روایت "فلورا سام" از مشقی که برای معلولان نوشت/ چرا هنوز در پایان فیلم، آدم بدها روی ویلچر مینشینند؟
فلورا سام نویسنده و کارگردانی است که در میان سریالهای ساخته شده، او با نگاه قصهگویی همراه با امید به زندگی وارد دنیای معلولان شده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، 13 آذرماه ما را به یادِ روز جهانی معلولین میاندازد. مردمانی که هیچوقت دوست ندارند با نگاه ترحمآمیز به آنها نگاه شود؛ خودکفایی و امید به زندگی را همواره باید از آنها آموخت. همچنان که در بسیاری از کارها هم با وجود نقاط ضعف فراوان، این امید به زندگی دیده میشود. قهرمانی مثل امید که نقشش را کوروش تهامی در سریال "مشق عشق" ایفا کرده و یا گوهرخیراندیش که در سریال "مرضیه" نقش مریم همسر دکتر بهزادی را بازی کرد.
تولید فیلمها و سریال درباره معلولان مانند راه رفتن روی لبه تیغ است همان نکتهای که بسیاری از منتقدین و برنامهسازان و سریالسازان به آن تأکید داشتهاند. بسیاری بر این باورند که پرداختن به معلولان در سریالهای نمایشی بهتر است به صورت مستقیم و محوری نباشد و آنها به عنوان بخشی از جامعه در کنار آدمهای دیگر تصویر شوند. نمایش واقعیتها بهترین راهکار برای فرار از کلیشهها است و تولیدکنندگان سریالهای تلویزیونی باید توانایی و ضعف معلولان را در کنار هم نمایش بدهند و برای این کار، مسیر واقعیت را در بستر داستان تغییر ندهند.
واقعیتی تکاندهنده در "هزاران چشم" تلویزیون
در سریالهای "هزاران چشم" و "وضعیت سفید"، ایفای نقش معلول برعهده ناصر شهریاری احمدی بوده که براستی معلول است. او در این آثار، نقشهایی را به عهده داشته که به خودش بسیار نزدیک بودهاند، اما شهریاری ترجیح میدهد تصویر خودش را از معلولیت داشته باشد. در سریال "هزاران چشم" داستان یک نابینا به نام راوندی را روایت میکند که در یک مجله خانوادگی اجتماعی به عنوان دبیر تحریریه مشغول کار است.
راوندی یک نابیناست و با بازی درخشان مهدی هاشمی کاملاً باورپذیر از آب درآمده، اما تصویری که این سریال از معلولیت به نمایش میگذارد، به نابینایی خلاصه نمیشود. کیانوش عیاری در "هزاران چشم"، دشواری زندگی معلولان را چنان عریان و بیپرده به نمایش میگذارد که تماشای آن تا حدی آزاردهنده است، اما نکته اینجاست که کارگردان درصدد جلب ترحم مخاطب نیست و شعار هم نمیدهد.
معلول در سریال "وضعیت سفید"
تصویری که سریال وضعیت سفید از معلولیت به نمایش گذاشته، در قالب هیچ کلیشهای نمیگنجد. حمید نعمتالله نه از شخصیت معلول سریالش قهرمان میسازد، نه درصدد ایجاد ترحم است، نه شعار میدهد و نه به دردسرهای زندگی با یک معلول میپردازد. ناصر به عنوان یک معلول، فرقی با دیگر شخصیتهای این سریال ندارد و در کنار آنها زندگی میکند. او به اندازه بقیه شخصیتهای قصه خوب و واقعی است؛ گاهی مهربان میشود، گاهش شیطنت میکند و گاهی از کوره در میرود و به اندازه بقیه شخصیتها توجه مخاطب را به خودش جلب میکند.
ناصر، شخصیت اصلی سریال "وضعیت سفید" نیست، اما حضورش با وجود تعدد شخصیتها و ماجراها به حاشیه نرفته است. او در این سریال براستی یکی از ماست؛ یکی که فقط در اندازه تواناییهایش کمی با بقیه فرق دارد.
شاید بهترین مشق برای معلولیت/ روایتی از فلورا سام
در میان سریالهایی که به معلولیت توجه کرده، سریال "مشق عشق" بیشتر از هر سریال دیگری قصهگویی پیشه کرده و ماجرای معلولیت و تبعات آن را به طور مستقیم محور و اساس قصه قرار داده است. مسائل و مشکلات جسمی و البته روحی ناشی از معلولیت، دشواریهایی که اطرافیان یک معلول با آن درگیر میشوند و مسئله همسران افراد معلول، مهمترین دغدغه این سریال بوده است.
در سریال "مشق عشق"، معلولیت محور اصلی نیست بلکه بهانهای است برای پرداختن به عشق. با این همه معلولیت در حاشیه نمیماند و به ابعاد آن توجه میشود. فیلمنامه سریال "مشق عشق" به قلم فلورا سام نوشته شده و داستان زوج عاشقی را روایت میکند که معلولیت، رابطه آنها را دچار مشکل میکند. امید والیبالیست حرفهای است و وقتی حسّ پاهایش را از دست میدهد و خانهنشین میشود، به لحاظ روحی و روانی سخت به هم میریزد، اما سریال بیشتر از او بر عشق این دو تأکید دارد و البته تلاش همسر امید برای بازگرداندنش به زندگی طبیعی.
از معلولان غافل شدیم
در این سریال کورش تهامی نقش امید را بر عهده داشت و کوشید احساسات، دردها و دشواریهای روحی یک معلول را نمایش بدهد. فلورا سام درباره غفلتها نسبت به جایگاه معلولان در فضای فرهنگی، اجتماعی و حتی حقوق شهروندی به خبرنگار خبرگزاری تسنیم تصریح کرد: برای معلولین نتوانستیم کاری کنیم نه در زمینه فرهنگی نه اجتماعی و نه در زمینه حقوق شهروندیشان. هنوز پیادهروهای مناسبی برای معلولین نداریم و حتی برای وسایل حمل و نقل عمومیمان ابتکاری به خرج ندادیم این قشرمان آنقدر در مضیقه نباشد. این کمکاریها و غفلتها نشان میدهد در حقیقت کمتر به وضعیت معلولین جامعهمان نگاه کردیم. در کنار اینها در شرایط فرهنگی هم نتوانستیم آنطور که باید و شاید کار کنیم.
از کوروش تهامی "مشق عشق" تا گوهر خیراندیش سریال "مرضیه"
وی افزود: قهرمان قصه سریال "مشق عشق" ر معلولی به نام امید گذاشتم که چقدر هم زیبا، کوروش تهامی ایفایش کرد. همان موقع بازخوردهای خوبی از کسانی داشتیم که به نحوی نقص عضو و ناتوانی به لحاظ جسمانی داشتند؛ چرا که در این سریال از امید به زندگی صحبت میکردیم و آنها این روایتها را میپسندیدند. در سریال آخرم، "مرضیه" هم خانم گوهر خیراندیش در نقش همسر دکتر بهزادی روی ویلچر بودند؛ والیبالیستی که طی تصادفی، ویلچرنشین شده بود اما هیچکجای داستان ناامیدی در این کاراکتر نمیبینیم. این همان حلقه مفقوده خیلی از داستانهایی است که به موضوع معلولین میپردازد. آنها بسیار انسانهای قدرتمند و امیدوار به زندگیاند و باید در قصههایمان این سبک زندگی را ترویج دهیم. بالأخره به نجوی نقص غضو و ناتوانی ز لحجاظ جسمی دریم این امید به زندگی را در این کار خیلی دوست داشتند.
این نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون، تأکید کرد: متأسفانه در برنامهها، سریالها و فیلمهایمان کمتر به این اقشار دیده شده و در زمینههای ابتدایی مسائل حقوق شهروندی هم همچنان غفلت و کمکاری میبینیم. شاید این حرفها بیشتر در فضای رسانهای مطرح میشود کسانی که مسئولند باید تمهیداتی را بیندیشند. الان در اغلب کشورهای دنیا، اتوبوسها و متروهایشان برای حمل معلولین اقداماتی کردهاند و به طور ویژه به آنها توجه دارند اما هنوز در کشور ما برای پیادهروی مناسب و یا محل عبوری در خیابان، فکری به حالِ این قشر نشده است. من امیدوارم در آینده کسی به فکر بیفتد بخشی از افراد کشور ما روی ویلچرند، با عصا راه میروند، نابینا هستند و بایستی لااقل این حقوق ابتدایی شهروندیشان را داشته باشند.
چرا آدم بدهای سریالها و فیلمهایمان، روی ویلچر مینشینند؟
وقتی به شخصیت زیور "آوای باران" که الهام چرخنده ایفایش کرد و یا انیس "ستایش" با نقشآفرینی سیما تیرانداز، در سریال "کیمیا" هم نقش فرزانه را بازی کرد. البته در سینمای ایران و حتی نمایشخانگی بارها این مقوله را دیدهایم اوجِ آن سریال "دل" منوچهر هادی بود که سرانجامِ کاراکتر کوروش تهامی در این سریال، ویلچرنشین و به نوعی معلول شد و انتقادهای گروهی از انجمنهای حمایتی معلولین را به دنبال داشت.
کاراکترهای منفی سریالها و فیلمهایی که جزای اعمال بدشان در زندگی را با معلولیت در دوران میانسالی و پیری میدهند و متأسفانه این تصویر نه چندان مناسب از معلولیت جسمی که در ذهن مخاطب به جای میماند بعضاً جبرانناپذیر است. نمایندگان انجمنهای معلولین معمولاً نسبت به این نوعِ سریالسازی و فیلمسازی بارها انتقاد داشتهاند. چرا که این تصویرسازیها به نوعی به بیننده القاء میکند که هرکس دچار معلولیت میشود تاوان بدیها و ظلم و ستمهایی را میدهد که به مردم شده است و اکنون با معلولیت دچار عقوبت الهی شده است.
علاوه بر رسانههای دیگر، صداوسیما به عنوان رسانهای گسترده، همهگیر و تأثیرگذار، میتواند با ساخت برنامههای متعدد و متنوع در قالبهای هنری مناسب و سریالهای نمایشی جذاب نسبت به جایگاه معلولین، ادای احترام کند. حتی مثلِ گذشته و وجود چند سریال موفق در این زمینه، امید به زندگی را ترویج دهد، مشکلات این قشر را مطرح کند و به نوعی مطالبهگر معضلاتی باشد که این قشر کماکان با آن دست و پنجه نرم میکنند.
انتهای پیام/