یادداشت| عقلانیت و نسبت آن با "ترس"، "تهور" و "شجاعت"
یک عضو پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در یادداشتی شفاهی بمناسبت بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب، به تبیین رابطه میان شجاعت، تهور و ترس با عقلانیت پرداخته است.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، محسن ردادی عضو پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در یادداشتی شفاهی به تبیین بخشی از سخنان روز گذشته رهبر انقلاب درباره عقلانیت و رابطه آن با ترس و شجاعت پرداخته است.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
متن این یادداشت به شرح زیر است:
برای پیدا کردن رابطه ترس و عقلانیت باید ارتباط میان سه مقوله شجاعت، تهور و ترس را تبیین کرد. آنچه که در متون جدید و قدیم به عنوان یک فضیلت از آن یاد میشود شجاعت است. به طور مثال افلاطون شجاعت را در کنار عقلانیت قرار داده و معتقد است کسی که از ویژگی شجاعت بهرهمند باشد، بدون شک انسان عاقلی است.
به اعتقاد افلاطون نقطه مقابل شجاعت و عقلانیت، تهور و ترس است. تهور به معنای شجاعت بیاندازه که انسان خود را در مهلکه قرار دهد و ترس به این معنا که شجاعت به قدری کم باشد که ابزار انجام هر کاری را از انسان سلب کند.
کسانی که میگویند شجاعت به معنای عقلانیت نیست به یک معنا درست میگویند اما مفهوم شجاعت را به اشتباه به معنای تهور و خود را در معرض خطر قرار دادن فهمیدهاند. اینکه فردی از ترس بیماری، سیل یا دیگر بلاها خود را در محلی محبوس کند، از منظر بیعقلی، تفاوتی با فردی که از روی تهور و بدون منطق خود را در معرض خطر قرار داده، ندارد.
نکته دوم که باید به آن توجه کرد این است که به هر حال نوعی نگاه سیاسی از گذشته در کشور وجود داشته و امروز نیز ادامه دارد که کاملا در تقابل با شجاعت است. این نوع نگاه سیاسی عقلانیت را در عدم ابراز شجاعت میبیند. این جریان هم در دوران جنگ تحمیلی بروز و ظهور داشت و بارها در آن برهه بر لزوم سازش و عقبنشینی توصیه میکرد با این هدف که کشور از خطرات مصون بماند و هم در سالهای بعد از جنگ مدام سخن از مذاکره با آمریکا میزد. از سوی دیگر نگاه دیگری در تقابل با این نوع نگاه سیاسی وجود داشته که امام خمینی، رهبر انقلاب، شهید سلیمانی و دیگر فرماندهان دلیر دفاع مقدس معتقد به آن بودند.
بر اساس دیدگاه دوم مصونیت کشور و حمایت و محافظت از منافع ملی مهمترین هدف به شمار میرود ولی برخلاف نمایندگان دیدگاه اول، از منظر دیدگاه دوم منافع ملی با اتکا به عقلانیت مبتنی بر شجاعت میسر میشود. تمایز این دو دیدگاه را میتوان در مراحل مختلف تاریخ انقلاب اسلامی مشاهده کرد.
همان دیدگاهی که باعث شد جمهوری اسلامی در مقاطعی نتواند پیروزی کامل را در عرصه دفاع مقدس بدست بیاورد، در رفتار با آمریکا نیز نسخه سازش را برای حفظ منافع ملی داد اما در مقابل کسانی هستند که میگویند عقلانیت نه تنها متضاد با شجاعت است بلکه متلازم آن است.
نکته سوم این است که ببینیم آیا عقلانیت با ترس قرابت بیشتری دارد یا با شجاعت. عقلانیت بر اساس تعریف مراکز علمی به معنای این است که شما از ابرازهای منطقی استفاده کنید تا شما را به هدف برساند. بر همین اساس هر ابزاری که ما را زودتر به هدف مطلوب برساند، به تبع عقلانیتر و برعکس هر ابرازی که ما از هدفمان دورتر کند، نمیتوان ابرازی مناسبی برای ما به حساب بیاید و غیرعقلانی به حساب میآید.
اگر نگاهی به سیره عملی رهبران انقلاب اسلامی بیندازیم، نمونههای زیادی است که آنها برای دفع خطرات احتمالی از اقداماتی تهورآمیز پرهیز کردهاند. به طور مثال در زمانی که جناح چپ، حاکمیت را ترغیب به حمایت از کویت در برابر هجوم صدام میکردند، عقلانیتی که میتوانست ایران را زودتر به هدف خود برساند، در نظر گرفتند و کشور را درگیر توطئهای خطرناک نکردند.
در نقطه مقابل دیدگاه دوم بر اساس آیات قرآن خود را به انواع تسلیحات نظامی برای مقابله با زورگوییهایی دشمنان مسلح میکند چرا که معتقد است هرچه قدرت کشور بیشتر باشد، قادر است در برابر قلدریهای دشمنان ایستادگی کرده و منافع کشور را حفظ کند. بر خلاف اینکه اگر ما خودمان را ضعیف نشان دهیم و با حالت عدم اعتماد به نفس وارد میدان شویم، دشمن را در دشمنیاش جریتر میکنیم و در نهایت مجبوریم از اهداف و منافع ملی عقبنشینی کنیم. بنابراین پافشاری بر استراتژی ترس تا جایی منافع ملی را محدود میکند که ما برای بقای خود هر امتیازی که طرف مقابل درخواست میکند، میدهیم.
بنابراین از نظر منطقی و با در نظر گرفتن تجارب تاریخی، رفتارهای شجاعانه و همراه با عقلانیت ما را بهتر به مقاصد مورد نظر میرساند. همانطور که رهبر انقلاب نیز روز گذشته اشاره کردند که عقلانیت به معنای محاسبات صحیح است.
تصور کنید اگر افراد ترسو در برهه جنگ تحمیلی حاکم بر کشور بودند، به احتمال فراوان بخش جنوبی خاک ایران را برای جلوگیری از ادامه پیشروی ارتش صدام بدون مقاومت خالی میکردند چراکه عقلانیت میگوید که در برابر صدام جنایتکار نباید ریسک کرد. در صورتی که این رویه ادامه پیدا میکرد باید شاهد این میبودیم که به مرور بخشهای دیگری از خاک ایران، از کشور جدا شود. در حالی که تکه تکه کردن کشور و به حراج گذاشتن منافع ملی به هیچ عنوان قرابتی با عقلانیت ندارد.
در نهایت اینکه شجاعت و عقلانیت حکم میکند مسئولان اجرایی کشور در شرایط فعلی در وسط میدان باشند چرا که تمرکز بر مدیریت ستادی به بهانه وجود خطرات احتمالی، نمیتوان چارهای از مشکلات کشور را برطرف نخواهد کرد.
انتهای پیام/