محکومیت اهانت به پیامبر(ص) از سوی شاعران|در پاسخ توهین محبت کرد عمری، پیغمبر رحمت مرامش این چنین است
جمعی از شاعران آیینی کشورمان با سرودن ابیاتی، اهانت به پیامبر مهربانی، حضرت محمد (ص) را محکوم کردند
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در چند ماه اخیر، اهانتهایی به ساحت مقدس پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم از سوی نشریهها و مقامات فرانسوی صورت گرفته است. چندی پیش شارلی ابدو با انتشار مطالبی در نشریه فرانسوی به پیامبر اسلام بیادبی کرد و در چند روز گذشته اظهارنظرهای جنجالی امانوئل ماکرون در حمایت از یک معلم فرانسوی که کاریکاتورهای توهینآمیز نسبت به حضرت محمد (ص) را در کلاس درس به نمایش گذاشته بود دردسرساز شد.
این اتفاقات واکنشهای متعددی را از سوی جامعه فرهنگی و هنری کشورمان به همراه داشت. شاعران در حمایت از پیامبر اسلام، سرودههایی را منتشر کردند که در زیر تعدادی از آنان تقدیم میشود:
مرضیه عاطفی
در جهل، سرآمدی و بیمانندی
از خشم ِ خدا به تارِ مویی بندی
توهینِ تو شد باعث خشم زهرا(س)
با دست خودت گورِ خودت را کندی
شد عالَم و آدم به پیمبر(ص) مدیون
شد قلبِ امام عصر(عج) آشفته و خون
اعلام برائت مرا ثبت کنید
در نشریه فرانسویِ ملعون
با فکر پلید و شوم و خام آمدهای
با فتنه و با کفرِ تمام آمدهای
ما خاک درِ محمّدیم(ص) اما تو...
از نطفه ناپاک و حرام آمده ای
دادهست به باد، فتنه دشمن را
یک ضربه زده! دو نیم کرده تن را
رمزِ غضبِ علی(ع) جسارت به نبی ست(ص)
آماده ذوالفقار کن گردن را
شد هر قدمش مسیری از راهِ نجات
نامش به خدا خیرِ حیات است و ممات
تا کور شود چشم ابوسفیانها
بر خاتم انبیا محمد(ص) صلوات!
محسن عرب خالقی
یا ایهاالعزیزتر از یوسف عکس تو را به چاه میاندازند
دجالهای شعبده عکسات را این روزها سیاه میاندازند
اما تو در سرادق معراجی، تاجی، به فرق عالمیان، تاجی
جادوگران وسوسه و تلبیس خرگوش در کلاه میاندازند
عفریتهای شعبده و مستی صف میکشند پشت سر پاریس
حواریون بولهبی دارند خود را به اشتباه میاندازند
اصحاب نهروان و جمل امروز سر کردهاند جنگ صلیبی را
روزی به زور هلهله و تزویر اصحاب فتنه راه میاندازند
با فکر خام خویش بنا کردند بوکوحرام و داعش و طالب را
با نفت مفتی ملک عبدالله آتش به قبلهگاه میاندازند
مردان عشق و معجزه ما هستیم مردان اربعین و امین الله
آنان به مکر و حیله هر از گاهی تیری بر این سپاه میاندازند
یا ایهاالعزیزتر از یوسف یا آخرین امید بشر برگرد
در غرب و شرق این همه دلتنگان رویی به مهر و ماه میاندازند
قاسم نعمتی
این روزها حالم پریشان همچو زهراست
بغض گلوگیرم شبیه بغض مولاست
توهین به آقایم رسولالله کردند
از سوز غیرت آتشی در سینه برپاست
روی کلامم با تمام مسلمین است
پیغمبر اسلام، خط قرمز ماست
یا ایها الاعراب! پشت این اهانت
دست کثیف صهیونیسم و کفر پیداست
هر بشکهی نفتی که ارزان میفروشید
خرج سلاح و نشریههای اروپاست
مشکلگشای فتح و پیروزیست، وحدت
پیدایش داعش نشان تفرقه هاست
باید اطاعت کرد از امر ولایت
روشنترین راه هدایت حرف آقاست
دیده به راه مهدی زهرا نشستیم
دنیای ما روز ظهور یار زیباست
سیدپوریا هاشمی
با خنده و تکبر با کینه با تفاخر
توهین به تو نمودند نامردهای حق خور
دشمن به غیر توهین کاری دگر ندارد
دیگر چرا تعجب؟! دیگر چرا تحیر؟!
وقتی کریم باشی وقتی بزرگ باشی
در قلب دشمنانت گل میکند تنفر
این روزهای تاریک در این هوای پر بغض
هرلحظه هر دقیقه گفتم به یک دل پر
از ابتدای خلقت تا نفخهی قیامت
لعنت به هرکسی گفت "انّ الرجل لَیهجُر"
مجید تال
دست ابوسفیان کماکان در کمین است
اما جواب دوستان در آستین است
نسل سرابند و نمیفهمند بیشک
اینجا بیابان نیست دریای یقین است
این شهر ، در ، دارد نمیدانند آیا...
آیا گمان کردند خاتم بینگین است
هر کس که از روی عناد اینجا بتازد
قطعا جوابش با امیرالمومنین است
اما جواب ابلهان تنها سکوت است
امروز هم در بین ما قصه همین است
امروز هم عالم اگر نامهربان شد
او تا قیامت رحمة للعالمین است
در پاسخ توهین محبت کرد عمری
پیغمبر رحمت مرامش این چنین است
یا مصطفی رفتی نبودی تا ببینی
قوم نمکنشناس تو لبریز کینهست
تو بر گلو بوسه زدی آنها بریدند
گفتند باخود کشتن او حکم دین است
او هم، سرش مانند تو خاکستری شد
آری تنور روضههایش آتشین است
ای کاش ماهم زائر شش گوشه بودیم
امشب که زهرا زائر آن سرزمین است
در چشم ماجاماندگان دنیا خرابهست
تا دختر جامانده ویرانهنشین است
ما با رقیه عالمی داریم امسال
در سینه ما آرزوی اربعین است...
مریم قادری(نوراء)
"اِقرَاء باِسمِ رَبَک" باما سخن بگو
در گوش های باطلمان "جاءَحق" بخوان
درچشم کورمان "اَفلا ینظرون" بریز
لالیم قل "اَعوذُ بربّ الفَلق" بخوان
بنشین بخوان بلیغ به لحن پیمبری
با لهجه ی حجاز ی ات اعجاز میشود
اینجا میان قوم ابو جهل باز هم
راهی به سوی نور خدا باز میشود
ما کفرمان درآمده کافر شدیم باز
"قل آمِنو" بخوان که مسلمانمان کنی
با یک اشاره، حضرت شقُّ القمر بخواه
اینبار هم ابوذر و سلمانمان کنی
عمری اگرچه بت نپریستیست دینمان
اما نمرده اند هُبَل ها و لات ها
مسجد نبسته است درش روی ما ولی
بازاست تا همیشه در سومنات ها
پیغمبر از هدایتمان دست شسته است؟
یا قوم باطلیم گرفتار هر بلا ؟
تا شمر این زمانه نیفتاده از نفس
خون میچکد هنوز از ایوان کربلا
ای کاش باز غزوه ای از نو بپا کنی
تا در رکاب عشق تو سلمان بیاوریم
ای بحر بی کران کرامت، رسول عشق
اقرا با سم ربک ...ایمان بیاوریم
انتهای پیام/