تعبیر «مخدر»، برای موسیقی ابتذالی درست است نه هنر متعالی
علیرضا بلیغ معتقد است که تعبیر موسیقی به عنوان مادهای مخدر درباره بخشی از موسیقی غنایی و مطرب درست است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از روابط عمومی فرهنگسرای اندیشه، سومین نشست از ویژه برنامه «رستاخیز واژهها» با موضوع بررسی ارتباط موسیقی و هویت اسلامی در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد. در این جلسه، مهدی امینفروغی، موسیقیدان و علیرضا بلیغ از کارشناسان عرصه موسیقی صبحت کردند.
امینفروغی در ابتدای این جلسه با اشاره به تعریف موسیقی گفت: در ابتدا میخواهم تعریف مختصری از موسیقی، پیدایش و پیشینه آن داشته باشم؛ موسیقی واژهای با ریشه یونانی است و از یکی از افسانههای این کشور گرفته شده است. در فارسی واژهای که معادل موسیقی باشد نداریم اما میتوانیم عبارتهایی مثل خنیا یا رامش را بپذیریم چرا که در متون ادبیات فارسی، موسیقیدان، خنیاگر یا رامشگر خوانده شده است. درباره پیدایش موسیقی باید بگویم که به صورت کلی سه نظریه وجود دارد؛ عدهای آن را ازلی میدانند، عدهای دیگر منشا آن را انسان میدانند و دسته سوم آن را صنعت میدانند.
مروری بر نظریات پیدایش موسیقی؛ صنعت است یا پدیدهای متعالی؟
وی با تشریح نظریات پیدایش موسیقی گفت: در نظریه اول براساس یافتههای فیثاغورس گفته میشود از آنجایی که عالم هستی بر مدار نظم استوار است، اصواتی از همه موجودات عالم در حال تولید شدن است که عمده آن را نمیشنویم. این نظریه بعدها با نظریه مُثُل پیوند خورد و گفته شد آن موسیقی که مردم در زمین تولید میکنند، بازتابی از موسیقی افلاک و اصواتی است که از اجرام آسمانی تولید میشود. به عبارت دیگر، موسیقی صدایی موزون است که از همه ذرات عالم تولید میشود.
امینفروغی اضافه کرد: در نظریه دوم گفته میشود که موسیقی با انسان متولد شده است. در بهشت با انسان زیسته و با او به بیرون آمده است. اولین بار که انسان در دل خود احساس غم یا شادی کرد و میخواست آن را بروز بدهد، موسیقی آغاز شد. در این نظریه میگویند، موسیقی صدایی است که دارای حالتی باشد در حالی که در نگاه قبلی میگفتند موسیقی صدایی است که نظم دارد. گروه سوم نیز میگویند موسیقی صنعتی ساخته شده به دست انسان است. ابن خلدون در نظریه خود میگوید: زمانی که جامعهها تکامل پیدا میکنند و تمدنها شکل میگیرد، آخرین پدیدهای که به وجود میآید موسیقی است و هنگامی که روی به زوال میگذارند، اولین پدیدهای که رخت برمیبندد، موسیقی است. او معتقد است موسیقی همین ابزارآلاتی است که انسان براساس ذوق خود ساخته و از آنان صدا تولید میکند.
موسیقی، نقشی تاریخی در ترویج معنویت داشته است
وی موسیقی را هنری در جهت ترویج معنویت دانست و گفت: با این حال، موسیقی هر چه که هست و زادگاه آن در هر جایی که هست، تاریخ شهادت میدهد که اقوام و فرهنگهای مختلف پیوسته از این هنر در جهت گسترش و ترویج معنویت و آیینهای پرستش و حتی دعوت به توحید استفاده کردند. در تاریخ باستان هر جایی که نام خدا و الهه را میبینید، یکی از این الههها، خدای موسیقی است. میبینیم در هر جایی که صحبت از نیایش، عبادت و پرستش است، پدیدهای به نام موسیقی در خدمت گسترش پیامهای فرهنگی اقوام مختلف است. این موضوع در ادیان توحیدی هم دیده میشود. در دین زرتشت، مسیحیت و ... این موضوع عینا دیده میشود. معتقدم موسیقی از گوهر و جوهره معنوی برخوردار است. در ابتدا برای گسترش معنویت به کار میرفته اگر چه در مرور زمان شاخههای مختلفی پیدا کرده است اما در ابتدا موسیقی پدیدهای معنوی بوده است.
موسیقی آوازی از ابتدا با اسلام همراه بوده است/ قرائت قرآن، تلفیقی از موسیقی آوازی با اسلام است
این موسیقیدان گفت: در اسلام نیز اگرچه موسیقی سازی نمیبینیم اما موسیقی آوازی از ابتدا با اسلام همراه بوده است. اینکه ما مسلمانان 5 نوبت در روز با شنیدن موسیقی آوازی یعنی اذان به محراب عبادت میرویم نشان از این موضوع دارد. همانطور که میدانید در صدر اسلام که فرهنگ شفاهی است و کتابت گسترش ندارد، مسلمانان به دو طریق قرآن را حفظ میکردند؛ اولی با حفظ کردن آیات آن و دوم با لحن خوش. قرائت قرآن هنر شگفتی است که هنوز هم ادامه دارد و نشان از تلفیق موسیقی آوازی با اسلام است. در فرهنگ ایرانی و شیعی ما نیز این پیوند به صورت گوناگون دیده میشود.
بلیغ با اشاره به ارتباط موسیقی با دین اسلام گفت: به نظر میآید پرسشی در دوران معاصر ما نسبت به موسیقی وجود دارد و آن هم نسبت موسیقی با دین و اسلام است. اخیرا پژوهشی را میخواندم که در آن گفته شده بود 70 درصد مردم موسیقی گوش میکنند. این آمار بسیار بالاست و نشان میدهد که جامعه نسبت به موسیقی توجه دارد. البته شاید لازم باشد این تفکیک را قائل شویم که گوش کردن به موسیقی با دل سپردن به آن تفاوت دارد. حال سوالی که وجود دارد این است که چرا علیرغم این مصرف بالا، تا این اندازه دارای معضل است؟
موسیقی بلاتکلیف است چون متولیانش مسئولیتپذیر نبودند
وی اضافه کرد: موضوع مهمی که باید بدان اشاره کرد، تعلیق موسیقی است. به عبارت دیگر، موسیقی، نوعی بلاتکلیفی را تجربه میکند. البته انبوه تولیدات موسیقی نشان میدهد که معیارهای سفت و سختی وجود ندارد و میتوان با انجام کارهایی مجوز گرفت. این تعلیق نشان میدهد که نهادهای متولی حوزه هنر و موسیقی مسئولیت جدی آن حوزه را نپذیرفتند و این موضوع زمینهای را فراهم کرده است که وجه دیگری از موسیقی که دارای نسبت با معنویت و دیانت است، نتواند آنچنان که شایسته است وزن و جایگاه خود را پیدا کند. همانطور که اشاره شد موسیقی آوازی از ابتدای ظهور ادیان وجود داشته و با آن پیوند داشته است.
موسیقی دستگاهی در ایران منحصر به فرد است
بلیغ با اشاره به جایگاه منحصر به فرد موسیقی دستگاهی در ایران گفت: محققین معتقدند که شکلگیری موسیقی دستگاهی در منطقهای که تحت تاثیر فرهنگ و تمدن اسلامی قرار گرفته است، در ایران منحصر به فرد است. به عبارت دیگر در کشورهایی نظیر ترکیه، عراق و ... که همگی تحت تاثیر این فرهنگ تمدنی قرار گرفتهاند، موسیقی دستگاهی نمیبینید. محققین میگویند شکلگیری موسیقی دستگاهی در غرب ایران بوده که اتفاقا محل ظهور پررنگ مذهب تشیع است. به عبارت دیگر، موسیقی دستگاهی و تشیع در ارتباطی تنگاتنگ هستند و پیوند دارند. برای مثال پیوند موسیقی آیینی با مراسمات عزاداری و سنتهای مذهبی ما پیوندی هویتی و بنیادین است.
دانشمندان بزرگ اسلامی آثاری درباره موسیقی دارند
امینفروغی در بخش دوم صحبتهای خود گفت: به نظرم بازخوانی تاریخ کمک زیادی به ما میکند که بتوانیم موسیقی را از این بلاتکلیفی بیرون بیاوریم. وقتی تعاریف گذشتگان در مورد موسیقی را مرور میکنیم میبینیم که موسیقی متعلق به ادیان و مذاهب بوده و بعدا گرایشات دیگر پیدا کرده است. برای مثال، ارسطو از موسیقی به عنوان یک ورزش اخلاقی و روحانی یاد میکند و میگوید که انسان با یادگیری موسیقی میتواند به مرحلهای برسد که نفس او تابع اراده و عقل او درآید و افلاطون میگوید موسیقی میتواند کاری کند که انسان عدالت را بپذیرد.
وی اضافه کرد: شگفتانگیز است که بزرگانی نظیر فارابی، ابن سینا، خواجه نصیر، قطبالدین شیرازی و ... در آثار خود، کتابی را منحصراً درباره موسیقی به یادگار گذاشتهاند. فارابی کتاب الموسیقی الکبیر را نوشته است و ابن سینا کتاب مدخل الی صناعه موسیقی را نوشته است. بنابراین میبینیم بزرگانی که تمدن اسلامی را پایهریزی کردند به موسیقی عنایت داشتند. حتی کسانی که در کسوت فقاهت بودند و بزرگانی مثل علامه شیخ محمدحسین غروی اصفهانی که چندین مرجع تقلید معاصر ما از شاگردان او بودند، در اشعار خود از موسیقی یاد کرده است. در غزلی که برای ولادت امام عصر (عج) سروده است میبینیم که گوشهها و مقامات موسیقی را در یک بیت آورده و درست هم آورده که نشان میدهد آنها را میشناخته است.
او خاطرنشان کرد: بنابراین ما باید تاریخ را بررسی کنیم و بینیم که از چه زمانی موسیقی توسط کسانی که در پی مفاهیم غیر متعالی و لذات مربوط به تن بودند، مصادره به مطلوب شد؟ از آنجاست که علمای ما آگاهانه حساب خود را از این نوع موسیقی جدا کردهاند. وقتی فتواهای آنان درباره انواع موسیقی را میبینید یک جمله تکرار میشود و آن هم این است که اگر مناسب مجلس لهو و لعب نباشد، اشکالی ندارد.
تعبیر مخدر، برای موسیقی مطرب درست است
بلیغ با اشاره به تاثیر موسیقی بر روح انسان گفت: موسیقی، چه وجه متعالی را داشته باشد و چه ابتذال، قدرت و نیرویی را در اختیار دارد که کمتر هنری آن را دارد و آن هم این است که میتواند درون انسان را بیدار کند. میتوان گفت که نیروی موسیقی چیزی نیست که بتوان با آن مقابله کرد، بلکه شما را دربرمیگیرد. از این جهت است که پیوند بین موسیقی و مذاهب قدرتی را به ادیان میدهد تا افراد را به آن حقیقت متعالی سوق میدهد. به نظر میرسد که تعبیر موسیقی به عنوان مادهای مخدر درباره بخشی از موسیقی که مطرب است، تا حدودی درست است. خاطرم هست مقالهای را از آقای محمدرضا لطفی میخواندم و ایشان در آن میگفت حکمی که امام خمینی در مورد موسیقی دارد، در تاریخ فقاهت بینظیر است. ایشان معتقدند که موسیقی غنایی اراده را سست میکند اما در نقطه مقابل، موسیقی فاخر که انسان را تعالی میبخشد، باید بدان میدان داده شود.
امینفروغی در پاسخ به سوالی درباره به ابتذال کشیدن شدن موسیقی گفت: وقتی تاریخ اسلام و تشیع را میخوانیم، میبینیم در کنار آن شکل از موسیقی آوازی که از سوی امامان شیعه پذیرفته شده است، به دروانی میرسیم که موسیقی تبدیل به مخدر بزرگ شده و باعث انحراف مردم از درستزیستی میشود. برای مثال، در عصر عباسی، موسیقی تبدیل به وسیلهای برای گسترش فساد میشود. وقتی تاریخ این دوره را میخوانید با سرودههایی روبهرو میشوید که غیرعفیفاند و شاعر پردهدری کرده است. بشار بن برد، عمر و عاص و ... اینچنین بودند. دقت داشته باشید که نمیتوانیم شعر را از موسیقی جدا کنیم. گفته میشود که شعر، موسیقی است که با کلام خلق میشود. در حقیقت آن چیزی که باعث تمایز شعر از دیگر سخنان میشود آهنگین بودن آن است.
وی اضافه کرد: قدرت کلام و شعر در کنار سحر موسیقی ابتذالی در دوره عباسی باعث شد که امامان ما روی خوش بدان نشان ندهند چرا که جوانان را به فساد میکشاند. البته امامان ما در همان دوره نسبت به موسیقی متعالی که درآن زمان سوگواریهای حسینی بوده است، روی خوش نشان دادند. بنابراین هر جایی که موسیقی زمینه فساد را فراهم کرده است، محدودیت ایجاد کردند و در موارد دیگر محدودیتی وجود نداشته است.
سرودهای انقلابی، روح تازهای به آثار موسیقی بخشید
بلیغ به تبیین مفهوم موسیقی انقلاب پرداخت و گفت: در مورد موسیقی دوران انقلاب باید بگویم که به واسطه الهاماتی که گرفته است، موسیقی سازی آن هم فاخر است و در خدمت شکل متعالی موسیقی قرار گرفته است. علاوه بر این، در جریان پیروزی انقلاب اسلامی سرودها را داریم که جنبه مناسکی به خود گرفته و تا حدودی شبیه به موسیقی آیینی ما شده است. شاید بتوان گفت که جریان انقلاب روح تازهای به بخش زیادی از آثار موسیقی ما بخشید. عناصر شعری و موسیقایی تغییری نکرده بود اما روح انقلاب، حال و هوای جدیدی به سرودها و قطعات بخشید.
انتهای پیام/