یادداشت تحلیل گر ترک| نخجوان؛ فرصتها و تهدیدها (بخش ۲)
در گذشته سوآپ گاز از طریق ایران به نخجوان صورت میگرفت اما با توجه به تحولات اخیر، ترکیه خط لوله گاز به نخجوان خواهد فرستاد و از منظر منافع ایران، چنین چیزی یک مساله استراتژیک است.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، در بخش پیشین این یادداشت، پروفسور کورشاد زورلو، تحلیل گر روزنامه خبرترک و استاد و معاون دانشگاه استانبول، بر این مساله تاکید کرد که لازم است قره باغ و تحولات اخیر نه در فضایی احساسی و حماسی، بلکه در شرایطی واقعبینانه و تخصصی، مورد بررسی قرار بگیرد.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
او همچنین با اشاره به برخی وقایع تاریخی، بر این تاکید کرد که نخجوان از دید مصطفی کمال آتاتورک به عنوان «دروازه ترک» قلمداد شده و در دوران مرحومان حیدر علی اف و سلیمان دمیرل، استفاده از گذرگاه نخجوان، در روابط ترکیه و جمهوری آذربایجان اهمیت ویژه ای پیدا کرده است. کورشاد زورلو بر این باور است که در بحث اهمیت توافق بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان، ماده 9 از این توافقنامه، یعنی مادهای که به احداث گذرگاه بین نخجوان و جمهوری آذربایجان اشاره کرده، مهمترین ماده آن است.
از قفقاز تا خزر و اوراسیا، از چین تا اروپا
همچنان که در بخش پیشین اشاره کردم، ایجاد گذرگاهی برای اتصال ترکیه و نخجوان به جمهوری آذربایجان، از چنان اهمیت تاریخی و استراتژیک بالایی برخوردار است که علاوه بر جنوب قفقاز، محیط پیرامونی دریای خزر و اوراسیا را نیز تحت تاثیر قرار می دهد و فرصت ها و شرایط جدیدی به وجود می آورد.
هر گونه تحرکی در این منطقه، اهمیت فراوانی دارد و این گذرگاه، در واقع به معنی کمربند میانی جاده ابریشم، در مسیر چین به اروپا است.
اگر چه پیش تر هم، ارتباط کانالی در مسیر باکو – تفلیس – قارص به وجود آمده بود، اما گذرگاه جدید، به معنی راهی برای ارتباط دادن کشورها و جغرافیای سرزمین هایی است که پیش تر، صدها سال درگیر بودند و نمی توانستند ارتباط امن و مداوم ایجاد کنند.
به همین دلیل، با در نظر گرفتن وضعیت جدید جغرافیایی از یک سو و چالش های تاریخی و سیاسی از دیگر سو، باید در مورد شبکه و روابط و تعاملات جدید، در اوج حساسیت تصمیم گرفت و اقدام کرد.
برای درک بهتر این موضوع، باید به سرنخ هایی بیندیشیم که در جریان جنگ اخیر قره باغ مشاهده شد و دیدیم که اعضای «شورای ترک» و همچنین اعضای اتحادیه اقتصادی اوراسیا، به چه شکلی واکنش نشان دادند.
تنها چند روز پس از امضای توافق نامه اخیر بین جمهوری آذربایجان، روسیه و ارمنستان، عادل کارا اسماعیل اوغلو وزیر ارتباطات و ترابری ترکیه، ضمن اشاره به اهمیت موضوع نخجوان اعلام کرد: «تاکنون ظرفیت ترانزیت کالا در خط آهن باکو – تفلیس – قارص به مقدار 5 میلیون تُن بود، اما از این به بعد، با استفاده از ظرفیت منطقه دیوریگی – قارص، این ظرفیت را به 20 میلیون تُن ارتقا خواهیم داد.
پس از تحولات اخیر جمهوری آذربایجان، خط راه آهن قارص، به سوی اغدیر و از آنجا به طرف نخجوان پیش خواهد رفت.»
بر اساس اطلاعاتی که وزیر ارتباطات و ترابری ترکیه منتشر کرد، رسانه ها چنین ادعا کردند که از این به بعد، بین ترکیه و جمهوری آذربایجان، ارتباط و ترانزیت انسان و کالا، بدون گسست و فاصله، خواهد بود.
پیش تر نیز، رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه در ماه فوریه سال جاری میلادی و در سفر به جمهوری آذربایجان، چند توافق نامه امضا کرد و در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با الهام علی اف، ضمن اشاره به اهمیت اتصال راه آهن باکو – تفلیس- قارص به اغدیر و نخجوان، اعلام کرد که ترکیه خط لوله گاز را به نخجوان می فرستد.
او در مورد اهمیت این موضوع گفته بود: «خط راه آهن بین ترکیه و نخجوان، در واقع یک مساله سیاسی مهم است. این مساله، از منظر اثرگذاری بر روند توسعه نخجوان، اهمیت حیاتی دارد. ما با یک خط انتقال 160 کیلومتری، امکان آن را فراهم می کنیم که نخجوان، از راه قارص و اغدیر، گاز دریافت کند و امکانات بیشتری در اختیار داشته باشد.»
به یاد داشته باشیم که نخستین بار، در سال 2008 میلادی بود که صحبت از راه آهن نخجوان به میان آمد. یعنی در همان زمانی که پروژه خط راه آهن باکو به تفلیس و قارص در حال پیگیری بود، مساله نخجوان نیز مطرح شد.
به خاطر داریم که گرجستان در آن مقطع، مشکلاتی ایجاد کرد اما با پیگیری های بن علی ییلدرم وزیر وقت ارتباطات و ترابری، مشکلات رفع شد و آن خط راه آهن، به فرجام رسید.
2 سال پس از افتتاح خط راه آهن جمهوری آذربایجان به گرجستان و ترکیه، پروژه خط آهن نخجوان نیز به شکل جدی در دستور کار قرار گرفت. در اسناد بالادستی ترکیه و در سند توسعه 2023 میلادی، در بخش پروژه های ترابری و توسعه راه آهن، چنین آمده است: «به منظور اتصال شرق دور به غرب اروپا، جاده ابریشم آهنی، به شکل بدون گسست، هر دو قاره را به هم متصل خواهد کرد.»
این یعنی تلاش برای اتصال خط آهن باکو – تفلیس – قارص به خط مارمارا. در درازمدت، خط آهن سیواس نیز به این شبکه متصل خواهد شد و اگر همه چیز بر اساس برنامه ریزی های صورت گرفته پیش برود؛ در سال 2034 میلادی، خط آهن باکو به غرب اروپا، خواهد توانست 3 میلیون مسافر و 17 میلیون تُن محموله را جا به جا کند.
اینجاست که می توانیم درک کنیم، روابط ترکیه و جمهوری آذربایجان و استفاده از نخجوان، تبدیل به پایه و پایلوتی برای اتصال شرق دور و آسیای میانه خواهد شد.
پیش از هر چیز، امکان افزایش صادرات ایجاد خواهد شد، «شورای ترک» از بازیگران مهم منطقه خواهد شد و گذرگاه باکو، آتراو و بندر ترکمن باشی، فواید فراوانی برای کشورهای همسایه و پیرامون خواهد داشت.
بر اساس توافق سال 2004 میلادی، در آستارا، سوآپ گازی بین ایران و جمهوری آذربایجان به وجود آمد و قرار شد ایران، در قبال گازی که از جمهوری آذربایجان دریافت می کند، مقدار 85 درصد آن را به نخجوان صادر کند و 15 درصد نیز به عنوان هزینه ترانزیت، به نفع ایران برداشت شود.
اما با توجه به تحولات اخیر، ترکیه خط لوله گاز به نخجوان خواهد فرستاد و از منظر منافع ایران، چنین چیزی یک مساله استراتژیک است. (سوآپ گاز آذربایجان از طریق جمهوری اسلامی ایران به نخجوان در پی قرارداد 5 ماه اوت سال 2004 میلادی تحقق یافت. بر اساس این قراداد 25 ساله، مقرر شد روزانه حدود یک میلیون متر مکعب گاز طبیعی آذربایجان از مسیر ایران به جمهوری نخجوان تحویل داده شود. سواپ مزبور، 20 دسامبر سال 2005 میلادی طی مراسمی با حضور روسای جمهوری آذربایجان و ایران آغاز شد./تسنیم)
یکی دیگر از مسائل سیاسی و اقتصادی مهم این حوزه، اشاره به نقش چین و دیدگاه این کشور در مورد این منطقه است.
واقعیت این است که در چند سال اخیر، چین به دنبال افزایش نفوذ در جنوب قفقاز بوده است. شاید هنوز چندان مشخص نیست که چین در این مسیر، به دنبال همکاری بیشتر با روسیه است یا ترکیه. اما به جرات می توان گفت، جمهوری آذربایجان نیز از کشورهای مهم منطقه است که چینی ها روی آن زوم کرده و این کشور را همچون یک شریک تجاری می بینند.
مسیر و گذرگاه جدید نخجوان، تجارت دوسویه و چندجانبه، ترابری و ترانزیت انسان و کالا، گردشگری، تجارت و چند و چون روابط منطقه قفقاز جنوبی را متحول می کند.
پیش بینی شده که به خاطر شیوع کرونا، در سال آتی، اقتصاد سه کشور جمهوری آذربایجان، ارمنستان و گرجستان بین 3 تا 5 درصد، کوچک تر خواهد شد.
در چنین شرایطی، اگر توافق سیاسی و تجاری دست دهد، گذرگاه نخجوان می تواند به بسیاری از جنگ های سیاسی و اقتصادی منطقه، پایان دهد. با یک گذرگاه جدید، فاصله نخجوان به باکو، از 581 کیلومتر به 403 کیلومتر خواهد رسید و فاصله بین ترکیه و جمهوری آذربایجان نیز به 343 کیلومتر کاهش خواهد یافت و علاوه بر این کشورها، ایران و ارمنستان نیز می توانند صاحب ظرفیت های جدیدی شوند.
در نگاه نخست، تمام این موارد، زیبا به نظر می رسند و خیلی ها با شنیدن چنین خبرهایی خوشحال خواهند شد. اما این واقعیت را از یاد نبریم که تحقق تمام این اهداف و آمال، نیازمند ایجاد یک فضا و حال و هوای سیاسی خاص و تغییر گفتمان منطقه ای است. چرا که نخجوان، فقط «دروازه ترک» نیست و در عین حال، نقشی کلیدی در صلح منطقه و پایان خصومت ها و جنگ های تاریخی دارد. چنین چیزی نیازمند تعامل و رابطه است. با نگاهی اجمالی به متن و محتوای 9 ماده ای توافق مزبور، می توان این واقعیت را درک کرد که روسیه در کانون و مرکز اصلی این توافق ایستاده و باید احتمال روی دادن اتفاقاتی را در نظر گرفت که می توانند در مسیر تحقق اهداف مزبور، سد و مانع ایجاد کنند. پس در کنار همه امتیازاتی که برشمرده شدند، نقاط ابهامی نیز وجود دارند که در بخش بعدی به آنها پرداخته خواهد شد.
ادامه دارد....
انتهای پیام/