هجر حبیب| ماجرای حضور شهید سلیمانی در سیل۹۸ خوزستان چه بود؟
گروه استانها- نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری با اشاره به نقش مهم شهید سلیمانی و ابومهدی در سیل ۹۸ گفت: در روزهای سیل با انکه در عراق نیز سیل شده بود ولی ابومهدی برای کمک به مردم خوزستان به ایران آمده بودند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اهواز ، آیت الله سید محمدعلی موسوی جزایری، رئیس حوزه علمیه خوزستان، در جمع خبرنگاران به بیان خاطرات خود از سردار سلیمانی و ابومهدیالمهندس پرداخت و اظهارداشت: یکبار در محضر مقام معظم رهبری بودیم، مردم وسط حسینیه نشسته بودند. به دلیل درد کمر، ما را قهراً هدایت کردند به سمت دیوار که بتوانیم تکیه دهیم.
وی افزود: در این حین سردار سلیمانی وارد حسینیه شد، از او دعوت کردم که کنارمان بنشیند. چندی نگذشت که سردار جعفری، فرمانده سپاه وقت هم وارد شدند، به اطراف نگاهی کرد و وقتی متوجه شد جایی برای نشستن وجود ندارد، رفتند وسط جمعیت و لابهلای مردم نشستند.
نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان ادامه داد: یکمرتبه دیدم سردار سلیمانی از جا بلند شد و گفت «آقا، ایشون (سردار جعفری) فرمانده بنده است، اگر اجازه بفرمایید بروم نزد ایشان» و بلافاصله بلند شد و رفت نزد سردار جعفری و دستش را گرفت که بلند کند تا به جای خودش بنشاند، اما او قبول نکرد و هردو همانجا وسط جمعیت نشستند.
وی بیان داشت: این صحنه را که مشاهده کردم، با خود گفتم احسنت به این سردار عزیز که اینچنین نسبت به فرمانده و مافوقش ادای احترام میکند.
آیت الله جزایری بیان داشت: خاطر دیگر هم مربوط به تشییعجنازه سردار تقوی در اهواز بود. در آن مراسم، بنده کنار جایگاه روی زمین نشسته بودم که دیدم سردار سلیمانی هم وارد شد و همانجا کنارمان نشست.
این روحانی مبارز گفت: یکی از آقایان به من گفت: چقدر خوب است که سردار سلیمانی چنددقیقهای برای مردم صحبت کنند! بنده هم بلافاصله به سردار گفتم که مردم خوشحال میشوند اگر چنددقیقهای افاضه بفرمایید و شما را پشت میکروفن ببینند.
وی اظهار داشت: سردار گفت: «نه آقا... شما صحبت کنید». بنده شروع کردم به اصرار کردن، اما به یکباره دیدم «ایشان سردرگم شد و گفت خواهش میکنم و این بار سنگین را بر دوش من نگذارید و اصلاً حتی تا موقعی که هستم، اعلام نکنید که فلانی حضور دارد».
آیت الله جزایری افزود: این مسأله برمیگردد به تواضع سردار سلیمانی و روحیه معنوی این شهید سرافراز. در تاریخ هم داریم کسی که میخواست برای خدا کار کند، خیلی از اشتهار و مشهور شدن ترسان بود؛ چراکه میترسد یکمرتبه در قصد قربت و اخلاصش آسیبی وارد شود.
این روحانی مبارز با اشاره به خاطراتی از ابومهدی اظهار داشت: به یاد دارم یکشب در مجلسی در مسجد اعظم قم حضور داشتیم. از باب ناراحتی پا و کمر، بنده روی صندلی نشسته بودم. جمعیت هم مقابل ما نشسته بود. یکلحظه نگاهم به فردی افتاد که دقیقاً جلو پای بنده نشسته بود. از پشت سر، احساس کردم که ایشان ابومهدی باشد! یک مقدار دقت کردم و بعد دست گذاشتم روی شانهاش و گفتم؛ «شما ابومهدی هستید؟» سرش را برگرداند و دیدم که خودش است.
وی ادامه داد: به ابومهدی گفتم بیایید در صندلی کنار من بنشینید. که در جواب گفت؛ «لا مولان انه مکانی علی اقدامک» بعد از این جمله، لحظاتی احوالپرسی کردیم و نهایتاً همانجا که بود، نشست.
نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: ابومهدی همچون حاج قاسم شب و روز نداشت؛ آنچنان به تلاش و مجاهدت در میدان ادامه میداد که از حال میرفت. گاهی از او میدیدم گوشهای روی زمین دراز کشیده و چفیهای هم روی صورت خود گذاشته تا بتواند یکی دو ساعت استراحت کند. بعد از آن هم، مجدداً به کارش ادامه میداد.
وی اظهار داشت: ابومهدی همچون سردار سلیمانی شبانهروز در دل خطر حضور داشت.«عاشا سعیدا و ماتا سعیدا» إنشاءالله خداوند با اصحاب سیدالشهداء محشورشان کند. الان هم یقیناً در اعلاعلیین جنت بهرهمند هستند و پاداش اعمال خود را میبینند.
آیت الله جزایری گفت: در زمان سیل خوزستان سردار سلیمانی به همراه ابومهدی المهندس چند روزی را به خوزستان آمده و از نزدیک روند خدمترسانی به مردم سیلزده را بررسی کردند.
وی گفت: همان روز اول یا دوم حضورشان در خوزستان نیز، بعد از اذان مغرب و عشاء نزد ما آمده گزارشی از اقداماتی که میخواهند انجام دهند بیان کردند. در آخر نیز از ما استفسار کردند که شما چه چیزهایی برای خدمترسانی به مردم نیاز دارید تا فراهم کنیم!
رئیس حوزه علمیه خوزستان گفت: علاوه بر سردار سلیمانی، ابومهدی المهندس نیز با لشکری از انواع ماشینهای سنگین و امکانات گسترده و البته پشتوانه مالی بسیار خوب، نزد ما آمده و اعلام کردند هر کاری که از دستمان برآید، از جانودل انجام میدهیم. یک نفر را هم بهعنوان رئیس ستاد کمکهای عراقی منصوب و به ما معرفی کردند.
وی افزود: آن زمان، در خود عراق نیز سیل آمده بود! این را به ابومهدی گفتم. اما او در پاسخ گفت: بله درست است، ولی ما احساس کردیم که شدت سیل خوزستان شدیدتر است؛ از طرفی اینهمه ایران به ما کمک کرده و ما هم دِینی داریم که باید ادا کنیم! لذا «من عراق را با اینکه سیل آمده بود، رها کردم و امکاناتمان را گسیل دادیم به خوزستان»....
آیت الله جزایری ادامه داد: آن زمان بعد از اینکه مسئولیت خود در نمایندگی ولیفقیه را واگذار کردم، قصد داشتم به قم هجرت کنم. از این بابت، سردار سلیمانی به بنده اصرار کردند که در اهواز بمانم و گفتند طبق اطلاعاتی که داریم بودن شما در اهواز لازم است و مدام این نکته را تکرار میکردند تا اینکه بنده اعلام کردم: «چشم در خوزستان میمانم. قبلاً هم رهبر انقلاب این مسأله را فرموده بودند و حال که شما اینقدر تأکید دارید، میپذیرم» تا این حرف را زدم، شهید سلیمانی لبخند زد و تبسمی بر لبانش نقشبست و بلند شد و همانجا پیشانی بنده را بوسید .
انتهای پیام/341/ی