یادبودی برای فاطمی ترین عملیات دفاع مقدس؛ وقتی ۴۵ غواص بجنوردی رهسپار بهشت شدند+تصاویر
گروه استانها- چهارم و پنجم دی ماه یاد آور حضور حماسه آفرین غواصان بجنوردی در عملیات کربلای ۴ و کوچ مظلومانه این شهدای سرافراز است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از بجنورد٬ عملیات کربلای 4 با رمز " محمد رسولالله(ص)" در محور ابوالخصیب در تاریخ 5 دی 1365 به فرماندهی سپاه و به منظور آمادهسازی مقدمات فتح بصره توسط نیروهای ایرانی انجام شد.
کربلای 4 یکی از تلخ ترین عملیات های 8 سال دفاع مقدس است که به دلیل فعالیت های ستون پنجم و منافقین کوردل، با شکست مواجه شد. داغ این عملیات با بازگشت پیکر پاک شهدای غواص به کشور چند سال پیش تازه شد و کشور را در غم و اندوه فرو برد.
در این عملیات که سند مظلومتی و فاطمی بودن رزمندگان ایرانی است٬ جمع زیادی از رزمندگان استان خراسان شمالی نیز در قالب لشکر 5 نصر حضور داشتند و بیش از 100 غواص بیباک٬ در این عملیات به دل کارون زدند.
ملیات کربلای چهار یکی از چند عملیات کشور ایران است که به اهداف نهایی تعیین شده نرسید، اما برای نخستین بار نیروهای ایرانی با گذشت از دژهای محکم آبی دشمن وارد خشکیهای کشور عراق شدند و خسارتهای سنگینی را به دشمن تحمیل کردند.
با توجه به اینکه کشور آمریکا اطلاعات ماهوارهای خود را در اختیار فرماندهان عراق قرار داده بود و دشمن در حالت کمین و آماده باش قرار داشت، رزمندگان ایرانی موج اول حمله را شروع کردند، اما آتش شدید دشمن و موانع وسیع ایجاد شده باعث شد اهداف نهایی عملیات کسب نشود و فقط مواضع تصرف شده در موج اول حمله مثل جزایر امالرصاص، بوارین و... تثبیت شود.
آمادگی دشمن در این عملیات به اندازهای بود که از میان 250 گردان تدارک دیده شده توسط سپاه پاسداران برای انجام عملیات، فقط 60 گردان وارد عمل شدند.
شهید دستجردی؛ غواص که هوای پریدن داشت
یکی از شهدای شاخص استان خراسان شمالی در عملیات کربلای 4 شهید حمید خیر دستجردی است. حمید خیر دستجردی اهل شهرستان بجنورد است که ابتدای انقلاب در رشته مهندسی مکانیک دانشگاه امیرکبیر تحصیل می کرد و با شروع جنگ به دانشگاه عشق مشرف میشود و همان جا با نثار خونش فارغ التحصیل میشود.
شهیدی که غواص بود و در کربلای 4 بعد از لو رفتن عملیات با خیل عظیمی از همرزمانش شهید شد.یکی از رفقایش میگوید یک بار برای آموزش غواصی رفته بودیم در یک قسمت رودخانه که عمق خیلی زیادی داشت. کسی جرات نمیکرد خودش را به آب بزند. حمید گفت من میروم. او رفت و مدتی از او خبری نبود. خیال کردیم آب او را برده و خفه شده است، اما بعد از چند دقیقه از زیر آب بالا آمد و خواستیم او را بیرون بکشیم. شهید به شوخی گفت: دوچرخه ام زیر آب زنجیر انداخته و نمیتوانم بیرون بیایم! لبخند را به لبان همه نشاند.
پدر میگفت: در جبهه هم که بود درسش را میخواند و اتفاقا با همان وضعیت جزو نمرات برتر دانشگاه بود و همیشه دفتر و کتابش در سنگر پهن بود و از کوچکترین فرصتها برای مطالعه و استفاده از دانش مهندسی در جبهه استفاده میکرد. وقتی دوست طلبهاش خبر شهادت حمید را آورد و بعد از یک ماه پیکرش بازگشت٬ برای شناسایی به سردخانه رفتیم، در بین شهدا میچرخیدم که بدن از هم پاشیده شهیدی مرا به خود جذب کرد.
خوب که جلو رفتم از قد و هیکلش شک کردم که نکند حمید باشد؛ اما چون مدت زیادی در باتلاقها مانده بود و تیر و ترکش زیادی به سر و صورتش اصابت کرده بود٬ قابل شناسایی نبود.
تقریبا بیشتر ویژگیها٬ خصوصا تیری که به پهلویش خورده بود٬ گویای این بود که احتمالا حمید باشد؛ اما پیکر دگرگون شدهاش تابم را برید و خواستم از کنارش بگذرم. ناگهان صدایش را شنیدم که گفت: «پدر من حمید تو هستم» از هوش رفتم و این آخرین باری بود که در بیداری صدایش را شنیدم.
امیر درتومیان؛ غواصی که رفت و خبر شهادتش آمد
شهید امیر درتومیان دهم دی ماه سال چهل و شش در بجنورد به دنیا آمد. دومین فرزند خانواده بود. مقطع ابتدایی را در دبستان وحدت، راهنمایی را در مدرسه آیندگان درس خواند. در مقطع دبیرستان رشته ریاضی فیزیک را انتخاب کرد و همزمان با تحصیل٬ در رشتههای هنری مثل تئاتر هم فعالیت میکرد و از فعالیتهای اجتماعی و سیاسی و ورزشی نیز غافل نمی شد.
از فعالان انجمن اسلامی دبیرستان شهید حسن آبادی بود و بعد از مدرسه در مسجد انقلاب فعالیت میکرد. اغلب اوقات نماز را در مسجد به جماعت میخواند و با دوستان هم ردیفش به دیدار خانواده شهدا میرفت.
خواهر شهید میگوید: قبل از عملیات کربلای 4 با همرزمانش به بجنورد آمده بود. مادر و پدرم و اهالی خانه از حضورش خوشحال بودیم و آن شب تا دیر وقت دور هم جمع شده و با هم دیگر صحبت میکردیم ولی امیر حرفی از جبهه و جنگ نزد. آخر شب بود که استحمام کرد و بعد هم به اشکالات درسی ما رسیدگی کرد و بعد وضویی گرفت و شروع به قرآن خواندن کرد که در حین خواندن قرآن به دلیل خستگی خوابش برد.
مادرم از روی سینهاش قرآن را برداشت تا پتو را رویش بکشد چشمانش را باز کرد و گفت: مادرجان چرا برداشتی؟ هروقت پلک هایم را باز می کنم کمی از آن را می خوانم ...
صبح فردا که عازم بود برف سنگینی باریده بود. امیر رفت و ولی بعد ازمدت زمان کوتاهی برگشت و دوباره خداحافظی کرد و بهانهاش این بود که کتابش را جا گذاشته است.
امیر جزو غواصان اخلاص عملیات کربلای چهار بود که تا سال بعد نیز پیکر مطهرش مفقود الاثر بود تا اینکه در گرماگرم مرداد سال 68 به گلزار شهدای بجنورد بازگشت و ماهی برکه کوچک این شهر در معصوم زاده به خاک سپرده شد.
بعد از خبر شهادت و اعلام مفقود الاثر بودنش یکی از فرماندهان امیر در خاطراتش می گفت : هوای جبهه بسیار گرم وطاقت فرسا بود. چند روزی متوجه شدم امیر سر سفره صبحانه و نهار حاضر نیست. از دوستاش پرسیدم: امیر چرا نمیاد غذا بخوره ؟ گفتند: امیر روزه است. احضارش کردم و گفتم در این شرایط سخت چرا روزه میگیری؟ فقط یک جمله گفت و این بود : آن جنگ با کفر است و این جنگ با نفس!
سید مرتضی و سید مجتبی؛ برادرانی که با هم آسمانی شدند
شهیدان سید مرتضی و سید مجتبی نظم بجنوردی دو برادر بودند که در خانوادهای از نسل سادات و اهل روستای مومن پرور خراشا به دنیا آمدند.
سید مرتضی از اول انقلاب که فقط ده سال سن داشت که در راهپیماییها شرکت میکرد. سال 1360 با اینکه فقط 13 سال داشت و مسئولان بسیج از اعزام وی به جبهه جلوگیری میکردند، موفق شد به عنوان شاطر نانوا به جبهه برود (نیروهای پشتیبانی از شرط سن معاف بودند).
از این طریق راهش به جبهه هموار شد و از آن پس حضور گستردهای در جبههها داشت. از جمله در والفجر 8 که به دلیل رشادتها و شجاعتهای ویژهاش ، علی طالب زاده یکی از فرماندههان گردان های عمل کننده در والفجر 8 به دبیرستان شهید حسن آبادی بجنورد (محل تحصیل آقا مرتضی) آمد و در مراسم صبحگاه به روایت گری در مورد وی پرداخت.
مرتضی در سال 1365 به دسته ویژه اخلاص در گردان نصرالله پیوست و آموزش های غواصی و ویژه را برای کربلای 4 طی کرد. ماجرای غسل کردن وی در آبگیرهای سرد منطقه شلمچه، درست چند ساعت قبل از عملیات کربلای 4 ، مورد توجه تمامی همرزمانش قرار گرفته است.
به تاریخ چهارم دیماه 1365 این دو برادر عزیز(سیدمرتضی و سیدمجتبی )، به فاصله چند ساعت، در عملیات کربلای 4 و در منطقه عمومی شلمچه ( جاده شیشه و نهر خین ) به شهادت رسیدند.
به گزارش تسنیم در جریان عملیات کربلای 4 بیش از 45 شهید سرافراز و مظلوم بجنوردی به مقام شامخ شهادت رسیدند و پیکر مطهر برخی از آنان هنوز هم جزو شهدای مفقودالاثر بوده و به آغوش خانوادههایشان بازنگشته است.
انتهای پیام/311/ ع