با کاروان حسینی تا اربعین| مدینه در سوگ حسین(ع)

با کاروان حسینی تا اربعین| مدینه در سوگ حسین(ع)

سکوت شهر به عزای حسین شکسته و مدینه به سوگ نشسته بود، در عزای خامس آل‏ کساء، مدینه غرق در اشک و ماتم بود، ام‌‏سلمه با تربت به خون نشسته‏ حسین، از شهر گذر کرد و تاب و توان نداشت در غمِ حسین.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، متن پیش‌ِرو از سلسله‌ متن‌های «قافله‌سالار؛ همراه با کاروان حسینی(ع) تا اربعین» نوشتۀ «مجتبی فرآورده» است. او تهیه‌کننده و کارگردان پروژه سینمایی «ثارالله» است که مدت‌ها پیش رهبر معظّم انقلاب بر لزوم تولید این فیلم تأکید کردند. او می‌گوید "زمانی که به دیدار رهبر انقلاب رفته بودیم، فرمودند: «چرا فیلم امام حسین(ع) را نساختید؟»، عرض کردیم «عده‌ای مانع شدند و نگذاشتند این فیلم ساخته شود، اگر بدانیم که رضای قلبی شما در این است که فیلم امام حسین(ع) ساخته شود خودمان را به آب و آتش می‌زنیم این فیلم را بسازیم»، ایشان فرمودند: «نه‌تنها خودتان را به آب و آتش بزنید، بلکه بروید از زیر سنگ هم شده این کار را انجام بدهید.» بنابراین تصمیم گرفتیم ساخت فیلم را آغاز کنیم."

فیلم «ثارالله» دربارۀ حرکت کاروان امام حسین(ع) از مکه تا کربلا و اتفاقات مسیر راه و استقرار هشت‌‌روزه در کربلا تا عصر عاشوراست. فرآورده در مجموعه یادداشت‌هایی که قرار است در خبرگزاری تسنیم تا روز اربعین منتشر ‌شود، روایت‌هایی کوتاه و آزاد از وقایع کاروان امام حسین(ع) را بیان می‌کند.

*****

نهم صفر

مدینه دیگر ساکت نبود،

سکوت شهر به عزای حسین شکسته و مدینه به سوگ نشسته بود.

در عزای خامس آل‏ کساء، مدینه غرق در اشک و ماتم بود،

محمد حنفیه گفت: نور چشمم کجاست، نازنین برادرم، حسین کجاست؟

سیدالساجدین گفت: عمو جان! یتیم بازگشتم به مدینه!

ام‌‏سلمه با تربت به خون نشسته‏ حسین، از شهر گذر کرد و تاب و توان نداشت در غمِ حسین.

ام‌البنین، پریشان سوی بشیر شتافت.

بشیر گفت: ام‌البنین، پسرت عبدالله به شهادت رسید.

گفت: مرا از حسین آگاه کن.

گفت: دیگر پسرانت، عثمان و جعفر در کنارش شهید شدند.

گفت: از حسین بگو.

گفت: دستان عباس را قطع کردند و او هم به شهادت رسید.

گفت: رگ‏‌های قلبم را ریش کردی، پسران من و هر کس زیر این آسمان بلند، فدای حسین،

از حسین برایم بگو.

گفت: حسین به‌خون غلتید.

ام‌البنین صیحه‏‌ای کشید و بیهوش شد.

با فاصله از حرم، زینب ایستاده بود، خموش و محو حرم،

با دلی پُر غوغا به حرم رسول‌‏الله زُل زده بود.

آرام آرام حرکت کرد سوی حرم،

با رنجی که بر دوش می‌‏کشید، افتان و خیزان به حرم رسید،

در این سفر، تمام تاب و توان را به این و آن بخشیده بود،

حتی فرصت نداشت تا برای شهادت محمد و عون مویه کند،

هَمُّ و غمَّش همه حسین بود و راه حسین.

این همه توان و صبر را از مادر مهربان به ارث برده بود،

دست در اطراف درب حرم گذاشت، زُل زد به سنگ قبر،

دیگر رمق نداشت،

تاب و توان نداشت، نفسی تازه کرد،

اما نگاه از سنگ قبر بر نداشت،

بغض فرو خُفته یکباره سرکشید،

تمام غم و درد و اندوه به اشک گُداخته شد و از دیده برون پرید،

اما تمامی نداشت، بیشتر گریست،

با تمام توان صیحه زد،

گفت: یا جَدّاه إنّی ناعیةٌ إلیک أخِی الحُسین.

«یا جدا! خبر مرگ برادرم حسین را آورده‏‌ام.»

یا جدا! حسین را در سرزمین کربلا کشتند،

اهل بیت تو را لب تشنه در کربلا کشتند ...

آنچه را که بر حسین و یاران روی داده بود، برای رسول‏‌الله بازگو کرد،

بی‌امان گریه ‏کرد و آه کشید.

قبر یکباره ناله سر داد،

در و دیوار حرم با او نالید.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
triboon
گوشتیران