یادداشت رحیم‌پور ازغدی در رسای شهید فخری زاده|فیزیک، فلسفه، عرفان و آنگاه خون

یادداشت رحیم‌پور ازغدی در رسای شهید فخری زاده|فیزیک، فلسفه، عرفان و آنگاه خون

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در چهارمین و پنجمین بخش از سلسله یادداشت های خود در ارتباط با جایگاه علمی شهید فخری زاده به نمونه ی جدیدتری از توجهات متفکرانه و پرسشگرانه این دانشمند فرهیخته کشورمان در فلسفه فیزیک و نسبت آن با متافیزیک پرداخته است.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، حسن رحیم پور ازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در سلسله یادداشت هایی به تحلیل نظریات مجاهد شهید محسن فخری زاده در حوزه  فیزیک و فلسفه علم  پرداخته است که متن زیر چهارمین پنجمین بخش از این یادداشت ها است. رحیم پور در این یادداشت  به نمونه ی جدیدتری از توجهات متفکرانه وپرسشگرانه شهید فخری زاده در فلسفه فیزیک و نسبت آن با متافیزیک پرداخته است:

جدیدترین خبرها و تحلیل‌های ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)

8. پرسش بعدی برادر محسن این بود که چرا فیزیک کوانتومی نمی‌داند وضعیت الکترون موجود در اتم در گذر از یک تراز به تراز دیگر چگونه است؟ چرا تنها از واقعه، خبر می‌دهد. چرا برای نحله‌های عمل‌گرا و پوزیتیویست نیز اساسا مهم نیست که الکترون در جریان این گذر چه وضعی دارد و تنها تشنه فایده عملی آن است؟

جان ما تشنه دانایی است اما در هیچ یک سیراب نمی‌شود. حال آنکه طرح همین پرسش‌های جواب نداده، تضمین پیشرفت علم است و همین چالش اساسی در هر دو مکتب فیلسوفان علم است که فیزیکدان را به سکون و قناعت می‌کشاند، ‏همان اتهامی که اینان دیگران را بدان متهم می‌کردند. علم بی این سؤالات، رشد نمی‌کند و هر چه مانع تحقیق بیشتر در علم شود محکوم به شکست است.

 اما البته شهید هسته‌ای ما همین "نمی‌دانم"های انبوه فیزیک جدید را درعین‏حال، حسن بزرگ آن نسبت به فیزیک نیوتنی می‌داند که مدعی"همه چیزدانی" و صد البته ناشی از جهل مرکب و مفرط بود.
اما این "نمی‌دانم"ها  همان "نمی‌دانم" هایزنبرگی نیست که اصالت آن هنوز مشکوک باشد مگر به طریقی بتوان این دو را به هم مربوط کرد که این هم به نظر ایشان، شدنی است. ‏

 

شهید محسن می‌نویسد تشریح چگونگی این ارتباط در برنامه‌های کاری اینجانب است که به حول و قوه الهی به آن خواهم پرداخت. سردار شهید فخری‌زاده از نسبیت انشتین می‌گوید که چگونه نسبیت نیوتنی را که ناظر به مکان و سرعت بود به نسبیت زمان، تعمیم داد و اینکه در این جهان بینی، ‏دیگر زمان، ترازوی ثابتی نیست که حوادث با آن سنجیده شود. بلکه نوع حرکت، چگونگی زمان را مشخص می‌کند پس دیگر "زمان مرجع" نداریم مگر بتوانیم چارچوب مرجع اینرسی را بیابیم ولی ایشان می‌پرسد مگر چنین چارچوبی در جهان مادی در دست داریم؟

با این محاسبه، ‏هر ناظر در دستگاه مختصات خاص خود، زمان خاص خود را دارد و حوادث را از منظر خود بیان می کند که با ناظر مستقر در چارچوب مرجع دیگر و با شرایط دیگر متفاوت می‌شود و این اساس  حتی در فیزیولوژی موجودات مادی هم اثر می کند. حال از میان دو روایت دو ناظر متفاوت از حادثه واحد، کدام درست است؟ ‏ایشان می‌گویند برای من جالب است که میان نسبیت انیشتین و آنچه جناب ملاصدرا سه قرن قبل از انشتین و همزمان با نیوتن، با زبان فلسفی استنباط و طرح‌ کرده چه نسبتی دارد وقتی می‌گوید برای هر حرکتی، زمانی ویژه همان متحرک است؟

 پنجمین بخش ازیادداشتهای شهدای ترورهای  هسته ای، به نمونه ی جدیدتری ازتوجهات متفکرانه وپرسشگرانه شهید فخری زاده در فلسفه فیزیک ونسبت آن با متافیزیک پرداخته است :

9. سردار محسن ، شاگردانش را توجه می‌داد که با نگاه تحلیلی ، پرسشگرانه و غیرمقلدانه به سیر تاریخ فیزیک بنگرند و حساس باشند که مثلا چگونه فیزیک‌دانان از پنج نیروی "مغناطیسی" ، "الکتریکی" ، "هسته‌ای" ، "گرانشی" و "ضعیف" به سه نیرو رسیدند؟ به تلاش امثال ماکسول، فارادی و... احترام می گذارد اما پژوهشگر فیزیک را فرامی‌خواند که دوباره و سه باره بیاندیشند چه شد که دو نیروی الکتریکی و مغناطیس به هم پیوست و "الکترو مغناطیس" با چه توجیهی پدید آمد؟ چرا انیشتین کوشید همه نیروها را به منشاء واحد بازگرداند و چرا موفق نشد؟ تا دهه‌های اخیر که عبدالسلام و واینبرگ ،نیروی ضعیف را به الکترومغناطیس پیوند دادند و جایزه نوبل به کشف "الکترو ضعیف" به عنوان نیروی سوم داده شد.

استاد شهید، برادر فخری‌زاده درنامه‌ به یکی از شاگردانش می‌نویسد این تحلیل، مبتنی بر تفکیک میان مفهوم نیرو و انرژی است. "نیرو"، مفهوم فعلیت یافته‌ی "انرژی" است به ضمیمه همان فرض که انرژی کل جهان ثابت باشد و ماده هم انرژی قلمداد شود، از منظر مادی، جهان فقط انرژی است و انرژی، کاملا به هم پیوسته و دقت کن که این نکته بسیار دقیق است. شاید فعلا نباید می‌گفتم ولی نگران یک سردرگمی برای تو بودم و در آینده یکی از مطالب کلیدی که روی آن  بحول الله وقوته کار خواهم کرد و منتظر پرسش‌های تعیین کننده و تازه‌ای است، همین مطلب است.

 10. و اما آن فیزیکدان عارف مسلک مجاهد در خصوص نقطه یا نقاط وصل یا فصل " فیزیک" و"متافیزیک" ، تئوریهای متنوعی را قابل بررسی می دانست. دردهه60 درجبهه کردستان ،هم می جنگید و هم برای همرزمانش، نشست "حافظ خوانی" داشت، انس همزمان با شعر و با فیزیک ، طرفه بود. در مورد خداوند، معتقد به ضعف ذاتی، نه تنها در زبان فیزیک ، بلکه در دستگاه زبان متافیزیک های بشری و غیر وحیانی بود. می گفت منطقا بایدبه زبان خود خداوندو پیام‌آورانش و سخنگویان و مفسرانش ائمه معصومین(ع) متوسل شد  . خداوند از ذرات تشکیل نشده که هر ذره آن در موجودی از موجودات عالم باشد. شیفته مرزبندی امیرالمومنین (ع) در نفی "مباینت" و"ممازجت" اشیا با خداوند و معتقدبه امکان تاثیرگذاری چنین مفاهیمی نه فقط در "علم متافیزیک" بلکه در پایه های بنیادین فیزیک اشیا بود.

گرچه خداوند همه جا با همه وجود، حاضر و ناظر است و جا، مکان و حرکت ندارد تا موضوع فیزیک باشد. خداوند در مورد صفات خود تعبیراتی ویژه و توقیفی اما قابل تعقل و قابل شهود دارد. جبروت او همه چیز را پر کرده، علم او به همه چیز تعلق دارد. به انسان، نزدیک تر از خود او به خودش، و از رگ گردنش است، دیده نخواهد شد اما دور نیست. او به ما نزدیک است و ما از او دور! و این (دوری درعین نزدیکی) ، چه دامنه مفهومی در نسبتهای هستی  با ما دارد؟ و فیزیک چه نقشی در معرفه الله میتواند داشته باشد؟ او که در گوش روح ما مدام نجوا می کند آنگاه که بندگان من،

هرکس، هروقت، هرجا مرا بخوانند،  بگو من بسیار  نزدیک هستم، نه کنارشان ،بلکه "باایشان" (معهم) هستم، صدایشان را می‌شنوم و دعایشان را اجابت می‌کنم ....و چنین بود که دعای حاج محسن ، شنیده شد، اجابت شد، شهید شد و....با پیکری خونین به دیدار (خدای متافیزیک و فیزیک هستی) رفت.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
مدیران
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
میهن
گوشتیران
triboon