گزارش تاریخ|"کنفرانس تهران" و تحقیر پادشاه بی اختیار/ روزی که بدون اطلاع دولت مرزهای ایران بسته شد

گزارش تاریخ|"کنفرانس تهران" و تحقیر پادشاه بی اختیار/ روزی که بدون اطلاع دولت مرزهای ایران بسته شد

کنفرانس تهران اگرچه رویداد مهمی بود که با حضور سران متفقین برگزار شد، اما بی‌اطلاع گذاشتن دولت وقت ایران از این رویداد، ورود بدون مجوز سران و همراهانشان به خاک کشورمان و برخورد تحقیرآمیز با شاه ایران، موجب شد تا این رویداد به یک حقارت تبدیل شود.

گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم- مطالعه‌کنندگان تاریخ در هنگام بررسی وقایع جنگ جهانی دوم، به نام سه کنفرانس مهم برخواهند خورد که نقش کلیدی در تعیین تکلیف جنگ، ترسیم استراتژی‌های نظامی و تقسیم غنائم پس از آن برای دولت های پیروز داشته است.

جدیدترین خبرها و تحلیل‌های ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)

جدیدترین خبرها و تحلیل‌های ایران و جهان را در کانال اینستاگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)

کنفرانس تهران در سال 1943 که با تمرکز بر طرح نقشه های جنگی برای شکست کامل آلمان برگزار شد، کنفرانس یالتاکه چند ماه پیش از پایان جنگ جهانی دوم در1945 به مدت هشت روز در شهر یالتا واقع در شبه جزیره کریمه برگزار شد، و بالاخره کنفرانس پتسدام که چند ماه بعد در شهر پتسدام آلمان اتفاق افتاد تا درباره سرنوشت اروپا و به خصوص آلمان پس از جنگ جهانی دوم تصمیم گرفته شود.

شایان توجه است که تهران چه ارتباطی به این جنگ و طرف‌های پیروز یا مقهور جنگ داشته که یکی از سه کنفرانس اصلی تصمیم‌گیری درباره این جنگ در کشور ایران و شهر تهران برگزار شده است؟ هدف از انتخاب تهران برای برگزاری این کنفرانس چه بوده و در نهایت، کنفرانس تهران برای ایران چه پیامدهایی به همراه داشته است؟

این کنفرانس سرنوشت‌ساز با حضور فرانکلین روزولت رئیس‌جمهور آمریکا، وینستون چرچیل نخست‌وزیر بریتانیا و ژوزف استالین رهبر اتحاد جماهیر شوروی، از ششم تا نهم آذر 1322 در تهران انجام گرفت. این اولین و مهم‌ترین گردهمایی سران نیروهای متفقین از آغاز جنگ جهانی دوم بود و نظر به اهمیت فوق العاده‌اش، بر سر تعیین مکان برگزاری آن هم یک جنگ روانی تمام عیار میان آن‌ها در گرفته بود. اما در نهایت پیشنهاد استالین پذیرفته شد و تهران به عنوان محل برگزاری کنفرانس معین شد.

کنفرانس تهران نقطه اوج همکاری‌های انگلیس، آمریکا و شوروی بود. به قول چرچیل، بزرگترین تمرکز قدرت‌های جهان در تاریخ بشریت و به قول روزولت، اولین باری که روس‌ها و انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها دور یک میز نشسته و بدین ترتیب عضو یک خانواده شده‌اند در کنفرانس تهران بود.

 

کنفرانس تهران نقطه اوج همکاری‌های انگلیس – آمریکا – شوروی بود، به قول چرچیل، بزرگترین تمرکز قدرت‌های جهان در تاریخ بشریت و به قول روزولت، اولین باری که روس‌ها و انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها دور یک میز نشسته و بدین ترتیب عضو یک خانواده شده‌اند. روزولت، چرچیل و استالین در چند روز اقامتشان در تهران چنان گرم گرفتند که علاوه بر تحکیم اتحادشان در جنگ، از شوخی با هم، دعوت یکدیگر به ضیافت شام در سفارتخانه‌هایشان و حتی برگزاری جشن تولد برای چرچیل غافل نشدند. در میانه جنگ جهانی دوم و در این کنفرانس بود کهطرح عملیات نهایی برای درهم شکستن نیروی مقاومت آلمانی‌ها تهیه شد و این مهمترین نتیجه کنفرانس تهران بود. طبق این طرح، باید جبهه دومی برای مقابله با آلمان در اروپا باز می شد، زیرا به نظر سران متفقین تنها راه کمک به شوروی تحت محاصره آلمان، حمله به آلمان از شمال فرانسه بود.

کشور آمریکا ,

** چرا تهران؟

می توان گفت دلیل اصرار استالین بر تشکیل کنفرانس در تهران که او می‌توانست از طریق راه آهن به آن برسد، تنها ترس او از پرواز نبود، او در جریان کنفرانس موفق شد با اشاره به نقشه‌های احتمالی جاسوسان آلمانی، روزولت را برای سکونت به داخل سفارت شوروی بیاورد و از این طریق احتمالا مکالمات او را شنود کند، خود را به روزولت نزدیک کند، ملاقات‌هایی خصوصی با او داشته باشد که باعث ناراحتی چرچیل شود و در نهایت بتواند هم پیمانان غربی اش را به قبول ایده خودش یعنی گشایش جبهه جدید در اروپا وا دارد. جبهه‌ای که باید سربازان آمریکایی، انگلیسی و کانادایی آن را پر می کردند تا شوروی نجات یابد.

این بزرگترین عملیات پیاده کردن نیروهای نظامی در جهان بود و باید آمریکا و انگلیس، به هر نحو شده درباره لزوم و محل انجامش قانع می شدند (بدنارتس،1390) در ضمن تهران پس از دو سال اشغال توسط نیروهای متفقین، اکنون از هر خطر احتمالی پاک بود و امنیت تامین شده‌ای داشت.

** چگونگی برگزاری کنفرانس تهران

تدارک این کنفرانس در شرایط بسیار محرمانه انجام شد و دایره بسیار محدودی از سیاستمداران از آن مطلع بودند. محوطه سفارت شوروی در تهران به قلعه غیرقابل دسترسی بدل شده بود، 200 سرباز ارتش سرخ مسلح به تفنگ خودکار در محدوده آن در خدمت بوده و از آن پاسداری می کردند. مسیر هفت کیلومتری از فرودگاه تا سفارت، توسط یک هنگ وزارت داخله شورویو افسران امنیتی در لباس‌های غیرنظامی محافظت می‌شد. در پس کوچه های اطراف، گروه های نیروی ذخیره با تفنگ‌های خودکاردر کامیون های سر پوشیده مستقر شده بودند. در طول کنفرانس، تهران به طور کامل از ارتباطات هوایی، تلگراف، جاده و راه آهن قطع شد. پخش رادیو تهران کاملا متوقف شد و مرز ایران بسته شد. در واقع، ارتباط کل کشور با بقیه جهان قطع شده بود.

در طول کنفرانس، تهران به طور کامل از ارتباطات هوایی، تلگراف، جاده و راه آهن قطع شد. پخش رادیو تهران کاملا متوقف شد و مرز ایران بسته شد. در واقع، ارتباط کل کشور با بقیه جهان قطع شده بود.

 

جالب است که بر خلاف تمام رایزنی‌ها و تدابیر امنیتی متفقین درباره کم و کیف برگزاری کنفرانس تهران، کشور میزبان هیچ اطلاعی از ماجرا نداشته است و دقیقا مانند واقعه تلخ اشغال ایران در شهریور 1320، که تلگراف اشغال ایران پس از ورود نیروهای انگلیسی و روسی به دست علی منصور، نخست وزیر ایران، رسید، در مورد کنفرانس تهران هم تنهاشش روز قبل از کنفرانس، میخائیل ماکسیموف کاردار موقت شوروی در ایران، علی سهیلی، نخست وزیر ایران را در مورد آن آگاه کرد. در حین برگزاری کنفرانس هم همه چیز محرمانه و امنیتی بوده و اولین خبر مربوط به این کنفرانس، پس از عزیمت رهبران متفقین به کشور‌هایشان، توسط سهیلی در جلسه مشترک هیأت دولت، نمایندگان مجلس و سران لشگری و کشوری در روز دهم آذر 1322 منتشر شد. یعنی دولتمردان ایران پس از اتمام کنفرانس تهران از موجودیت آن آگاه شدند.

کشور آمریکا ,

اما وقتی از اوج تحقیر یک ملت صحبت می کنیم، از چه حرف می زنیم؟ تردیدی نیست که رضاخان هم کاملا تحت سلطه غربی‌ها و اصولا برنشانده آنها بود و استعمار در زمان رضاخان با اشکال گوناگون وجود داشت، اما اتفاق عظیمی همچون اشغال ایرانِ بی طرف در جنگ جهانی دوم و قحطی، حسن یا قبح! مطلع تلخی برای 37 سال سلطنت محمدرضا شد، سلطنتی که در تمام امور سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به بیگانگان وابسته بود. از همان شهریور1320 که ایرانِ دارای حکومت مرکزی و دولت و ارتش، به شکل ناگهانی توسط قوای شوروی و انگلیس اشغال شد، شاه به اصطلاح مقتدر آن از سلطنت برکنار شده و به شکل خفت باری به جزیره بد آب و هوا و دورافتاده موریس تبعید شد و پسر 22 ساله‌اش به سلطنت گماشته شد، پای آمریکا هم علاوه بر روس و انگلیس به استعمار ایران باز شد و رفتارهای استثماری شکل صریح‌تری به خودش گرفت.

اما اوج جریان حاکمیت استعمار و نمایان ترین نشانه سرسپردگی پهلوی دوم به غربی ها، برخورد تحقیرآمیز سران دولت های پیروز در جنگ جهانی دوم در قبال ایران و شاه آن در کنفرانس تهران بود. این کنفرانس در سال های نخست حکومت پهلوی دوم واقع شد؛ اما حکایت آن در تاریخ جهان و اذهان ایرانیان همواره پررنگ و تاثیرگذار باقی ماند.

اوج جریان حاکمیت استعمار و نمایان‌ترین نشانه سرسپردگی پهلوی دوم به غربی‌ها، برخورد تحقیرآمیز سران دولت‌های پیروز در جنگ جهانی دوم در قبال ایران و شاه آن در کنفرانس تهران بود.

 

اینکه هم خبر برگزاری این مذاکرات و شرکت کنندگان آن و هم محتوا و نتیجه مذاکرات به طور کامل از کشور میزبان یعنی ایران مخفی نگاه داشته شد، پیام بسیار مهمی برای شاه ایران داشت، اینکه شاه، مردم و منابع ایران صرفا بازیچه ای در دست قدرتهای برتر جهان هستند و لزومی دیده نمی شود با عرف دیپلماتیک با ایرانیان برخورد شود. نه اجازه ای بابت برگزاری کنفرانس در تهران از شاه ایران گرفته می شود، نه نماینده ای از ایران در جریان مذاکرات قرار می گیرد و نه اینکه چرچیل یا روزولت به دیدار شاه می روند. چنین برخوردی نهایت حقارت و زبونی حکومت پهلوی را عیان می کند، هرچند چنین وقایعی پس از فاجعه اشغال ایران و غارت منابع آن و رخ دادن قحطی و از دست رفتن آن مقدار از نفوس ایرانی، دیگر بدیهی به نظر می رسد.

شاه ایران در سال های پس از کودتای 28 مرداد تا قبل از انقلاب اسلامی ایران هم سرسپردگی به بیگانگان مخصوصا آمریکا را حفظ کرد؛ اما در آن سالها قدرت یافته بود و بیشتر استبداد درباره کشور حکم می کرد تا استعمار. در 12 سال ابتدای حکومتش، اساسا شاه فاقد قدرت برای تحمیل فشار و استبداد بود و آنچه مشخصا به چشم می آمد، سیطره بیگانگان و چپاول آنها و انفعال کامل شاه جوان در برابر آنهابود. (امامی،1389) انفعال و ترسی که باعث می شد به جای آنکه در کاخ خود پذیرای مهمانان باشد، خود برای دیدن آنها به محل برگزاری کنفرانس برود، انفعالی که باعث می شد بدون هیچ تردیدی او را یک «پادشاه بی اختیار» بدانیم، پادشاهی بی اختیار با مملکتی تحت اشغال.

کشور آمریکا ,

** نتایج کنفرانس تهران برای ایران

از لحظه ورود متفقین به مرزهای ایران در شهریور1320، تا مدت‌ها پس از پایان جنگ، دخالت بیگانگان در امور داخلی ایران امری رایج بود. این دخالت در همه جوانب سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دیده می شد و حقوق مردم ایران در تمام زمینه ها ضایع می شد.

 متفقین در جاهای مختلف کشور بازداشتگاه هایی داشتند و ایرانیان را به اتهام طرفداری از آلمان، تبعید یا زندانی می‌کردند، یعنی تبعه ایران در کشور ایران بدون دستور قضایی دولت خودش توسط قوای بیگانه زندانی می‌شد. امور راه ها، راه آهن و فرودگاه های کشور یکسره در اختیار متفقین بود تا جریان حمل آذوقه و مهمات به روسیه انجام شود. متفقین کنترل کامل رسانه‌ها یعنی مطبوعات، مخابرات، تلگراف و پست را به دست گرفتند و اداره سانسور تاسیس کردند. آنها بسیاری زمین، موسسه یا ساختمان را بدون هیچ مجوزی تصرف می‌کردند. از نظر اقتصادی، با انتشار اسکناس و اختلال در امور مالی کشور، زمینه تورم و فقر و نهایتا قحطی را فراهم آوردند. از نظر اجتماعی و امنیت روانی، متفقین از هیچ تعدی نسبت به مردم خودداری نکردند و تصادف های رانندگی، سرقت و زورگیری و تجاوز به وفور اتفاق می افتاد. در نهایت هم اینکه متفقین به تعهد خود مبنی بر ترک ایران شش ماه پس از پایان جنگ عمل نکردند. (راعی،1388)

در ادامه فضایی که توسط متفقین در ایران ساخته شده بود، کنفرانس تهران هم رخ داد. تنها پیامد مثبت کنفرانس تهران در کنار ثبت این بی‌احترامی سیاسی برای ایران، امضای اعلامیه ای در باب استقلال و تمامیت ارضی ایران بود. این اعلامیه در صورت اجرایی شدن با ارزش می‌بود، اما قابل پیش بینی بود که اشغال کنندگان ایران تمایلی به خالی کردن عرصه نمی بینند. امضا‌کنندگان این اعلامیه، چندان پایبندی به تعهد خود راجع به ایران نشان ندادند؛ غربی ها و شوروی بر کسب امتیازات نفتی از دولت ایران مصر بودند و استالین خروج نیرو‌هایش از ایران را به اخذ امتیاز نفتی دریای خزر منوط ساخت. این پیامدها نقض  آشکار حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران و نقض تعهداتشان در اعلامیه یادشده بود.

اعلامیه پایانی نشست کنفرانس تهران در صورت اجرایی شدن با ارزش می‌بود، اما قابل پیش بینی بود که اشغال‌کنندگان ایران تمایلی به خالی کردن عرصه نمی‌بینند.

 

دولت ایران پس از پایان جنگ جهانی دوم، بر اساس توافق حاصل شده در کنفرانس تهران، بارها و بارها خواهان تخلیه کامل نیروهای بیگانه از ایران شد و تمام مسیرهای دیپلماتیک ممکن را پیمود. اما شوروی با پیروزی بر آلمان و پایان جنگ اتفاقا قدرتمندتر شده بود و زیر بار اجرای تعهدات نمی رفت. انگلیسیها و به خصوص آمریکایی ها هم نمی خواستند با تخلیه ایران، راه را برای استالین هموار کنند، بنابراین آنها هم تا تعیین تکلیف قطعی درباره سهم خواهی نفتی خود در ایران ماندند. دولتمردان آمریکایی برای دفاع از منافع و امنیت خود در منطقه بود که با نفوذ شوروی در ایران مقابله می کردند و می خواستند کمونیسم در مرزهای سیاسی خودش محصور بماند. در هر دو کنفرانس بعد از تهران یعنی یالتا و پوتسدام، آمریکا و انگلیس استالین را برای خروج از ایران تحت فشار می گذاشتند و البته موفق نمی شدند.

اینکه شوروی پس از پایان جنگ هم باز در ایران به دنبال منافع نفتی و حزبی خود می گردد و با راه انداختن غائله های آذربایجان و کردستان به دنبال بحران سازی است؛ و اینکه آمریکا و انگلیس هم نه از سر مصلحت ایران که به دلیل جا نماندن از قافله غارت ایران و حفظ منابع نفتی با شوروی مقابله می کنند و چالش جدی بر سر خروج نیروهای روس از کشور دارند، در نوع خود جالب است. اما جالبتر این است که با اینکه بر اساس توافق سه جانبه کنفرانس تهران، ایران می بایست در تمامی نشست های زمان جنگ و پس از آن شرکت می کرد، اما دولت ایران به هیچ یک از این کنفرانس ها که پس از پایان جنگ توسط متفقین برگزار شده بود و در آنها درباره آینده وضعیت ایران تصمیم گیری می شد،  راه داده نشد. (نعمتی،1391)

کشور آمریکا ,

در حاشیه دیدار کوتاه محمدرضا با سران متفقین در محل سفارت شوروی، شاه جوان درخواست می کند محل تبعید پدرش به مکانی خوش آب و هواتر تغییر یابد که با درخواست او موافقت می شود و رضاخان از جزیره موریس به شهر ژوهانسبورگ منتقل می شود، اما این انتقال هم کمکی به بهبود شاه اخراج شده نمی‌کند و کمتر از یک سال بعد، رضاخان در ژوهانسبورگ می میرد.

رژه پیروزی فاتحان بر ویرانه های جنگ، مسلک دیرینه مستکبران و ظالمان است. این چنین بود که در آذرماه1322 فاتحان جنگ جهانی دوم، پیروزمندانه در ایوان سفارت شوروی بر صندلی های ناهمگون خود تکیه زدند و در خاک کشوری که پل پیروزی آنها شده بود، لبخندهای فاتحانه نثار دوربین ها کردند. روزولت که در این سالها فلج بود، با صندلی چرخدار خود از فرسنگها دورتر از آمریکا به تهران آمد تا در پادگان های تهران از  سی هزار سرباز آمریکایی سان ببیند و پرچم آمریکا را در تهران بیافرازد. چرچیل، این سیاستمدار کهنه کار انگلیسی، شمع های جشن تولد 69 سالگی خودش را در شام سفارت انگلیس فوت کرد! و شمشیر استالینگراد (یکشمشیرتیغه بلند دو لبه تشریفاتی) را از طرفجرج ششم، پادشاه بریتانیا بهاستالیناهدا کرد. استالین، این دیکتاتور خونخوار در همین کنفرانس بارها ایده قتل عام پنجاه هزار افسر آلمانی را مطرح کرد و مورد تایید روزولت هم قرار گرفت و در انتها مدعی شد شوخی می کرده است. به این ترتیب سه رهبر بزرگ جهان در آن روزگار، بر ویرانه های کشوری که آن را به قحطی و نابودی کشاندند، عکس یادگاری گرفتند و بر سند بی مایگی و حقارت پهلوی، مهری محکم و خدشه ناپذیر زدند.

نویسنده: مریم انصاری

منابع:

 امامی، سید مجید، جامعه شناسی تبلیغات سیاسی در دوره پهلوی دوم، نامه فرهنگ و ارتباطات، بهار و تابستان89، شماره2.

دیتر بدنارتس، کنفرانس تهران، ترجمه قاسم نورمحمدی، جهان کتاب، شهریور و مهر1390، شماره269-268

راعی، سجاد، اتحاد ایران با متفقین: استرانژی یا ائتلاف تحمیلی، تاریخ روابط خارجی، زمستان 1388، شماره41.

نعمتی، نورالدین، راهبرد ایالات متحده امریکا و سیاست خارجی دولت ایران، فصلنامه سیاست، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دوره 42، شماره1، بهار1391.

سایت تاریخ ایرانی، روزشمار وقایع و رویدادها، http://tarikhirani.ir/fa/calendar/453

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
مدیران
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon