چگونه مقاومت بزرگترین خطر برای پروژه صهیونیستی و استعمارگری در منطقه شد؟
رژیم صهیونیستی با وجود تکیه بر عناصری همچون حمایتهای آمریکا و مواضع تحقیرآمیز رژیمهای مرتجع عربی با نادیده گرفتن مسئله فلسطین، نتوانسته است اهداف خود را در برابر مقاومت محقق کند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از پایگاه خبری النشره، از زمان حمله رژیم اشغالگر صهیونیستی به لبنان در سال 1982 هدف اشغالگران پایان دادن به مقاومت چه در لبنان و چه فلسطین ـ که مانعی برای اجرای پروژه صهیونیستی در سیطره بر جهان عرب و حذف مسئله فلسطین بودند ـ محسوب میشد.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در صفحه اینستاگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
رژیم صهیونیستی با توطئه علیه کشورهای عربی بهدنبال تحقق اهدافی بود که بارزترین آنها بهشکل زیر است:
ـ تسلیم کشورهای عربی یکی پس از دیگری و مجبور کردن آنها به امضای توافق سازش و بهرسمیت شناختن رژیم صهیونیستی و حاکمیت این رژیم بر همه اراضی فلسطین، در این میان آرزوی صهیونیستها این بود که بعد از مصر، لبنان دومین کشور عربی باشد که با رژیم اشغالگر توافق صلح امضا میکند و سوریه را نیز به همین منظور (توافق صلح با اسرائیل) تحت محاصره و فشار قرار داد تا حقوق ملی فلسطینیها را نابود کند.
ـ برقراری روابط میان کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی در همه سطوح و سیطره سیاسی و اقتصادی بر آنها بهشکلی که صهیونیستها بتوانند بهراحتی ثروتها و منابع طبیعی عربی همچون نفت و گاز را غارت کنند و یک نیروی کار ارزان در خدمت پروژه صهیونیستی قرار بگیرد.
ـ تبدیل شدن رژیم صهیونیستی به مرکز و محور سرمایهداری استعماری که در آن همه کشورهای عربی در چارچوب توافقهایی که با این رژیم امضا کردهاند کاملاً در اختیار اسرائیلیها باشند.
این موارد از جمله اهداف استراتژیک رژیم صهیونیستی ضد اعراب است که برای تحقق آنها به 3 عامل تکیه کرده است:
ـ قدرت نظامی ارتش رژیم صهیونیستی که با کمک مستقیم ایالات متحده از سال 1967 ـ که رژیم اشغالگر، کرانه باختری و نوار غزه و شبهجزیره سینا و جولان را اشغال کرد ـ تقویت شد.
ـ قدرت آمریکا بهعنوان ابرقدرت جهان که اولین و اصلیترین حامی رژیم صهیونیستی است و صهیونیستها برای تحقق اهداف استعماری خود بهشکلی قابل توجه به حمایتهای واشنگتن چشم دوختهاند.
ـ رژیمهای مرتجع عربی که تابع بیچونوچرای آمریکا و کشورهای عربی هستند. این کشورها نقش خطرناکی در کمک به استعمارگران صهیونیست برای اشغال زمینهای فلسطینیان و ایجاد رژیم غاصب و جعلی اسرائیل ایفا کردهاند، اکنون نیز این کشورها همچنان پشت همه توطئههای استعماری ضد سازمانهای پیشروی آزادی و جنبشهای مقاومت با هدف تضعیف مقاومت در برابر پروژه غربی ـ صهیونیستی ایستادهاند.
اما با کمی دقت در 3 عامل قدرتی که برای رژیم اشغالگر صهیونیستی ذکر شد و با وجود همه سیطره و اشغالگریهای این رژیم در فلسطین و کشورهای عربی همسایه آن، صهیونیستها بهشکلی قابل ملاحظه از ضعفی گسترده رنج میبرند که آنها را وادار به عقبنشینی کرده است:
ـ مرحله عقبنشینی و ضعف رژیم صهیونیستی از لبنان آغاز شده است و به غزه رسید و سپس ظهور محور مقاومت بهرهبری جمهوری اسلامی ایران تبدیل به کابوسی برای اشغالگران شد، این محور دارای چشماندازی استراتژیک و عزمی راسخ برای شکست پروژههای صهیونیستی آمریکایی است. در سال 2000 زمانی که اشغالگران صهیونیست بهراحتی خاک لبنان را اشغال کرده و بهدنبال مجبورکردن لبنانیها به عادیسازی روابط بودند، مقاومت با تحمیل یک شکست سنگین به رژیم صهیونیستی آن را مجبور به عقبنشینی از لبنان کرد.
ـ این شکست سنگینی که مقاومت بر اشغالگران تحمیل کرد، غرور واهی و اسطورهای را که صهیونیستها از ارتش خود ساخته بودند درهم شکست و همچنین به توهم برخی سازشکاران عرب مبنی بر اینکه مقاومت توانایی مقابله با ارتش رژیم صهیونیستی را ندارد پایان داد.
ـ از زمان شکست دشمن صهیونیستی در لبنان در سال 2000، ارتش این رژیم از چالشی بهنام لبنان و حزبالله رنج میبرد و همه تلاش خود را برای رهایی از این چالش و بازگرداندن اعتماد نسبت به خود در افکار عمومی صهیونیستها متمرکز کرده است.
ـ فتنهانگیزیهای رژیم صهیونیستی در لبنان علیه حزبالله با توطئههایی چون ترور «رفیق حریری» هیچیک تأثیری بر مقاومت نداشته است و قدرت بازدارندگی حزبالله و موشکهای دقیق آن که کابوس صهیونیستها شده است، تلآویو را وارد مرحله درماندگی کرده است.
انتهای پیام/+