشت شیشه دودی مردم را نگاه می‌کنند اما رئیس‌جمهور جنگ با لباس نظامی میان مردم بود

* آقای خوشبخت، به‌نظرم الآن هم این وحدت کلمه که رمز پیروزی بود وجود دارد در همین ماجرای کرونا مردم ما با هم همکاری و همدلی داشتند یا در روزهای سیل و زلزله مردم به کمک یکدیگر برای بازسازی آمدند اما شاید کمتر از روزهای جنگ...

به‌نظرم تفاوتی که وجود دارد این است که آن موقع در آبادان و در روزهای جنگ وقتی در شهرهای دیگر می‌رفتیم کسی نمی‌گفت که "جنگ چه‌ربطی به من دارد؟"، البته قلیلی بودند که خوش بودند و بی‌توجه به جنگ بودند، اما کلّیت کشور در همکاری و وحدت عجیبی بود، اما الآن خودمان می‌دانیم که چقدر بدون توجه به کرونا به سفرهای تفریحی رفتند و برایشان مهم نبود که با این سفر کرونا چقدر گسترش پیدا می‌کند.

دلیل این اتفاق را هم باید گفت که خیلی مهم است: زمانی که اکثر مسئولین ما برای خودشان جزیره ساخته‌اند و خیابان و ماشین شیشه‌دودی آنها برایشان جزیره شده است و ارتباطشان را با مردم کف خیابان قطع کرده‌اند، از مردم نمی‌توان انتظاری داشت. سؤال من این است که؛ مدرسه‌ها را باز کردیم و بچه‌ها به مدرسه رفتند اما رئیس جمهور باید آن‌لاین با بچه‌های مردم در این شرایط صحبت بکند؟ این همان جزیره‌گرایی است که می‌گویم، در حالی که رئیس جمهور ما زمان جنگ با لباس نظامی به میان مردم و جبهه می‌رود و از نزدیک و رودررو با مردم جنگ مواجه می‌شود.

بارها همه شنیده‌ایم که امیرالمؤمنین(ع) با اینکه می‌دانستند قرار است شهید بشوند به مسجد رفتند و با آغوش باز شهادت را پذیرا  شدند، مسئولین ما از ایشان بالاتر که نیستند اما متأسفانه نگاه خویش دوستانه و محافظه‌کارانه آنها بیشتر شده است ای‌کاش چیزهایی که درباره الگو قراردادن بزرگانی همچون حضرت علی(ع) را برای ما بالای منبر می‌گویند خودشان هم رعایت می‌کردند!

 

در جشنواره فیلم فجر در حق فیلم اجحاف شد

* فیلم شما جایزه سردار سلیمانی را گرفت، البته تنها جایزه شما این بود، انتقادی از این بابت ندارید؟

یک بار هم برای فیلم عقاب صحرا بیرق طلایی مصطفی عقاد را گرفتم. از اینکه چنین جایزه‌ای را گرفتیم خیلی خوشحالم، این‌که فیلم ما اولین تندیس طلایی مقاومت را گرفت بسیار ارزش دارد زیرا ما که بچه جنگیم همه ما عرقی به ماجرای جنگ و دفاع مقدس و شهر داریم و با زندگی ما عجین شده است.

نمایی از تندیس طلایی مقاومت

پس این جایزه برای من جذاب بود و خوشحال شدم اما در بخش دیگری واقعیت این است که به این فیلم اجحاف شد، چه در بخش‌های فنی و چه غیره حتی بچه‌های ما را نامزد هم نکردند در حالی که ارزش فیلم بیشتر از اینها بود که حتی نامزد نشود. این‌گونه نه‌تنها ضریبی که می‌شد برای اکران و موفقیت فیلم داده بشود انجام نشد که حتی دیگر فیلم‌سازان نیز می‌توانستند با این ضریب بیشتر جذب و علاقمند به ساخت بشوند اما فاصله می‌گیرند.

 

بیشتر بخوانید

 

 

به‌نظر من در جشنواره دهان‌کجی به سینمای دفاع مقدس شد. زمانی هست که فیلم بد است چون آبروی جنگ را برده است نمی‌توان انتظار تشویق و توجه داشت، اما واقعاً فیلم آبادان یازده60 که به‌اعتراف نقدهای سلیقه‌های مختلف نگاه بسیار متفاوتی داشت و جذابیت لازم را به‌کار بسته بود در هیچ بخش نباید نامزد می‌شد؟ فیلم ما حتی در 5 تا فیلم مورد حمایت مخاطبین ماند. چه‌چیز دیگری باید دیده می‌شد تا این فیلم به‌عنوان فیلمی که لایق نامزد شدن است دیده بشود؟ به‌نظرم واقعاً فیلم دفاع مقدس در جشنواره کاملاً دولتی دیده نشد و این جای تأسف دارد.

تمام سرمایه‌گذاری ما در سینما روی فیلم اجتماعی است، نمی‌گویم بد است اما سینمای ما شده کمدی یا اجتماعی جیغ و داد زن؛ ما باید تنوع داشته باشیم، مگر الآن هالیوود فقط فیلم علمی تخیلی است؟ در این دهه مانند سرباز رایان هم می‌سازند کلی هم بهش جایزه می‌دهند. به‌نظرم در جشنواره عمدی در کار بوده است که به فیلمی که دفاع مقدسی است توجه نشود.

الآن هر کس که بخواهد در مقام بازیگر جایزه بگیرد باید نقش معتاد یا آدم عصبی را بازی بکند.

* درباره نحوه شهادت کاراکترها و پایان‌بندی به‌نظر می‌رسد که خیلی زود همه چیز رخ می‌دهد و در برجسته‌سازی شهادت آنها کم‌کاری شد، نظر شما چیست، چرا این سبک در فیلم رخ داد؟

تجربه شخصی بود که دوست داشتم اتفاقات فیلم نزدیک به خود جنگ و عین واقعیت باشد، مثلاً سکانسی داریم که یکی از کاراکترها دارد صحبت می‌کند و یک‌باره تیر می‌خورد و شهید می‌شود خوب واقعیت جنگ همین بود.

در یک لحظه همه چیز در جنگ تغییر می‌کند و در چند ثانیه امن‌ترین نقطه جنگ تبدیل به ناامن‌ترین نقطه می‌شود، در فیلم هم همین را مدنظر داشتم تا این حس منتقل بشود. البته تلاش کردیم تا دراماتیک‌تر بشود و بیننده احساساتش با آن سکانس پایانی همراهی بکند.

حرف پایانی من این است که برای این فیلم خیلی زحمت بچه‌ها کشیدند، هرکسی از فیلمبردار تا بازیگر و تهیه‌کننده و... پای کار فیلم جنگی نمی‌آید اما بچه‌های این فیلم همه مخلصانه پای کار آمدند که از همه آنها تشکر می‌کنم.

انتهای پیام/+

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط