آغاز «نهضت خاطرهگویی» با تأکید رهبر انقلاب/ خاطرات ۱۰۰ فرمانده جنگ تدوین میشود
نخستین جلد از مجموعه «فرماندهان نبرد» زیر نظر سرلشکر پاسدار سیدیحیی رحیم صفوی و به قلم ساسان ناطق همزمان با گرامیداشت هفته دفاع مقدس منتشر شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نخستین جلد از مجموعه «فرماندهان نبرد»؛ شامل هفت نبرد به روایت هفت فرمانده، به کوشش ساسان ناطق همزمان با گرامیداشت هفته دفاع مقدس از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شد.
«فرماندهان نبرد» اولین جلد از مجموعهای است که قرار است تحت عنوان «نهضت خاطرهگویی» زیر نظر سرلشکر پاسدار سید یحیی رحیم صفوی تدوین و منتشر شود. سرلشکر صفوی در ابتدای این کتاب با اشاره به چرایی شکلگیری این نهضت مینویسد: این حماسه عظیم و پیروزی تاریخی و تمدنساز، برای نسلهای زیر 40 سال ایران و حتی برای نخبگان کشور ناشناخته مانده است. این ناشناختگی باعث میشود نسل جوان از گذشته پرافتخار همراه با توانمندیهای ملی ایران دور بماند.
بیان رنجها، کمبودها، از خودگذشتگیها و حماسههای مردان و زنان ایران اسلامی در هشت سال دفاع مقدس، به بیانی شیوا و قلمی خوب نیاز دارد؛ برای همین، مدتی است نهضت خاطرهگویی با تدبیر و تکلیف مقام معظم رهبری به اینجانب در حال انجام است. برای ساماندهی و اجراییکردن این تدبیر، حدود 100 نفر از فرماندهان باسابقه سپاه و ارتش سازماندهی شدند و صدها جلسه خاطرهگویی در مراکز آموزشی دانشگاههای افسری ارتش، سپاه و ناجا برگزار شد. ...
در جلد نخست از این مجموعه خاطرات هفت فرمانده به این شرح تدوین و گردآوری شده است: محسن رفیقدوست/ نبرد موشکها؛ یحیی(رحیم) صفوی/ شیرهای جوان؛ محمدنبی رودکی/ نبردِ سال سخت ؛ حسن رستگارپناه/ سرزمین پیشمرگان؛ فتحالله جعفری/ زرهپوش؛ بهرام حسینیمطلق/ تفنگی برای مهریه و سیدمحمد کسائیان/ دِژ.
در چند سال اخیر با توصیه و تأکید مقام معظم رهبری برای جمعآوری و تدوین خاطرات هشت سال جنگ تحمیلی، آثار متعددی در این زمینه منتشر شده که مورد استقبال مخاطبان نیز قرار گرفته است. در این میان خاطرات فرماندهان جنگ به جهت روشن کردن زوایای مختلف جنگ از اهمیت بالایی برخوردار است.
در بخشهایی از این کتاب که به حوادث روزهای ابتدایی جنگ در کرمانشاه و حمله نیروهای بعثی به قصر شیرین و سر پل ذهاب اختصاص دارد، به نقل از بهرام حسینیمطلق میخوانیم:
تبادل آتش بیشتر از چند دقیقه طول نکشید و دوباره در منطقه سکوت شد. قبل از اینکه هوا تاریک شود، با دوربین پایین را نگاه کردم. کسی را که زده بودم، افتاده بود پای یک تخته سنگ. اسلحهاش اینطرفتر افتاده بود و دیده میشد. ناگهان یاد چیزی افتادم. از این و آن شنیده بودم میتوانم اسلحه را برای خودم بردارم. حتی شنیده بودم رزمندههای فلسطینی موقع ازدواج یک کُلت و اسلحه را مِهر زنشان میکنند. توی دلم گفتم صبح میروم اسلحه غنیمتی را برمیدارم و وقتی ازدواج کردم، مثل فلسطینیها پشت مهریه زنم میاندازم.
ساعت ده شب به دیواره سنگر تکیه دادم و خوابیدم. قرار شد سبحانی تا ساعت دوازده نگهبانی بدهد و بعد از آن مرا بیدار کند. وقتی بیدارم کرد، ساعت یک بود. با خودم گفتم حتماً خواسته بیشتر بخوابم. گفتم: «چرا دیر بیدارم کردی؟»
گفت: «خوابم برده بود!»
تا چشمهایم را بمالم و هوش و حواسم را جمع کنم، سبحانی خوابش برد. آسمان صاف بود و ستارهها چشمک میزدند. داشتم به اسلحه پایین تپه فکر میکردم. از اینکه میتوانستم آن اسلحه را پشت مهریه زنم بیندازم، خوشحال بودم. ناگهان سروصدایی شنیدم. مثل این بود که چند نفر بیل و کلنگ برداشتند و جایی را میکَنند. سبحانی را تکان دادم و گفت: «آقای سبحانی یه صدای میآد.»
بدون اینکه چشمهایش را باز کند، گفت: «چیزی نیست.»
دوباره گوش خواباندم. اشتباه نمیکردم. صدایی مثل برخورد بیل و کلنگ یا راه رفتن روی سنگریزه میآمد. دقیق که شدم، دیدم انگار چند نفر باهم حرف میزنند. دیگر مطمئن شدم پایین تپه خبری است. به سبحانی گفتم صدا میآید. تا او بیدار شود، سر اسلحه را رو به پایین گرفتم و ... .
مراسم رونمایی از این کتاب همزمان با گرامیداشت هفته دفاع مقدس و برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب دفاع مقدس امروز، 6 مهرماه، برگزار میشود.
انتهای پیام/