روایت بازیگر سریال "شلیک نهایی" از ضربهای که قدیمیها از سفارشیها میخورند
حسین چنگی چهره و صدایش تحلیل رفته است. اما هنوز به خوبی قبل دوربین را میشناسد و از تلویزیونیها میخواهد به دوران طلایی سریالسازیشان برگردند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، بسیاری از بازیگران بودهاند که در کارهای فاخر و ماندگار هم چهرهشان به عنوان نقشهای مؤثر دیده میشود و برخی هم در سریالها و فیلمهای سینمایی بعضاً نقشهای فرعی کوتاه به آنها سپرده میشد. یکی از این بازیگران، حسین چنگی است. او این روزها مثلِ گذشته در کارهای سینمایی و تلویزیونی حضور ندارد.
آخرین کاری که چنگی در آن ایفای نقش کرده، سریال "حکایتهای کمال" بود. قبلاً در کارهای معروفِ محسن شاهمحمدی کارگردان کمکار این روزهای تلویزیون مثل "تصمیم نهایی" و "شلیک نهایی" ایفای نقش کرده است. سرگرد و یا سرهنگی که معمولاً چنگی این نقشها را خوب میشناسد و کارگردانهایی مثل کاظم بلوچی، محسن شاهمحمدی و حتی مرحوم بهمن زرینپور، به جای استفاده از کارنابلدها و سفارشیها از این بازیگران استفاده میکردند.
امروز در سینما و تلویزیون، چیزی که بسیار زیاد ریخته و تهیهکنندگان هم سراسیمه به سمتش میروند سفارشیکاری و استفاده از سفارشیها است. حضور سفارشیها از مرز بازیگر فرعی داستانها گذشته و به سمت سوپراستار شدن و کارگردانی هم پیش رفته است. امروز سناریویی که کارگردان یا تهیهکنندهای سالها روی آن کار کردهاند و منتظرند به سرانجام برسد نصیبِ گروهی دیگر میشود، چون فلان شخص از روی ناآگاهی و صرفاً ارتباطاتی که دارد و یا تعامل برای رسیدن به قدرت و مناصب بالاتر، این تصمیم را میگیرد.
شاهد و ناظرش بسیاری از سریالهایی است که تلویزیون روی آنتن میبرد و آن دلچسبی گذشته را ندارند. در این بین برخی از بازیگران قدیمی چه معروف و صاحبنام و چه صرفاً بازیگرهایی که نقشهای دستهچندم را بازی کردند، سفارشی نبودند. در مقامِ دستیار و منشی صحنه و برنامهریز و حتی تدارکِ کارها بودند و رفته رفته با تلاش در این عرصه، توانستند قابِ دوربین را ببینند. به قولِ خیلی از کارگردانان قدیمی، کار با این دسته از بازیگران خیلی راحت است. چرا که آنها دوربین را میشناسند، بداهه میدانند و حتی بعضاً با یک یا دو برداشت کار جلو میرود.
اما در پشت صحنه خیلی از این کارها، که سفارشیها یا با پول آمدهاند و یا عمو و خالهای پشت کارشان بوده و به تهیهکننده سفارش کرده است بعضاً یک پلان و سکانس را در دو سه روز هم نتوانستهاند بگیرند. خود بازیگران کاربلدی که به عنوان همبازی در مقابلشان نشستهاند هم از این موضوع گلایه دارند.
به سراغ یکی از این قدیمیهایی رفتیم که دیالوگ گفتن، بداههگویی و دوربین را به خوبی میشناسد. معروف نیست اما با علاقه وارد عرصه بازیگری شده است. پولی نداده حتی بعضاً پول چندانی هم از این عرصه نصیبش نشده است. حسین چنگی این روزها سر فیلمبرداری تله سینمایی برای شبکه نمایشخانگی به نام "مارپیچ" حضور دارد.
وقتی با او صحبت میکنیم یادِ کارهای قدیمی و پلیسی مثل "تصمیم نهایی" و "شلیک نهایی" میافتد. در هفته نیروی انتظامی واقعاً جای چنین کارهای پلیسی خالی است که تلویزیون روزی با پخش کردن آنها، روزهای طلایی سریالسازی را پشت سر میگذاشت. اما امروز گهگاه باید ناجی هنر سبدِ فیلمهای پلیسی تلویزیون را پُر کند آنهم نه به سبک سریالسازی، بلکه فیلمهای تلویزیونی 90 دقیقهای.
حسین چنگی از سال 1368 وارد این عرصه شده و حدوداً 200 سریال، تله فیلم سینمایی، تلویزیونی و حتی نقشِ کوتاهی در چند فیلم سینمایی داشته است. او آهِ حسرتی میکشد از درگذشت بهمن زرینپور و خیلی از فیلمسازان و بازیگران و هنرمندان قدیمی که او در صحنههای مختلف سریال و فیلم سینمایی، حضورشان را درک کرده است.
وقتی فیلمسازان و هنرمندانی که قدیمی بودند و هنرنماییشان جلوی دوربین را به چشمش دیده و از تلویزیونیها و سینماییها میخواهد کاری کنند آنها تا هستند هنرنماییشان را به رخ بکشند. چرا باید کاظم بلوچی کمکار باشد و یا صرفاً بازیگری را انتخاب کند یا امثال محسن شاهمحمدی کار نکنند؟ کسی که میتواند "کلانتر" برای تلویزیون بسازد و مخاطب منتظر اپیزود بعدی این سریال باشد و فصلهای بعدی را طلب کند.
این صحبتهایی است که با حسین چنگی پشت صحنه این تله سینمایی داشتیم. هرچند این هنرمند دوست دارد هنوز هم جلوی دوربین برود و این فضا فراهم شود اما میگوید تا اینجا هم که آمدهام و با کاربلدها کار کردهام به آرزوهایم در بازیگری رسیدهام. هنوز شاگردم و اگر مجالی فراهم شود دوست دارم باز هم در این ساحت شاگردی کنم.
آن هیکل و اندام و موهای فِر حسین چنگی که زمانی قابل توجه بود و حتی به این واسطه از او در نقشها و موقعیتهایی استفاده میشد، بسیار افت کرده و ما را کمی، ناراحت کرد. چنگی درباره این شرایط جسمیاش هم گفت: بیماریهایی به علت قندخون برایش ایجاد شد و حتی بعضاً در کوچه و بازار هم مخاطبینی که او را در سریالها و فیلمها دیدهاند درباره این تغییرات با من صحبت کردند و آن دوران را به یادم آوردند.
در کنار کمکاریهای ناخودآگاه، چنگی به موضوعی اشاره کرد که زبانِ حال برخی از بازیگران خانهنشین و حتی کارگردانان کاربلد است. او پایش را فراتر از گروهبندی و مافیا گذاشت و این بار گفت: میدانید چرا ما کمکار میشویم؛ اینکه برخی سفارشیهای خودشان را میآورند به کنار، نقلِ قول اشتباه برخی از دوستان هم ما را از ذهنِ فیلمسازان دور کرد. مثلاً مطرح میکردند حسین چنگی ساختمانسازی میکند و نمیتواند در این فیلم باشد.
این اتفاق برای خیلی از بازیگران دیگر سینما هم افتاده است و حتی برخی از دستیار کارگردانها گفته بودند جهانبخش سلطانی بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون آلزایمر دارد و یا محمد کاسبی توانِ جسمیاش اجازه بازی نمیدهد. به برخی از پیشکسوتان این عرصه پیشنهاد نقشهای کوتاه در فیلمهای بیمصرف داده میشود. اینها معضلات این روزهای بازیگران کاربلدِ خانهنشین است که خانهنشینی را ترجیح میدهند به حضور در اینگونه آثار!
حسین چنگی کار در "چراغهای خاموش" را که مربوط به گروه کودک و نوجوان است بسیار دوست دارد و از "شلیک نهایی" و "تصمیم نهایی" هم خاطرهها دارد و حسرت میخورد که چرا دیگر تلویزیون کار پلیسی مؤثر و جذاب مثل گذشته نمیسازد. واقعاً تلویزیون به کارهای معمایی نیازمند است تا مخاطبش را برگرداند.
از تلویزیونیها انتظاری ندارد و فقط درخواستش این است کاربلدهای پیشکسوت خانهنشین را دریابند تا با کمک آنها جوانانِ خوبی برای آینده سینما و تلویزیون تربیت شود. کسانی که درس خواندهاند و استعداد هم دارند اما به هنگامِ نمایش، چون درست پرورش و تربیت پیدا نکردهاند کمتر میتوانند موفقیت داشته باشند. و عمدتاً آثارشان ماندگاری ندارند.
نگاهی هم به سریال ماه رمضانی که با کاظم بلوچی کار کرد دارد. "مغازه آقای ساعتچی" که مثلِ برخی از کارها مورد تفقد دفتر رهبری قرار گرفت و به تعبیرِ حسین چنگی، نامه تشکر و تقدیری برای آن کار ارسال شد و بسیار انرژی گرفتیم.
انتهای پیام/