مروری بر یک قرن مستندسازی بحران|بیمارستانها جبهه بحران امروزند
نام "مستند بحران" ذهنها را به سمت میدان جنگ میبرد در حالی که مستندسازی از ایثار کادر درمان در مقابله با ویروس کرونا شاخه اجتماعی آن را نمایندگی میکند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مستندسازی پس از پیروزی انقلاب اسلامی وارد مرحلهای تازه شد، ثبت تصاویر انقلاب اسلامی و سقوط رژیم پهلوی بیشتر به عهده مستندسازان نسل قبل بود اما شروع سالهای دفاع مقدس نسلی از جوانان را تربیت کرد که براساس وظیفه و احساس دین به جبههها میرفتند. آنها تصویربرداران و خبرنگاران تلویزیون بودند که تصاویری از جنگ را برای مردم مخابره میکردند.
پس از پایان سالهای جنگ، تجربههای نسلی که در کوران این رویداد پخته شده و به بلوغ رسیده بود، در بخشی دیگر متبلور شد؛ حوادث لبنان، جنگ بوسنی و هرزگوین، بحرانهای افغانستان و مسائل منطقه همواره مورد توجه مستندسازانی قرار گرفت که به نوعی دنبالهرو شهید سیدمرتضی آوینی بودند. مردی که با «روایت فتح» و مستند اشراقی نخستین گامهای جدی برای بنیانگذاری نوع تازهای از مستندسازی را فراهم کرد.
مستند بحران چیست؟
مستندسازی بحران از دهه دوم قرن 20 با جنگ جهانی دوم آغاز شد. سنگینی و ترومای جنگ خود به خود سینما را از داستانگویی به مستندسازی برد. در دهه اول قرن 20، مستند اجتماعی وجه غالب بود، اما جنگ جهانی دوم آنقدر مهیب بود که توجه مستندسازان را جلب کرد. همان اتفاقی که برای نسلی از مستندسازان در ایران رخ داد. مهمترین چهره این نوع مستندسازی در ایران شهید آوینی است، حضور او در جبههها، همراه با نوعی احترام و علاقه به مفاهیم اعتقادی بود. به همین دلیل خود با سوژه و موضوع یکی میشد و در مسیر کشف دفاع و آدمهایی که درگیر دفاعاند (رزمندگان و مردم) نگاهی تازه به زندگی، شهادت و مبارزه پیدا میکرد.
شعلهای در روسیه
ورتوف روسی فیلمسازی بود که پیش از جنگ، مستندهای تبلیغاتی و خبری میساخت. او با دوربینش در شهر میگشت و همه چیز را ثبت میکرد. چیزی از چشم او و دوربینش دور نمیماند. ورتوف با شروع جنگ جهانی دوم، به ساختن فیلمهای خبری روی آورد. جنس مستندهای او که حکومت همواره مخالف آن بود، بعدها هم در شوروی و هم در سایر کشورهای جهان مورد توجه واقع شد و الگو قرار گرفت. بسیاری، مستندهای او را مصداق کامل سینماواقعیت میدانند چرا که کمترین میزان دخل و تصرف در واقعیت در آنها بوده است.
مستندهای اعتراضی
در دهه 1960 میلادی جنگ ویتنام نوعی از مستندسازی را به وجود آورد که انتقاد از سیستم حاکمیتی آمریکا نقطه عطف آنها بود. نارضایتی مردم و مستندسازان از درگیر شدن آمریکا در جنگی نابرابر به تولید مستندهایی انجامید که خط اصلی آنها علیه جنگ، اشغالگری و علیه سیاستهای حاکمیتی بود. در دهه 1960 رشد تکنیک به خدمت مستندسازان آمد. پوشش خوب جنگ در ویتنام به دلیل پیشرفتهای تکنیکی در تولید دوربینهای سبکی بود که آغاز شده بود.
سال 1960 دوربین 16 میلیمتری سبک وزن تکمیل و جایگزین دستگاه 35 میلیمتری کم تحرک مخصوص خبرنگاران شد. نمونه تأثیر این نوآوری پوشش خبری راهپیمایی آزادی مارتین لوترکینگ، بود. پوشش خبری روز به روز بیشتر جای این امید دور و دراز را گرفت که فیلم مستند باید رسانه اطلاعات جمعی باشد؛ 400 میلیون بیننده تشیع جنازه جان. اف. کندی، نخستین سیاستمداری را که پیوسته از تلویزیون به عنوان وسیله ریاست جمهوریاش استفاده میکرد، تماشا کردند.
تلویزیون همراه مستند
مستندهای خبری در تلویزیونها مخاطب بالایی داشتند، رویدادهای بزرگ سیاسی و اجتماعی از طریق تلویزیون پوشش داده میشدند و به همین دلیل انبوهی مستند گزارشی ساخته میشد که برای مردم جذاب بود. اواخر دهه 1970 با وقوع انقلاب اسلامی بخشی از پوشش لحظه به لحظه این رویداد مهم سیاسی از طریق مستندسازان تلویزیونی در ایران، آمریکا و اروپا اتفاق افتاد.
مستندسازی بحران در هالیوود
از سال 2001 به بعد که آثار ضداسلامی و اسلامهراسانه در انواع و اقسام فیلمهای سینمای غرب، بیشتر در قالب همان دو جریان اصلی سینمای آخرالزمانی و سینمای جنگ و اشغال قرار گرفته و مطرح شدند، تصویری هراسانگیز از اسلام در فیلمها ارائه شد.
سال 2002 فیلمی در تأیید حضور آمریکا در ویتنام توسط رندال والاس ساخته شد به نام «ما سرباز بودیم». والاس سربازان آمریکایی را فرشتگانی آسمانی نشان میدهد که برای ادای تکلیف الهی و دینیشان به ویتنام میروند تا ویتکنگها را به سزای اعمالشان برسانند. فیلمهایی ساخته شد درباره فداکاری ارتش آمریکا برای نجات ملل دربند ظلم و جنگ که همگی سینمایی داستانیاند؛ مانند: «سقوط بلک هاوک»، «قتلگاه نیروی دلتا» و ...
مستند بحران در ایران
نسل پس از آوینی از دهه 1370 شروع به ساخت مستندهایی کردند که ضدامپریالیستی و با هدف وحدت مسلمانان شکل گرفتند. حالا سینماگران ایرانی راویانی صادق در منطقه و حتی جهان بودند که ردپای ظلم علیه اسلام و مسلمانان را به تصویر میکشیدند. مجموعه مستندهای نادر طالبزاده با نام «خنجر و شقایق» درباره بوسنی هرزگوین و نسلکشی مسلمانان در قلب اروپا از بهترین نمونههای این آثار است.
مستندهای محمدحسین جعفریان در مورد طالبان و افغانستان به ویژه مستند «شیر دره پنج شیر» در مورد زندگی شاه احمد مقصود یا مستند شهادت دیپلماتهای خبرنگار ایرانی از بهترین و شناختهشدهترین آثار جعفریان است.
رضا برجی مستندسازی فراتر از مرزها است؛ ستاره مستند بحران، هر جا که رویدادی سیاسی و اجتماعی و بزرگ رخ داده در میانه آتش ایستاده است. دوربین او 14 جنگ مهم جهان را ثبت کرده است؛ مستند «سواحل اشک» و «زیتون» در مورد جنگ 33 روزه لبنان از محبوبترین آثار اوست. پس از این نسل، سهیل کریمی و سعید ابوطالب ایستادهاند. و از میان سینماگران جوانتر که رویدادهای منطقه و ظهور داعش را به تصویر کشیدهاند، بهروز نورانیپور، امیرحسین نوروزی و چندین چهره دیگر قرار دارند. همچنین مجموعه مستندهایی که مرتضی شعبانی در دو دهه اخیر تهیه کرده است به روز و اثرگذارند. او که از اعضای تیم «روایت فتح» است، درباره داعش و یمن مستندهایی پرمخاطب و دیدنی ساخته و جوایز مختلفی دریافت کرده است.
مستند بحران در چهاردهمین جشنواره «سینماحقیقت»
چهاردهمین جشنواره «سینماحقیقت» به عنوان یکی از مهمترین ویترینهای سینمای مستند و عرصهای برای درخشش سینماگران جوان، امسال بخشی مختص به کرونا دارد، این بخش میتواند شاخه اجتماعی مستند بحران را نمایندگی کند و نخستین رویداد تخصصی مستند باشد که از منظر ثبت و ضبط تصویری، مجاهدت کادر درمان و مدافعان سلامت را در این جنگ چندین ماهه به تصویر میکشد. «مستند بحران» ترکیبی بزرگ است که نمیتوان آن را زیر یک عنوان یا گونه مستندسازی محدود کرد، میتوان گفت تا جهان زنده است و تا مستندسازی پابرجاست، «مستندبحران» به حیات خود ادامه میدهد.
انتهای پیام/