میزگرد «دیدبانها» در تسنیم| حکایت «بچهتهرونهای ناشناس» دفاع مقدس که خمپاره دریافت میکردند/ وحشت دشمن از ایرانیها
معمولاً به تکتیراندازها گردان تکنفره میگویند اما اگر دیدبان تخصص کافی داشته باشد، بهتنهایی یک گردان تکنفره است و این در دفاع مقدس بسیار نمایان بود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، با نگاهی عمیق و منطقی به 8 دفاع مقدس درمییابیم که این اتفاق بیشتر شبیه معجزه الهی است تا یک حادثه تاریخی. یک جهان پشتیبان رژیم بعث عراق برای تصرف یک انقلاب بود. بسیار سادهانگارانه است که بگوییم موضوع اروند و عربزبانان خوزستان دغدغه اصلی صدام برای حمله به ایران بود چراکه با ورق زدن اسناد تاریخی در دوران «جنگ قبل از جنگ» ــ یعنی از سال 58 تا ابتدای جنگ ــ این عراق بود که به تجهیز گروهکهای مرزی و اقدامات خرابکارانه در خاک کشورمان پرداخت و با بمبگذاریهای متعدد مردم این خطه را به خاک و خون کشید.
بهعقیده بسیاری از کارشناسان همراستا شدن منافع صدام و آمریکا برای حمله به کشورمان دلیلی بود که صدام نقشه هجوم سراسری را در ذهن خود متبادر کند، از طرفی دیکتاتور عراق خواستار افزایش سرزمینی خود بود و از طرفی زمین زدن انقلابی اسلامی که بلای جان آمریکا شده بود؛ منافع هر دو مستکبر را کنار یکدیگر قرار داد تا با یککاسه کردن تمام اهداف خود در آخرین روز تابستان 59، به ایران اسلامی هجوم بیاورند.
نهتنها آمریکا و شوروی بلکه اروپا و حتی کشورهای آفریقایی هم به کمک صدام آمدند تا آمریکا و صدام را به اهدافشان برسانند اما با وجود نیروی انسانی فراوان و تجهیزات گستردهای که برای عراق گسیل شد؛ این امر نتیجهای نداشت و پیروزی از آن ملت ایران شد. اگر معجزه نیست، چهچیزی است؟ اگر آن را از الطاف الهی ندانیم، چهچیزی میتواند پاسخ آن باشد که یک ملت نوپا که ارتش آن از بین رفته است و هیچ تجهیزاتی ندارد، چگونه در برابر اَبرامکانات عراقی ایستادگی میکند؟
آری این دفاع مقدس برای آن دفاع مقدس شد، که امدادهای الهی، رهنمودهای حکیمانه حضرت امام خمینی(ره) و ایثار رزمندگان اجازه نداد ملت ایران سر تعظیم در برابر مستکبران فرود بیاورد و اجازه ندهد حتی سانتیمتری از سرزمینمان زیر چکمههای بعثی قرار بگیرد.
حال خبرگزاری تسنیم به بررسی قسمتهای مختلف دفاع مقدس پرداخته و میخواهد حالوهوای آن روزها را تداعی کند و به مشکلات و فعالیتهای مختلف رزمندگان بپردازد.
در این قسمت بر آن شدیم که به یکی از مهمترین و اساسیترین قسمتهای جنگ یعنی «دیدبانها» بپردازیم که متأسفانه مورد بیمهری و کمتوجهی قرار گرفتهاند، «دیدبانی» کاری بسیار سخت است که کمتر کسی به آنها اشاره میکند و از آن لب میگشاید.
«دیدبانی» که برخی آن را گردان تکنفره خطاب میکنند، اقدامی است که اگر بهدرستی انجام شود، صدها موشک و خمپاره را بر سر دشمن هوار میکند و ضمن کُندکردن پیشروی دشمن میتواند تلفات گستردهای از آنها بگیرد.
گزیده میزگرد:
* در طلائیه بودیم که دشمن مجروحین ما را تیر خلاص میزد و من میدیدم؛ یکی دو تا از بچهها را که زد سریعاً به فرمانده گروهان اطلاع دادم که با خمپاره 60 اون منطقه رو بزنه و عراقیها فرار کنند.
* بسیاری از کارهای غیرکلاسیک اوایل جنگ اتفاق افتاد.
* در ابتدای جنگ شخصی در آمریکا کارگردانی خوانده بود و همیشه دوربین به دست بود و همه فکر میکردند که ایشان عکاس است درحالی که از بچههای اطلاعات ــ عملیات بود.
* فیلم یا مستند خوبی از دیدبانها نداریم.
* یکی از سختترین کارها، کار دیدبان است چراکه وقتی همه در زمان حمله دشمن سر خود را پایین میآورند، اما او باید سرش را بالا ببرد و به بررسی منطقه بپردازد.
* بچههای سپاه با قاطر میآمدند ما شبانه و مخفیانه بهشون مهمات میدادیم که بتوانند از خودشون دفاع کنند.
* کار دیدبانها در شب، گرفتن مختصات توپخانه دشمن بود/ نقش دیدبانها در جلوگیری از تیرخلاصزدن دشمن
سرهنگ علیرضا روشنایی در بخش دیگری از سخنان خود به شوخیهای جبهه پس از بمباران عراق اشاره کرد و گفت که رزمندهها پس از بمباران عراق با شوخی میخواندند که "سوی تهران میرویم، دیندار خداحافظ!" (ظاهراً دیندار نام خانوادگی یکی از فرماندهان جنگ بوده است).
وی به توپخانه مجهز عراق اشاره کرد و گفت: وقتی توپخانه عراق شبها فعال میشد من از بالای دکل ــ که قریب به 50 متر ارتفاع داشت و بالا رفتن از آن بسیار دشوار بود ــ دهانههای آتش دشمن را میدیدم و موقعیت آن را ثبت میکردم و فرداصبح به هدایت آتش مختصات برای حمله اعلام میکردم.
این دیدبان دفاع مقدس با مثالی به اهمیت کار دیدبانی اشاره کرد و گفت: در طلائیه بودیم که دشمن مجروحین ما را تیر خلاص میزد و من میدیدم؛ یکی دو تا از بچهها را که زد سریعاً به فرمانده گروهان اطلاع دادم که با خمپاره 60 اون منطقه رو بزنه و عراقیها فرار کنند و اجازه ندهد که رزمندگان ما را تیر خلاص بزنند، الحمدلله فرمانده گروهان هم سریعاً با خمپاره 60 اطراف را زد و عراقیها هم فرار کردند.
* بسیاری از کارهای غیرکلاسیک اوایل جنگ اتفاق افتاد
سردار سعید عباسی در بخش دیگری از سخنان خود شهید وزوایی و احمد متوسلیان را افراد خاص دانست.
وی در بخشی دیگر از سخنان خود گفت: بسیاری از کارهای غیرکلاسیک اوایل جنگ اتفاق افتاد؛ بعدها که یگان تشکیل شد؛ چارت سازماندهی پیدا کرد اما اوایل جنگ اتفاقی صورت میگرفت که دیدنی بود، مثلاً در ابتدای جنگ شخصی در آمریکا کارگردانی خوانده بود و همیشه دوربین به دست بود و همه فکر میکردند که ایشان عکاس است درحالی که از بچههای اطلاعات ــ عملیات بود.
وی با ابراز اینکه "فیلم یا مستند خوبی از دیدبانها نداریم"، تصریح کرد: آموزش دیدبانی در ارتش حدود یک سال طول میکشد. با توجه به اینکه باید در دوره آموزش ابتدایی بالاترین امتیاز را بگیرند، کسانی که در دانشکده افسری بالاترین نمره را میگیرند به توپخانه منتقل میشوند مثل شهید صیاد شیرازی.
این مربی دیدبانی ادامه داد: در دوران دفاع مقدس سعی کردیم از کسانی که در آمریکا دوره دیده بودند بهترین بهره را ببریم و بهترین کسانی هم که بیشترین پتانسیل را برای آموزش را داشتند، نیروهای مردمی یا بسیجی بودند، چراکه آنها تشنه کار بودند و اهمیت دیدبانی را درک کرده بودند.
* برای دیدبانها هیچ کاری نکردیم
عباسی با تأکید به اینکه "برای دیدبانها هیچکاری نکردیم و شناخت درستی از اقدامات آنها نداریم"، خاطرنشان کرد: یکی از سختترین کارها، کار دیدبان است چراکه وقتی همه در زمان حمله دشمن سر خود را پایین میآورند، اما او باید سرش را بالا ببرد و به بررسی منطقه بپردازد.
وی سختی کار توپخانه را بسیار بالا دانست و گفت: چیدن این توپها با توجه به شرایط منطقه ــ مثل کوهستان ــ بسیار دشوار است، مثلاً کاتیوشاهای تیپ 63 خاتم را در عملیات بدر کنار واحد پیاده چیده بودیم چراکه فقط میتوانستیم روی پدها مستقر بشیم، اینجا هم تنها پدی بود که نیروهای پیاده حضور داشت برای همین توپ و کاتیوشا را اینجا چیده بودیم که بسیار خطرناک بود.
این رزمنده دفاع مقدس توضیح داد: عراق بهواسطه توربینهای قدرتمندی که توسط غرب داشت، آب را به سرزمین ما رها میکرد، در آن وقت نیروی پیاده با ماشین سریعاً منطقه را رها میکند اما توپخانه با توپهای 50تنی چکاری میتواند انجام دهد؛ با این همه گلولهای را که کمترین آن 36 کیلوگرم است، پیاده کرده است؟
* دلایل پیروزی فاو؛ توپخانه قدرتمند بود
عباسی تصریح کرد: در فاو توانستیم از نظر نظامی پیروز شویم چراکه ارتباط خطوط مواصلاتی دشمن با توپخانه را قطع کردیم، یعنی رساندن نیرو، تدارکات و تجهیزات را قطع کردیم و وقتی نیرویی نتواند پشتیبانی شود مجبور به عقبنشینی میشود.
* سختی کار توپخانه در یک نگاه
وی صبورترین افراد در جنگ را اعضای توپخانه دانست و گفت: قبل از هر عملیاتی که حدود و ثغور عملیات مشخص میشود، واحدهای توپخانه حدود یک ماه قبل در منطقه حضور دارند و به فرماندهان مشاوره میدهند، در حالی که کار توپخانه بیشترین توان جسمی را میگیرد، پس از عملیات باید پاسخگوی پاتکهای دشمن هم باشد، یعنی پس از عملیات باید آتش تهیه (اجرای آتش روی ثبتهای انجامشده) بهروی مختصات اعلامشده بریزد.
عباسی با بیان اینکه اگر آتش دشمن بهروی نیروی پیاده زیاد شود میتواند تغییر محل دهد اما این امر برای واحد توپخانه غیرممکن است، اظهار داشت: بار مبنا (تعداد گلوله که باید کنار توپ باشد) و زاغه اولیه هم با فاصله از توپخانه حضور دارد که در صورت نیاز گلولهها را با خودرو میآورد که این کار را بسیار دشوار و سخت میکند.
وی عدم تحرک مناسب در زمان بمباران را یکی از سختیهای واحد توپخانه برشمرد و افزود: دیدبان میتواند بهترین کمک برای بچههای اطلاعات و عملیات باشد چراکه مجموع اطلاعات در اختیار دیدبان هست و هر روز گزارش به قرارگاه میفرستد.
این رزمنده دفاع مقدس دیدبانها را انسانیهایی حافظ اسرار دانست و بهدلیل اینکه کسی با کار آنها آشنایی ندارد نمیتوانند بهخوبی فعالیت خود را توضیح دهند، خاطرنشان کرد: در سالهای دوم و سوم جنگ بهدلیل اینکه گلولههای توپ آمریکایی بود؛ در مضیقه بودیم برای همین مجبور بودیم بسیار دقیق هدف را بزنیم و نمیشد کیلویی مثل عراق بزنیم.
* ماجرایی دیدبانی که اصلاً دیده نشده بود/ ماجرای سهمیه مخفیانه گلوله توپ با حمل قاطر
عباسی ادامه داد: با شهید علی طاهری شش ماه از طریق بیسیم ارتباط داشتیم اما تا آن زمان چهره او را ندیده بودیم. ایشان در دامنه ارتفاع شاهنشین بالای دشت ذهاب دیدبانی میداد و ما هم سر اینکه "بچه کجای تهرانی و..." براش آتش میریختیم که این کار در موضوعات نظامی غیر قابل باور است.
وی به بحران مهمات اشاره کرد و گفت: در دوران ریاست جمهوری بنیصدر، فرماندهان ارتش جرئت ارتباط با بچههای سپاه را نداشتند، برای همین برای بچههایی که در خط مقدم بودند، حدود 12 تا گلوله سهمیه در نظر گرفته بودند، برای همین بچههای سپاه با قاطر میآمدند و ما شبانه و مخفیانه بهشون مهمات میدادیم که بتوانند از خودشون دفاع کنند.
این فرمانده دفاع مقدس در پایان به ذکر خاطرههایی دیگری از فداکاریهای واحد توپخانه پرداخت.
* سختی کار توپچیها؛ حمل 600 توپ 43کیلویی
در ادامه این میزگرد سردار عزیز فرخی کار فعالیت توپخانه را دشوار عنوان کرد و گفت: یک توپچی حدود 600 گلوله شلیک کرده که هر کدام از گلولهها حدود 43 کیلوگرم است؛ حال تصور کنید؛ چند کیلو بار باید از زمین برداشته و آماده شلیک شود؟ در طول جنگ توپهای .175m.m ما توانست از پیشروی عراق جلوگیری کند.
وی به اولین بازجویی خود در دوران اسارت اشاره کرد و گفت: توپخانه ما هنوز بعد از سه روز عملیات، فعال بود و خاک عراق را میزد، عراقیها مرا وسط منطقه رها میکردند و به سنگرها پناه میبردند و پس از آن به جنازه عراقیها که اطراف منطقه پراکنده شده بودند، اشاره میکرد و میگفت "ببین توپخانه کشورتون با ما چهکار کرد."
این دیدبان 8 سال دفاع مقدس ادامه داد: دوران اسارت در روزنامه عراقی خواندم که نوشته بود "(در عملیات کربلای5) 1200 دهانه در 800 متر جا بر سر ایرانیها آتش ریختیم؛ اما ایرانیها از این سد آتش هم رد شدند."
سردار فرخی در پایان یادآور شد: در خاطرات یک سرهنگ عراقی خواندم که "در خرمشهر با نیروها پناه گرفتیم، تنها چیزی که باعث شد اسیر شویم و نتوانیم مقاومت کنیم، صدای تکبیر الله اکبر رزمندگان ایرانی بود که نتوانستیم نیروها را سرپا کنیم."
گفتگو از محمد کربلایی
انتهای پیام/+