یادداشت و شعر سعید بیابانکی برای شهید فخریزاده/ چه شد که نام تو اینگونه منفجر شده است؟
سعید بیابانکی خاطره دیدار خود با شهید فخریزاده را چنین توصیف کرد: از شعر و ادبیات سخن گفت. یاد شاعران سفر کرده کرد. قیصر امینپور، سیدحسن حسینی.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سعید بیابانکی خاطرهای از شهید فخریزاده بیان و سرودهای جدید را به این دانشمند هستهای تقدیم کرد.
بیابانکی چنین نوشت:
«یک روز قبل از اربعین امسال در محفل شعرخـوانی مختصر و پرشوری مهمان دکتر محسن فخریزاده بودم. پس از پایان مراسم که نزدیک ظهر بود مرا مهربانانه به دفترش دعوت کرد... ساعتی محضر آن بزرگمرد را درک کردم که جهانی بود بنشسته در گوشهای. از شعر و ادبیات سخن گفت. یاد شاعران سفر کرده کرد. از جمله قیصر امینپور، سیدحسن حسینی، احمد زارعی و دیگران...
آن نگاه و خلوت آرام و معنوی و صمیمی را هرگز از یاد نخواهم برد.
من تا روز شهادتش به جایگاه علمی آن عزیز واقف نبودم.
این ابیات به یاد آن سفر کرده بر زبانم جاری شد... روحش شاد.»
خبر دهید به کفتارهای این وادی
گلوله خورده پلنگ غیور آبادی
گلوله خورده همان مهربان ناآرام
همان شهید مجسم یگانهی گمنام
درخت پر بر و بار فضیلت و نیکی
گلوله خورده چو ماهی میان تاریکی
گلوله خورده همان بیبدیل بیتکرار
همان درخت تناور درخت پر بر و بار
بهار را به زمین زد خزان زرد و گریخت
انار جان تو را دانه دانه کرد و گریخت
خبر دهید ذلیلان بهار را کشتند
پلنگ زخمی این کوهسار را کشتند
تو مرد وادی گمنام زیستن بودی
تو اهل سوختن اهل گریستن بودی
چه شد که نام تو اینگونه منفجر شده است؟
شمیم نام تو در شهر منتشر شده است؟
بهشت بر تو مبارک شهید میهن ما
نثار راه تو فریادهای روشن ما
عقیق خونی دور از یمن خداحافظ
شهید عارف گلگون کفن خداحافظ...
سعید بیابانکی
انتهای پیام/