یادداشت| غفلت در تاریخ نویسی تحلیلی، توصیفی و تطبیقی دفاع مقدس
انقلاب اسلامی در زمانی به پیروزی رسید که جهان تابع یک نظام دو قطبی بود و کشورهای مستقل توانایی لازم برای تأثیرگذاری بر روابط قدرت در جهان را نداشتند، بنابراین در چنین شرایطی یکی از شعارهای اساسی انقلاب ایران و رهبری آن ، نه شرقی و نه غربی بود.
خبرگزاری تسنیم- داود عامری
دفاع مقدس یکی از فرازهای مهم و تأثیرگذار در تاریخ ملت ایران است که هنوز با وجود مطالب خوبی که درباره آن گفته و نوشته شده است، ناگفتههای زیادی در مباحث تاریخی دارد. واقعیت این است که ما با وجود اسناد و مدارک تاریخی، هنوز کتاب مرجع درباره جنگ و بهخصوص علل و عوامل شروع آن نداریم تا اهل تحقیق و هنرمندان هنگام پرداختن به موضوع تاریخ دفاعمقدس بتوانند از آن بعنوان مرجعی قابلاتکا بهرهبرداری کنند.
لازم به تأکید است که در مسئله تاریخ و تاریخ نویسی، مخصوصاً در مورد موضوعی مثل دفاع مقدس، از آنجایی که بسیاری از اسناد، شخصیتها و افرادند، هرچقدر از نظر گذر زمانی فاصله با زمان وقوع موضوع پیدا کنیم، بیشتر با امکان تحریف و همچنین از بینرفتن منابع مواجه خواهیم شد، لذا لزوم تدوین تاریخ دفاع مقدس در ابعاد مختلف تحلیلی، توصیفی و تطبیقی، ضرورتی انکارناپذیر است.
در این خصوص رهبر معظم انقلاب نیز در یکی از فرمایشات خود فرمودند: ...ابعاد گوناگونی در مسئلۀ دفاع مقدس هست که هنوز ناگفته، هنوز تحقیق نشده است، هنوز کار نشده است، بکر مانده است. من به دو قسمت از این ابعاد گوناگون، امروز برای شما جوانان عزیز یک اشاره کوتاه میکنم: یک قسمت مربوط به عامل این جنگ و آن علّتی که موجب شد ایران مورد این تهاجم قرار بگیرد؛ دوّم، کیفیّت دفاع جمهوری اسلامی و ملّت ایران در این جنگی که بر او تحمیل شده بود.
تأکید مقام معظم رهبری بر اینکه هنوز دفاع مقدس ناگفتههای بسیارى دارد نشان میدهد که لازم است به این موضوع بیشتر از بیش باید پرداخته شود تا نسلهاى آینده با ایثار و فداکارى ملت ایران و رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس بیشتر آشنا شوند. همانطور که به صورت مصداقی نیز اشاره کردهاند، یکی مربوط به علل و عوامل شروع جنگ است که در این یادداشت تلاش میکنیم به برخی از موارد و با هدف یاد آوری برای پرداخت جدیتر اهل تحقیق که در ابتدا نیز تأکید بر آن شد، مطالبی تقدیم کنم.
تردیدی نیست که منظور از ناگفتهها درباره دفاع مقدس، اسرار نظامى نیست که نباید هم گفته شود مگر در جای خود با مجوز و توسط متخصصین و مسئولین. اما ناگفتههایى از آن دوران و بعد از آن هنوز هم وجود دارد که شایسته است، مورد توجه قرار گرفته روی آنها، پژوهش در خوری انجام شود.
به عنوان یک مصداق و با تأسی به مطالب رهبر معظم انقلاب در خصوص علتشناسی جنگ تحمیلی علیه ایران، مطالبی تقدیم میشود:
1- اولین دلیل شروع جنگ را در تحلیل غلط نظام سلطه و دولت های منطقه از قدرت نظامی ایران میتوان جستجو کرد. برای اینکه بتوانیم در این خصوص تحلیل دقیقی ارائه دهیم، ابتدا لازم است مروری داشته باشیم به نظام بینالملل حاکم بر جهان در زمان پیروزی انقلاب اسلامی .
- اگرچه جنگ 19 ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و چند روز پس از آن اتفاق افتاد که صدام پیمان الجزایر را در برابر دوربین های تلویزیونی بغداد پاره کرد، و در نطقی با تأکید بر مالکیت بر اروند و ادعای تعلق جزایر ایران به اعراب، تصمیم گرفت تا جنگ را در زمین، هوا و دریا علیه ایران آغاز کند. اما در شرایط دو قطبی آن روزگار بدون توافق ابر قدرتها، امکان حمله صدام به ایران بسیار غیرمحتمل به نظر میرسید.
- انقلاب اسلامی در زمانی به پیروزی رسید که جهان تابع نظامی دو قطبی بود و کشورهای مستقل توانایی لازم برای تأثیرگذاری بر روابط قدرت در جهان را نداشتند، بنابراین در چنین شرایطی یکی از شعارهای اساسی انقلاب ایران و رهبری آن، نه شرقی و نه غربی بود. حتی ایران انقلابی الگویی متفاوت و جدا از روشهای حاکمیتی در جهان را معرفی کرده بود که به مذاق هیچ یک از قدرتهای حاکم در آن شرایط خوشایند نبود. این روند برخلاف نظم پذیرفته شده و مدیریت عرصه بینالمللی بود. لذا عملاً در نظام دو قطبی، ایران انقلابی روند جدیدی را در عرصه نظم جهانی ارائه میکرد که با نظم پذیرفته شده در بین قدرتهای موجود همخوانی نداشت. از این رو هیچ قدرتی حاضر به حمایت از ایران نبود.این شرایط به زعم دولتمردان آن روزگار به تنهایی در جهان زور و قدرت تعبیر میشد، لذا هر دو قدرت بزرگ تمایل داشتند این صدای آزادیخواهانه، استقلالطلبانه و برخلاف نظم موجود که میتوانست موحد حرکتهای آزادیخواهانه بسیاری در اقصی نقاط جهان شود، به نوعی در نطفه خفه سازند.
2- دومین دلیل را در خصوص علتشناسی شروع جنگ تحمیلی میتوان به برآورد و تحلیل غلط نظام سلطه از تغییرات فرهنگی به خصوص فرهنگ دفاعی کشور جستجو کرد. آنها محاسبات خود را روی نیروهای رسمی انجام داده بودند و هنوز مجال آن را نیافته بودند از فرهنگ دفاعی و قدرت بسیج عمومی کشور به رهبری امام (ره) بر آورد درستی داشته باشند، لذا پس از ناکامیهای فراوان نظام سلطه و آمریکاییها در فتنههای داخلی، صدام را بهترین گزینه برای حمله به جمهوری اسلامی ایران میدانستند.
3- نگرانی نظام سلطه از بیداری اسلامی در منطقه و الگوگیری کشورهای آزادیخواه در اقصی نقاط جهان در کنار شکست طرحهای براندازی نظام جمهوری اسلامی با استفاده از محاصره اقتصادی و سیاسی که از سوی آمریکا در جهان پیگیری میشد و شکست این کشور در عملیات صحرای طبس پس از اشغال لانه جاسوسی امریکا و ناکامی در تجزیه کردستان، هیأت حاکمه این کشور را در سال 1359 به سمت تجربه راه حل نظامی تمام عیار سوق داد. لذا با توجه به شرایط آن روز جهان و وجود موازنه قدرت بین شرق و غرب، که مانع از اقدام یک جانبه آمریکا میشد، دلیل دیگری بود که در حمله صدام به ایران اسلامی نقش مؤثری داشت.
- با حمله به ایران و تغییر مسیر انقلاب، از یکسو نگرانیهای نظام استکباری از الگوسازی نوع جدیدی از حکومتداری برخلاف نُرمهای پذیرفته شده برطرف میشد و هم اینکه منافع به خطرافتاده غرب در ایران اسلامی با هزینه کشورهای منطقه اعاده میشد، لذا به اختصار میتوان جلوگیری از الگوسازی مدل حکومتی جمهوری اسلامی و دستیابی دوباره به منافع از دست رفته نظام سلطه در ایران را از دلایل دیگر شروع جنگ برشمرد.
- از سوی دیگر افکار عمومی جهانیان که با فعالیتهای امام خمینی (ره) در فرانسه و حوادث پس از انقلاب، با مسائل ایران و مظلومیت و حقانیت این ملت آشنا شده بود، نوعی همدلی با مردم ایران داشت و از این جهت شرایط برای توجیه لشکرکشی مستقیم آمریکا فراهم نبود و شرایط سیاسی و وضعیت متزلزل رژیمهای حاکم در حاشیه خلیج فارس نیز اجازه چنین اقدامی را نمیداد. انتخاب عراق به عنوان آغازگر جنگ، انتخابی بسیار حساب شده بود. این کشور متحد شوروی و بلوک شرق نیز شناخته میشد و درگیر شدن عراق با ایران به طور طبیعی شوروی را در حمایت از صدام در کنار آمریکا و اروپا قرار میداد و تنشهای احتمالی را منتفی میساخت. عراق دومین کشور از لحاظ نیرو و تجهیزات نظامی در منطقه و کشوری نفتخیز بود و در صورت لزوم میتوانست تا مدتها با ثروت ملی خود و کمک دولتهای مرتجع منطقه بدون تحمیل هزینهای مستقیم بر آمریکا و صهیونیستها و بدون نیاز به حضور سربازان آمریکایی و اروپایی جنگ علیه ایران را اداره کند.
4- عامل مهم دیگر در کیش شخصیتی صدام نهفته بود. او خود را سردار جهان عرب و قهرمان خود ساخته میپنداشت و تجهیزات نظامی که در رقابتهای شرق و غرب برای آمادگی کشورهای تحت قیمومیت هریک از قدرتها برای جنگهای نیابتی در اختیار او قرار گرفته بود، توهّم قدرت بلامنازع به وی میداد. بقول والتراس جونز جنگ زمانی آغاز میشود که هر یک از دو طرف متخاصم تلاش کند تا طرف مقابل را متقاعد سازد تا برداشت او را از قدرت بپذیرد. بنابراین صدام با استفاده از شرایط انقلابی و عدم آمادگی ایران میخواست نه تنها تحقیر قرار داد الجزایر را از خود دور سازد، بلکه ایران و منطقه را وادار به درک قدرت خود بنماید و شاید بتوان حمله به کویت را نیز در همین راستا ارزیابی کرد.
5- در کنار این مسائل باید به ضعف پاسخگویی مناسب به تحرکات قبل از جنگ به صدام و قدرتهای مداخلهگر نیز اشاره کرد. این عامل را میتوان در حوزههای دیپلماتیک و همچنین عدم نمایش قدرت واقعی انقلاب، پس از پیروزی جستجو کرد. در واقع ما شاید آنچنان که شایسته بود از وضع کشور و استحکام دفاعی خود به دیگران پیامهای شفاف و روشنی ارسال نکردیم و همان عبارت والتر جونز در خصوص ما از جهت مثبت صادق است که صدام را قبل از شروع تجاوز به خاک خود، وادار به درک درست از قدرت خود نکردیم و همین باعث شد که متوهم شده و گمان کند که در کوتاهترین زمان جنگ را به نفع خود تمام خواهد کرد تا آنجا که خود را در تهران تصور میکرد.
- این نکات بخشی از علتشناسی جنگ تحمیلی علیه ملت بزرگ ایران است که در چارچوب تاریخ تحلیلی دفاع مقدس هر کدام جای فراوانی برای پرداختن دارد. در کنار این باید به تاریخ توصیفی جنگ نیز اشاره کرد که روایت راهبردی از حوادث را همسو و هماهنگ میکند و ضرورت انکارناپذیری است، اما با وجود اقدامات زیادی که انجام شده، بعد از چهل سال هنوز یک تاریخ توصیفی مرجع از دفاع مقدس که جامع و مانع باشد و صاحبنظران این حوزه بر آن توافق داشته باشند، نداریم و گاهی شاهد روایتهای متفاوت بلکه متناقضی از حوادث دفاع مقدسیم که بدین روال خطر تحریف این مقطع بزرگ از تاریخ انقلاب اسلامی را تهدید میکند.
- نکته دیگری که باید به آن اشاره کنیم، تاریخنویسی تطبیقی است که روایت ما را در کنار روایتهای دیگران در جهان و دشمن قرار میدهد تا نگاهی جامع تر به این رویداد حماسی تصویر شود و بتوان از آن درسهای گوناگون گرفت و تجربه آموخت که در این زمینه هم کار درخوری صورت نگرفته، یا نگارنده از آن بیاطلاع است. اگر میخواهیم دستاوردهای سالهای دفاعمقدس در عرصهها و زمینههای مختلف تبدیل به دانشیگران سنگ شود و قابلیت انتقال به نسلهای آینده را پیدا کند، باید این مهم (تاریخنویسی دفاع مقدس) را جدّی گرفته و به این غفلت تاریخی و فرهنگی پایان دهیم.
انتهای پیام/