یادداشت| مستند "غیررسمی" و خصائص حکمرانی در تجربهی زیستهی حاکم فقیه
از جمله آفات تحلیل تحولات سیاسی و اجتماعی جزء نگری و نادیدن کلان تحولات است. گاه یک مدیر و حکمران در مقابل اخبار و روایتهای متعدد از رویدادها تسلیم و یا دچار اشتباه محاسباتی شده و تصویری از آنها به دست میآورد که با واقعیت فاصله دارد.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، حسین محمدی سیرت عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) بهمناسبت پخش مستند "غیررسمی" که به پخش دیدارهای غیررسمی رهبر انقلاب با اهالی فرهنگ و هنر میپردازد، یادداشتی با عنوان «خصائص حکمرانی در تجربهی زیستهی حاکم فقیه» نوشت که در ادامه میخوانید.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال اینستاگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
متن این یادداشت به شرح زیر است:
جمهوری اسلامی ایران در منظومهی تجربی سیاسی-حکومتی بشر الگویی کم مانند است، الگویی که در اوج تفوق گفتمانهای دین ستیز و دین گریز و فریفتگی انسان مدرن به دستآوردهای اجتماعی و صنعتی، پا به عرصهی حکمرانی گذاشت.
همین تفاوت و ناب بودن تجربهی حکومت با شعار دینی میتواند تجربه چهل ساله جمهوری اسلامی را سوژهای جذاب در مطالعات سیاسی و اجتماعی قرار دهد. فارغ از موفقیت و یا عدم موفقیت این الگوی سیاسی، تجربهی چهاردههی گذشته در ایران، تجربهای ناب، خاص و تأمل برانگیز است. این تجربه تنها تجربهی حکومتی فقیه در عصر غیبت است، این بار فقیه امامیه مذهب نه در قامت یک مرشد، یک مرجع تقلید در احکام فرعی شرعی، یک ناظر بر شاه شیعه، یک معترض به استبداد سلطان، یک عارف گوشه نشین و فارغ از دنیا، یک معترض ساکت و ناامید از تحول و در انتظار امام منتظر، بلکه در چهرهی یک حاکم سیاسی در الگوی حکومت ولی فقیه ظاهر شده است.
بنابراین همین بدیع و خاص بودن ارزش پژوهشی را برای این دوران حکومت سیاسی فراهم میآورد که نوآوری ماهوی و تکنیکی در خود دارد. البته توجه به سابقهی چندین هزار سالهی نظامهای پادشاهی و خلیفگی در ایران پس و پیش از اسلام و شکست این الگوی حکومتی در جمهوری اسلامی نیز اهمیت این تحول را از منظری دیگر نشان میدهد.
این نظام سیاسی را هم میتوان در منظر ساختاری مورد مطالعه قرار داد و هم در منظر کارگزاری. در این مجال و با توجه به نقش شاخص فقیه در نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران و به بهانهی اکران مستند «غیر رسمی» پیرامون سیرهی حکمرانی رهبری انقلاب، به بررسی برخی خصائص حکمرانی فقیه در جمهوری اسلامی ایران میپردازیم و برخی کارگزار این نظام سیاسی را.
این تجربه چهل ساله و رهبری دو فقیه شیعی در این چهل سال نمونهای ممتاز و متفاوت از رهبری سیاسی است که با تمامی الگوهای سیاسی موجود متفاوت است. تجربهی حکمرانی آیت الله خامنهای شاخصهایی را در پیش مینهد که به عنوان الگویی زیسته شده نیازمند کنکاش و بررسی است. برخی از این خصائص در روایت مستند «غیر رسمی» که با عبور از روایت رسمی و محافظهکارانه توانسته بود به برخی از ابعاد آن اشاره کند مورد توجه و در این مجال به برخی از این خصائص اشاره میشود.
کلان نگری در تحلیل
از جمله آفات تحلیل تحولات سیاسی و اجتماعی جزء نگری و نادیدن کلان تحولات است. گاه یک مدیر و حکمران در مقابل اخبار و روایتهای متعدد از رویدادها تسلیم و یا دچار اشتباه محاسباتی شده و تصویری از آنها به دست میآورد که با واقعیت فاصله دارد. استقراء ناقص از جمله آفاتی است که به شدت گریبانگیر حاکم به خصوص در عصر رسانه زده امروزی است، عصری که رسانهها با برخی شواهد که همهی شواهد نیستند لکن موثر در مخاطب است تصویری خود خواسته در مخاطب خویش ایجاد میکنند.
از جمله ویژگیهای رهبری آیت الله خامنهای عبور از این جزءنگری و استقراء ناقص است. کاستیها و نواقص موجود مانع از فهم به کلیت صحنه نشده است و در عین اطلاع از نواقص و معایب و کاستیها، کلیت صحنه و مسیر انقلاب و جمهوری اسلامی را مدنظر قرار میدهند. در مستند «غیر رسمی» آن جا که در برابر نقدها قرار میگیرند در عین پذیرش وجود نواقص و کاستیها، کلیت تجربهی زیستهی انقلاب را مدنظر قرار میدهند و کلاننگرانه به تحلیل میپردازند. این مهارت را میتوان ناشی از واقع بینی در عین آرمان گرایی، ایمان به سنتهای کلان الهی در تحلیل تحولات سیاسی، دریافت اخبار از مبادی متنوع و متعدد و آگاهی نسبت به وضعیت این مبادی خبری، تعادل در ورودیها ذهنی و تحلیلی و ...دانست.
امید
امید بخشی و پرهیز از سیاه نمایی از جمله خصائص حکمرانی دینی است که یکی از مؤلفههای مهم در سیره رهبری انقلاب است در این روایت نیز مشهود بود. این امید یک امید واهی و بی اساس و فاقد استدلال نیست، بلکه امید بر مبنای شواهد موجود و گامهای عینی طی شده است. ایشان تلاشها و گامهای برداشته شده را احصاء و بر میشمرد و بر مخاطبان خود که شاید از این تلاشها خبری ندارند و یا فراموش کردهاند یاددآوری میکند. امیر المومنین(علیه السلام) خطاب به مالک اشتر میفرماید: «وَ وَاصِلْ فِی حُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَیْهِمْ، وَتَعْدِیدِ مَا أَبْلَى ذَوُو الْبَلاَءِ مِنْهُمْ؛ فَإِنَّ کَثْرَةَ الذِّکْرِ لِحُسْنِ أَفْعَالِهِمْ تَهُزُّ الشُّجَاعَ وَتُحَرِّضُ النَّاکِل» «همیشه ایشان را تشویق کن و کارهای مهمی که انجام دادهاند بر شمار. زیرا یادآوری کارهای نیک شجاعان را به حرکت بیشتر وادار میکند و تنبلها را به حرکت بیشتر تشویق میکند.»[1]
از جمله شاخصهای رفتاری که از رهبری انقلاب در مستند غیر رسمی مشخص بود امیدواری و تلاش در مبارزه با ناامیدی است. در مواجهه با نخبه جوانی که از سرنوشت المپیادیها گلایه میکند و در مقابل نقد کارگردانها و ... کاملا مشهود است که در عین دیدن نواقص و مشکلات دعوت بر استقامت و امید به حرکت میکنند.
معنویت و معنا گرایی
صحنهی سیاست و قدرت به مرور سطحی از توهم قدرت و تجلی مادیات را در رهبران سیاسی فراهم میکند و ایشان را به ابزار مادی غره و سرگرم میکند. سیاست، بروز مادیترین جلوههای انسانی یعنی استغنای از خدای تعالی به واسطه قدرت ظاهری است. بسیاری از حکمرانان جهانی در معادلات خویش بر معنویت توجهی ندارند و یا نهایت در قوارهی یک معنویت فردی به آن مینگرند. رهبری انقلاب بارها به توکل بر خدا و باور قلبی به نصرت الهی تاکید فرمودهاند و در بخشی از این مستند نیز بر دعا و اهمیت دعا و اعتقادی که به اثربخشی دعا دارند، تاکید میکنند و با اشاره به این که من بسیار اهل دعا هستم و برای همه مردم دعا می کنم نمایشی از پیوند عاطفی و قلبی رهبری و تودههای مردم را به نمایش میگذارند. آن که در صحنهی عمل سیاسی باشد و مسلح شود به برخی از ابزارهای ظاهری قدرت لکن خود را از ابزارهای معنوی مستغنی ندیده و بلکه بر نقش آن بیش از ابزارهای مادی تاکید نماید نمونهای از تفاوت از حکمرانی سیاسی اسلام است. حکمرانی که گرداب عملگرایی و واقعگرایی آن را در خود گرفتار نمیکند و از آرمانها و معنویت جدا نمیگرداند.
واقع بینی
از جمله دیگر آفتهای رهبران سیاسی به خصوص رهبران انقلابها که از یک ایدئولوژی آرمانی بهره میبرند، ابتلای به آرمانگرایی رومانتیک است که صحنه واقع را درک نمیکنند و خارج از اقتضائات حقیقی و واقعی جامعه در چارچوب سیاست گذاریهای غیر واقع بینانه زمینه طرح ایدهها و رفتارهای آسیبزای بسیاری را فراهم میآورند. به عنوان مثال میتوان اشاره داشت به آرمانگرایی انقلابهای چپ و سیاستهای ناشی از آن که رهبران را که گرفتار کیش شخصیت میکرد و یک رویه رهبری کاریزماتیک غیر عقلانی را فراهم میآورد. این رویه کاریزماتیک پر هیجان و همراه با نوعی استبداد نظری و عملی در چین پس از انقلاب نتایجی چون قحطی و مرگ و میر چند ده میلیون نفر و سیاستهای غذایی عجیب، انقلاب فرهنگی و قلع و قمع کردن نخبگان فرهنگی در چین را به همراه داشت که البته بعد از آشکار شدن آفات آن، بعد از مائو این کیش شخصیت تعدیل و در چارچوب حزب کمونیست تا حد بسیاری تعدیل گردید.
برخی از تحلیلگران سیاسی علاقهمند هستند که رهبری امام خمینی(ره) را در الگوی رهبری کاریزماتیک که به نوعی در تضاد با عقلانیت سیاسی و نهادینه شدن فرآیندها است قرار دهند. قطعا این تحلیل نادرست و یا حداقل ناقص است. علی رغم این که نمیتوان نافی وجود شخصیت کاریزماتیک و فرهمند امام شد نباید از عقلانیت و منطق مبتنی بر واقعبینی که بر اساس آن توانستند مسیر انقلاب را به پیش ببرند غفلت کرد.
از جمله موضوعاتی که در مستند غیر رسمی پیرامون سبک رهبری آیت الله خامنهای قابل برداشت بود، همین واقعبینی نسبت به بضاعت و امکانات و قدر مقدور است. ایشان در تعبیر در پاسخ به نقد یک کارگردان میگویند: «این شرایط خارج از توقع من نیست» و نخبگان و مسئولان ما انسانهایی هستند که احتمال خطا و ضعف دارند و ... . واقع بینی و توجه به قدر مقدور مدیریت و سیاست گذاری را در ریل عقلانیت و در عین حال آرمان گرایی به حرکت وا میدارد.
کانالیزه نشدن
از جمله ویژگی و آفاتهای نظامهای سیاسی آن است که در چرخه و حلقه مشاوران هم فکر و گاه چاپلوس گرفتار میشوند و در بلند مدت به اصطلاح کانالیزه شده و صرفا با نگاه آنان و نه واقعی تحولات در کف جامعه را مینگرند. نظامهای سیاسی سنتی و پادشاهی به شدت گرفتار این نوع آفات هستند و حلقهی مشاوران و همراهان نیز در کوتاه زمانی به بله قربان گویانی تبدیل میشدند که درصدد حفظ موقعیت خویشاند و اخبار حقیقی را به شخص حاکم منتقل نکرده و زیستی آکواریومی برای وی رقم میزنند.
آن چه از سیرهی رهبری مشهود است و در مستند غیر رسمی نیز نمایانگر میشود آن است که دایره مشاوران و مخبران گسترده و متنوع است و در نتیجه از تحولات و واقع جریان جامعه مطلع و با خبرند. خواندن گزارشهای متعدد و متنوع از ابعاد مختلف و همنشینی با طیفهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی گوناگون گواهی دیگر است.
مشورت پذیری و گوش شنوا
از جمله آفات حکمرانی استبداد رای است، استبدادی که در نظامهای سیاسی سنتی و مدرن ابعاد و اقسامی دارد و میتواند در کمین نظامهای سیاسی گوناگون باشد. از جمله ابعادی که در مستند مذکور میتواند مورد توجه قرار گیرد و از ویژگیها و خصائص حکمرانی رهبری انقلاب در نظر گرفته شود، مشورت و شنوا بودن است. رهبری انقلاب به صراحت در جلسات، خود را در مقام شنونده معرفی میکند و از مخاطبان میخواهد که بگویند تا بشنود و در مقام سخنگویی و سخنرانی نیست. خدای تعالی نبی اکرم (ص) که اول حاکم اسلامی است به مشورت امر میکند که «شاورهم فی الامر» و «مشاورت کردن در کارها از قوی رایای مرد است و از تمامی عقل و پیش بینی»[2]
شادابی
از دیگر آفات حکمرانی عبوس بودن، پایان شادابی، روزمرگی و تکرار مکررات است و در معنای عام کلمه از دست دادن نشاط و طراوت روحی و نظری و حتی جسمانی. بدیهی است که فشار بسیار کار و کهولت سن منجر به از دست رفتن شادابی میشود، لکن آن چه از این مستند و دیگر تصاویر به دست میآید این است که رهبری انقلاب اسلامی دارای شادابی و طراوت روحی و نظری است. به نظر دو عامل در این شادابی موثر است:
الف. معنویت و ارتباط با عالم معنا که شادابی و فرح درونی را نتیجه میبخشد و امید آفرین است
ب. شادابی علمی و نظری که نتیجهی مطالعه منظم و متنوع است از حوزه ادبیات کلاسیک جهان تا حوزهی مطالعات سنتی حوزوی همچون فقه و اصول فقه.
استعداد و حافظه
حاکم جامعه اسلامی و حتی حاکم در هر جامعهای باید دارای امتیازات و ویژگیهایی باشد که گواه بر استعداد خاص و نخبه بودن وی است. داشتن زکاوت و حافظهی قوی از جملهی این خصائص که افلاطون نیز در کتاب جمهور آن را در ذیل ویژگیهای حاکم شاخص یاد میکند. شنیدهها و دیدهها از بسیاری از افراد گویای وجود استعداد و حافظهای بسیار دقیق در آیت الله خامنهای است که این امر در مستند به خوبی مشهود بود و ایشان تحولات، اشخاص و خاطرات را به خوبی بر یاد دارند و حتی در سن 80 سالگی نیز بهره از این نعمت فوق العاده را دارد.
تملق گریزی
تملق و چاپلوسی اطرافیان اهل قدرت که دلائلی دارد از جمله خلق تملق خواه و تملق دوست حاکم که جز تعریف و تمجید نخواهد و انتقاد را بر نتابد و از سویی دیگر چاکر مسلکانی که برای بقای خود تملق گویند و بزرگ گویی کنند در تمجید از حاکم. این آفت در ساختارهای سیاسی ایرانی سابقهای بلند و تلخ دارد و بارها تکرار شده است، به عنوان مثال سازمان سیا اطرافیان پهلوی دوم را چنین توصیف میکند: «زنبورهای نر، چاپلوس و نوکر حاکم وقت»[3]. آن چه از سیرهی آیت الله خامنهای و مستند غیر رسمی مشهود بود آن است که بر خلاف سنت حاکمان مستبد نه ترکیب ظاهری جلسه و نه محتوای جلسات تملق گویانه نیست و طرفین در محیطی کم تکلف و صمیمی به گفتگویی صریح و نقدانه مینشینند و حتی کارگردان منتقد در انتهای دیدار از سوی رهبری تحسین میشود و رهبری به وی میگویند: «خوشم میآید» و این صراحت را تقدیر میکنند.
فرهنگ نقد و تحسین نقد
قدرت و صاحبان آن گاه تاب نقد را نداشته و نقد پذیر نیستند و حتی نقد در غیر مستقیم و رو درو در رسانه را نیز تحمل نمیکنند چه رسد به نقد رو در رو در یک مجلس آن هم گاه نقدی ناپخته و گاه از سر بی اطلاعی. در جهانی که جلسات کنترل شده خبری رئیس جمهوری ایالات متحده که نمادی از تمدن غرب است، گاه رئیس جمهور پرسش خبرنگار را تحمل نکرده و با الفاظی رکیک او را مخاطب قرار میدهد و یا او را از جلسه اخراج میکند، در همان زمان رهبری سالخورده و با تجربه در گفتگوی رو در رو با منتقد جوان آرام میشنود و با او به نرمی سخن میگوید و بدین سان الگویی از گفتگوی نقادانه را به نمایش میگذارد آن هم در جامعهای که در سابقهی تاریخی و سیاسی چند هزار ساله خود جز تحسین و تملق در برابر شاهان ممکن نبود و معنا نداشت. اشاره نخبه جوان در بخشی از مستند که تغییر فرهنگ سیاسی ایران پس از انقلاب را اگر تنها همین باشد، باید تحسین کرد، نمونهای از فرهنگ سیاسی در حکمرانی فقیه است.
ارتباط با نخبگان
در تاریخ سیاسی ایران معاصر و به خصوص از دوره تثبیت و قدرت گیری پهلوی اول، نخبگان در صحنه قدرت و سیاست تحمل نشده و همچون رقیبانی خطرناک برای حاکمیت مورد کینه و انتقام شاه بودند.
اطرافیان و نخبگان سیاسی اولیه پهلوی همچون علی اکبر داور، محمد علی فروغی، عبدالحسین تیمور تاش و ... که بعد از تثبیت حکومت رضاخان سرنوشتی مبهم پیدا کردند یک نمونه از این مدعاست. «تیمور تاش ظاهرا به حکم دریافت رشوه محاکمه و زندانی شد و سپس به صورت مرموزی در زندان قصر کشته شد. داور پس از اینکه در آخرین جلسهای که با شاه داشت، شاه با عصبانیت به او خطاب کرد: «تو باید بمیری!»با فاصلهی کمی خودکشی کرد. نصرت الدوله ابتدا محکوم و پس از چندی کشته میشود!»[4] و یا وضعیت نخبگان سیاسی در دوران پهلوی دوم بعد از کودتای 28 مرداد سال 1332 بیانگر آن است که نخبگان در عرصه قدرت حضور نداشتند و گوشی برای شنیدن صدای ایشان در بدنه قدرت وجود نداشت.
لکن تجربهی حکمرانی چهل ساله جمهوری اسلامی ایران و سیره رهبران انقلاب بیانگر مداومت در همنشینی با نخبگان از صنوف مختلف است از هنرمند تا دانشگاهی و حوزوی، از صنعت گر تا نخبگان نظامی و نظری. مستند غیررسمی مملو است از دیدارهای صمیمانه و پر محبت با نخبگان علمی، فرهنگی و سیاسی و گفت و شنود انتقادی با آنان.
روشن نظری
تنگ نظری و جمود و تحجر از دیگر آفات حکومت به خصوص از نوع حکومت دینی است. گرفتاری در تمایلات صنفی و مذهبی تند رهبران دینی در تجربه حکومتها و ساختارهای سیاسی دین محور یادآور تندیها و افراطهایی است که ذائقه بشر از حلاوت دینداری نه تنها شیرین نمیکند بلکه یادگاری سیاسی از دوران قرون وسطایی حاکمیت دین است. آن چه در سیرهی رهبران انقلاب اسلامی شاهد بودیم و هستیم روشن نظری و پرهیز از جمود و تنگ نظری است. به عنوان مثال مواجهه رهبری انقلاب با تهیه کننده سریال طنز لیسانسهها و حمایت از طنز و همچنین تمجید از فیلم سینمایی مارمولک که در زمانهی خود مورد تند ترین انتقادات صنفی روحانیت به اصطلاح انقلابی و حتی بسیار متجدد نیز قرار گرفت، نماینگر این روشن نظری و دوری از جمود است.
کاریزما
رهبردینی در عین وجود وقار، صمیمیت دارد و این کاریزما زائیده خوف و ترس در مخاطب و یا ابزارهای رسانهای نیست. این اقتدار ریشه در جایگاه و شخصیت دارد. هم جایگاه خاص ولایت فقیه در این اقتدار دینی موثر است و لطف الهی را شامل میشود و از سویی دیگر توازن و وقار شخصیتی رهبری نیز موید این مقام است. آن چه در مستند «غیر رسمی» شاهد بودیم، وجود اقتداری دوست داشتنی است.
[1] نهج البلاغه نامه 53
[2] خواجه نظام الملک طوسی، سیر المولوک، 123
[3] اسناد لانه جاسوسی-ویلیام شوکراس، آخرین سفر شاه، 116