نگاهی به نسخه جدید فیلم «پدرخوانده»| سرانجام یک پدرخوانده به نام مایکل کورلئونه/ نقد ریشههای قدرت از کازینو تا واتیکان
قسمت سوم پدرخوانده با تدوین دوباره فیلمی بینقص شده و فرمی یک دست پیدا کرده است که با جذابیت بیشتری زندگی مافیای ایتالیا و سرانجام خانواده کورلئونه را نمایش میدهد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، قسمت سوم پدرخوانده توسط کارگردان آن یعنی فرانسیس فوردکاپولا دوباره تدوین و راهی سرویسهای آنلاین شد و در نهایت علاقهمندان مجموعه آن یکبار دیگر این فیلم مهم تاریخ سینمای را تماشا کردند.
درباره مافیا و مسأله جرایم سازمان یافته در آمریکا فیلمهای زیادی ساخته شده است که میتوان به نمونههایی مانند صورت زخمی، کاپون، تسخیرناپذیران و... اشاره کرد اما در میان آنان پدرخوانده بدون شک یکی از مهمترین فیلمهای تاریخ سینما و مهمترین فیلمی است که درباره مافیای ایتالیا و تأثیر و تأثرات آن بر سیاست، قدرت و تجارت در آمریکا است.
نمایی از فیلم صورت زخمی
خانوادههای مافیایی ایتالیایی همگی از قدرتهای مهم و قابل نفوذی در این کشور برخوردارند و به نوعی میتوان آنها را دولت در سایه نامید. چهرههایی شبیه آل کاپون که خود نیز از اصلیترین مافیای آمریکا بود. باندهای بزرگ پولشویی در آمریکا که با استخدام زنان و کارگرانی در زیرزمینهایی که تبدیل به رختشورخانه شده بود عملا پولهای کثیف را به آنجا میآوردند و با پرداخت هزینه و حق العمل کارکنان و خرید اقلام پولهای کثیف را میشستند.
پولهای قمار کازینوها و مراکز فساد؛ همان مراکزی که دون مایکل کورلئونه در دیدار با اسقف اعظم واتیکان به او میگوید که تمامشان را بسته است و حالا حاضر است که به عنوان یک انسان پاک و مطهر با واتیکان وارد تعامل و تجارت شود. 600 میلیون دلار پرداخت کند تا 25 درصد سهام بزرگترین شرکت تجاری جهان یعنی ایموبیلاری را خریداری کند.
پوستر فیلم پدرخوانده
با رسانه ای شدن این برنامه دیگر مافیا و پدرخواندههای کهنهکار جلو میآیند تا در خرید سهام و همکاری و تجارت با مایکل شرکت کنند. جمله دون آلبرتو به مایکل بسیار صریح و شفاف از حقیقت و ماهیت آنان پرده برداری میکند: با ورود ما به ایموبیلاری پولهای کثیف بچهها پاک میشود...مایکل مانند پدرت منطقی باشد و از او یاد بگیر. مایکل نیز در جواب این پیرمرد طماع میگوید که من از پدرم چیزهای زیادی یاد گرفتهام!
مافیا در جهان همین است. معروف است که ذات کثیف و پلید آنان توسط آل کاپون یکبار گفته شده است که برای ما سه چیز اهمیت دارد: پول، اسلحه و زن. یعنی قتل، ثروت و شهوت.
چهره واقعی آل کاپون هنگام تصویربرداری در زندان
زمانی که دون مایکل به دیدار یکی از بزرگان واتیکان میرود تمایل خود را برای اعتراف از گناه نشان میدهد. پدر به او میگوید که اعتراف کن و با حجم بزرگی از گناهان او یعنی قتل و کشتار انسانهای بیگناه روبرو میشود و تنها میتواند به او بگوید که برایش طلب آمرزش میکند.
مایکل نیز به گریه میافتد و از اینکه دستور قتل برادرش را داده است و دست مردم تفنگ داده تا یکدیگر را بکشند سخت ناراحت است.
روال قتل و کینه میان سران مافیا بالاگرفته است و اینبار جوی زاسای حقیر برای تلافی حقارتش به همراه دون آلبرتویی که تازه زخم خورده است تصمیم به قتل دسته جمعی دیگر پدرخواندهها میگیرد تا تنها خودشان به عنوان بزرگان مافیا روی کره خاکی باشند.
نمایی از پدرخوانده
این سر ماجرا با جان سالم به در بردن مایکل صف آرایی برای جنگ جدی و بیپرده علنی میشود و در نهایت دو طرف برای قتل یکدیگر در سالن اپرا نقشه میکشند. دون آلبرتو موفق نمیشود و به جای قتل مایکل این دختر دلبند او است که کشته میشود اما خودش توسط خواهر مایکل با شیرینیهای مسموم کشته میشود.
مایکل حالا بعد از بیماری و از دست دادن سهامش به خاطر فوت پاپ و فرار کردن رئیس بانک واتیکان و حالا مرگ دخترش تنها و رنجورتر شده و از دنیای پر از خشم و خشونت و کینه خسته در حیاط بزرگ ویلای خود در سیسیل رم دار فانی را وداع میگوید و این میشود پرده آخر زندگی دون مایکل کورلئونه.
نمایی از قسمت اول فیلم با بازی درخشان مارلون براندو
تدوین دوباره فیلم فرم یکدستتر و روانتری را نسبت به نسخه قبلی پیدا کرد. در این قسمت فوکوس روی رابطه مافیا با واتیکان و کلیسا است. در نسخه جدید قدرت در واتیکان و دین تجسم کرده است و فساد مالی و اقتصادی واتیکان به عنوان قطب مسیحیت به عنوان نکتهای مهم در صدر فیلم بیان شده است که موضوع بسیار مهمی است و شاید مورد واکنش واتیکان قرار گیرد.
آنچه در بطن و مرکز فیلم حضور دارد نقد کانون قدرت در مافیا در نسبت با واتیکان است. اینکه قدرت در جهان سرمایهداری چیز کثیفی است و خانوادههای مافیا در بسط این پلیدی در رأس کارند و واتیکان و نهادهای مذهبی نیز در گسترش آن نقش دارند. در نهایت مایکل کورلئونه و خانوادهاش قربانی همین جریانی میشوند که خود آن را ساختهاند.
نمایی از فیلم که در آن اسقف در مرکز تصویر دیده میشود
مجموعه سه قسمتی پدرخوانده که با هوشیاری فوردکاپولا قسمت سوم آن تدوین دوباره شد و جان تازهای گرفت، یک اثر هنری واقعی درباره مافیا بود. زیرا اولاً هنرمندانه و با جذابیت تمام واقعیت زندگی مافیای ایتالیا را به تصویر کشید. قدرت طلبی، نفوذ و گانگستری از یک سو و خانوادهدوستی و مهربانی نسبت به اطرافیان و بزرگمنشی از سوی دیگر مانیفست زندگی آنان است. این سه قسمت این وجه را به خوبی و با ظرافت به تصویر کشیده است.
اما دوم آنکه حقیقت زندگی مافیا و سرنوشت و سرانجام آنان است که شاید فیلمهای پدرخوانده را تا این حد در تاریخ سینما ماندگار کرده است. مافیا با تمام بزرگی و ابهتی که در ایتالیا و آمریکا دارند مانند هر انسان ساده دیگری دستخوش مرگ و نابودی قرار میگیرد.
اما مهمتر از آن اینکه نام آنان به نیکی و بزرگی در تاریخ ملت یاد نمیشود بلکه بیشتر به عنوان کاسبان قدرت در رسانهها و محافل خرد و کلان اجتماعی مورد توجه قرار میگیرند.
مرگ کورلئونه و مایکل هر دو در باغ خانگی آنان در سیسیل و به آرامی و در تنهایی رخ میدهد. هیچ کس بالای سر آنان جز فرشته مرگ نیست و هر دوی آنها مانند کالبدی بیجان روی زمین جا خشک میکنند.
سرنوشت زندگی تمام بزرگان سیاست و قدرت در جهان همین است. چه مایکل کورلئونه و یا بزرگان سیاست در کشور ما.
این فیلم بی تردید هم برای مافیا مهم است زیرا تمایل شدیدی برای تماشای این دارند که بدانند چه نمایی از زندگی آنان به تصویر کشیده شده است؟ راست یا دروغ؟ پدرخوانده خواسته یا ناخواسته بخش اصلی و پررنگ زندگی آنان را به تصویر کشیده است و این مافیا است که باید تصمیم بگیرد به سرنوشت دونهای پیر سیسیل دچار بشود یا مسیر خود را برای همیشه عوض کند.
در نهایت پدرخوانده یک فیلم هنری ناب در ژانر درام و گانگستری است که به حقیقت موضوع خود وفادار است و در دام ایدئولوژی سرمایهداری برای تبلیغ مافیا یا وادادگی به آنان نیافتاد.
فودرکاپولا که در سالهای اخیر فیلم تازه و قدرتمندی مانند آثار قدیمیاش برای سینما تولید نکرده بود بار دیگر بر سر زبانها افتاد و باید دید که فیلم ویژهای بار دیگر در قدوقامت پدرخوانده میسازد یا خیر؟
*حمید صنیعی منش
انتهای پیام/