تولیدکننده فدای سیستم و بروکراسیهای خسته کننده / آقایان مسئول، تولید را از تجارت جدا کنید
گروه استانها_حسن ارشادی که مدتها است به عنوان تولیدکننده در منطقه آزاد چابهار فعالیت میکند، معتقد است تجارت هم کم دردسرتر و هم پرمنفعت تر از تولید است.
غفلت از ظرفیتهای بالقوه جنوب بلوچستان
وی در ادامه گفت: اکنون نیز 10 سال تصمیم بر این شده است که استان توسعه پیدا کند و از این ظرفیت بکر استفاده بشود. به طور مثال منطقه آزاد چابهار همراه با مناطق آزاد کیش و قشم تاسیس شد اما توسعه متوازن نبوده است. تمام سرمایهگذاری به سمت کیش رفت و بعد قشم و چابهار مغفول ماند. درصورتی که ظرفیت چابهار بیش از این دو جزیره است. حالا در این چند سال اخیر که تصمیم بر توسعه سواحل مکران گرفته شده است اگر این بروکسیهای اداری و علی الخصوص سیاسی برخورد کردنها با مسائل اقتصادی و بازیهای جناحی و امثالهم اجازه بدهند، این استان بنظرم ظرفیت داخلی و بین المللی زیادی برای پیشرفت دارد، مشروط بر اینکه مسائل سیاسی مانعش نشود.
ارشادی در ادامه افزود: نگاه کنید ظرفیت داخلی آنقدر زیاد هست که سرمایه گذار داخلی میتواند آنجا را توسعه بدهد و وقتی اینجا توسعه پیدا کند خود به خود سرمایه گذار خارجی همانطور که در همه جا همینطور بوده وارد عرصه خواهد شد. برای مثال در زمینه ترانزیت کالا هم از جنوب شرقی آسیا و هم از آسیا میانه این کار میتواند به صورت دو طرفه باشد و از آن طرف ترانزیت با افغانستان هم که مبحث دیگری است و از طرفی هم برای سوختگیری کشتیهایی که میخواهند بیایند وارد خلیج فارس بشوند ظرفیت دیگری است و درحال حاضر کشتیها سمت امارات میروند و در آنجا سوختگیری میکنند اگرچه به صرفه تر است که این کار قبل از ورود به تنگه هرمز یعنی در بندر چابهار یا جاسک خودمان انجام شود اما در زمینه ظرفیتهای دیگر این منطقه برای مثال ظرفیت توریستی آن فوق العاده است، جنوب و مرکز استان و کویری که در استان همجوار وجود دارد برای جذب گردشگر عالی است.
دومینوی ضعف زیرساختی بر سر راه تولیدکننده در جنوب بلوچستان
این فعال اقتصادی در ادامه افزود: پرورش آبزیانی که نزدیک سواحل چابهار در دریای عمان هستند و بقیه آن قسمتهایی که جزو سواحل اطراف است خودش یک ظرفیت دیگر است، ماهیان این مناطق خیلی لذیذتر از خلیج فارس هستند، بنده اصالتا بوشهری هستم و سالها از ماهی و میگوی خلیج فارس استفاده کردم اما از زمانی که از ماهی و میگو چابهار استفاده کردیم دیدیم واقعا لذیذتر و حتی سالمتر هستند. اینجا آلودگی نفتی و زیست محیطی کمتر است، همچنین پرورش آبزیان برای آن یک ظرفیت خدادادی به حساب میآید. اینها کمترین بخشی است که حداقل من با آنها آشنا هستم اما حداقل اینها را میدانم که کامل از ظرفیتهای شان استفاده نمیشود و چون امکانات کافی وجود ندارد سرمایه گذار رغبت برای آمدن به منطقه ندارد. برق به طور کامل نمیتواند در اختیار سرمایه گذار قراربگیرد، قطعی برق هست، آب شیرین که یکی از نیازهای اولیه هستش به صورت کامل و سالم در دسترس نیست و در شهرمردم به وسیله تانکرهای آب آن را تامین میکنند و برای مثال در روز ممکن است چند ساعت محدودی آب داشته باشیم آن هم با فشار کم.
ارشادی ادامه داد: در بخش مسکونی منطقه آزاد هم که لوله کشی وجود دارد همچنان قطعی آب زیاد داریم و زنگ زدگی و قدیمی بودن لولهها در این بخش خود معضلی است، در بخش صنعتی که اصلا لوله کشی آب نداریم بنابراین سرمایه گذار نمیتواند روی برق، آب و گاز که هنوز به منطقه نیامده حساب بکند و به عبارتی نیازهای اولیه اش را تامین بکند. در صورتی که برای توسعه استان سرمایه گذاری بشود میتواند محرک توسعه اقتصادی کشور نیز باشد چراکه به صورت متوازن کشور توسعه پیدا نکرده است و اینجا ظرفیت وجود دارد که اگر برای توسعه زیرساختهایش سرمایه گذاری انجام بشود به طبع میتواند محرکی باشد برای کل کشور؛ در بحث ساخت راهها، نیروگاه، پالایشگاه، آب شیرین، مسکن و بندری که دارند آن را توسعه میدهند کمک کننده خواهد بود اما در سیستم اداری مدیرانی هستند که اگر بخواهیم به موضوع از بالا نگاه کنیم، در حیطه اجرایی این افراد بعضا متخصص نیستند و تبعا نمیتوانند به خوبی تصمیم بگیرند.
چرا مدیران تصمیمات انقلابی و شجاعانه نمیگیرند
وی اظهار داشت: در سیستم اداری مدیران ارشد بیشتر دنبال مدیران اجرایی بله قربان گو هستند. اینطور که من متوجه شدم دلیل برخی ناتوانیها و عدم تصمیم گیریهای صحیح توسط مدیران و کارمندان توانمند، سازمانهای نظارتی هستند بدلیل اینکه اینها میترسند که تصمیماتشان مایه دردسر برایشان بشود حتی اگر به درستی آن یقین داشته باشند، نتیجتا تصمیمهای انقلابی و شجاعانه نمیگیرند. ما نیز بارها و بارها با این موضوع برخورد کردیم که اگر کاری نیاز بوده است انجام بشود و مدیر به درست بودن انجام آن کار واقف بوده است اما میگوید من نگرانم و میترسم که سازمانهای نظارتی بیایند و ایراد بگیرند و من نمیتوانم پاسخگو باشم. البته سازمان نظارتی هم بر مبنای قانون ومقرراتی نظارت میکنند و در واقع این مقررات هستند که دست و پا گیر میشوند. نتیجه اینکه حل مشکل ریشهای کندی کار اصلاح قوانین و مقررات زائد است.
این فعال اقتصادی چابهاری اضافه کرد: برای مثال همین چند وقت پیش من به یک موردی برخورد کرده بودم. ایراد کار تقریبا بین گمرک و وزارت صنعت بود و کارشناسی که با او در ارتباط بودم و پیگیری کار را میکردم که مشکل را حل بکنیم نتوانست کاری بکند و به این نتیجه رسیدیم که مشکل ریشهای است یعنی یک جا میگفت باید انجام بشود، جای دیگر میگفت نه شدنی نیست و این قانون اجازه نمیدهد. به فرد کارشناس عرض کردم که من فکر میکنم حداقل در این بخش شما بیایید بروید برای همیشه یک قانونی را اولا ریشه یابی بکنید و ایرادها را مشخص کنید و یک قانونی مصوب بکنید و این را نیز داخل دولت مصوبش بکنید بعد در مجلس قانونش کنید و بگویید قبل از این تمام اون قوانین و بخش نامهها و هرچیزی وجود داشته است کنار برود و این یک قانون اجرایی بشود تا این همه مشکل پیش نیاید، ما از این دست قوانین و مقرارتهایی که با هم تداخل دارند یا جلوی پیشرفت کار را میگیرند زیاد داریم. در واقع قانون کم که نداریم هیچ اضافی هم داریم.
حسن ارشادی در ادامه مثالی از مشکلات خود آورد و توضیح داد: بنده 10 سال است که میخواهم یک کالایی را بیاورم تولید کنم که از مواد مصرفی ماشینهای اداری است. مطالعاتش را نیز انجام دادم. آن کشوری که مواد اولیه اش را دارد نیز رفتم و با کارخانه تولید کننده صحبت کردیم و به نتیجه رسیدیم. در این 10 سال هنوز به اجرای این کارموفق نشدم به دلیل اینکه ما هر روز درگیر یک بروکراسی جدید هستیم. یک خان رد میکنم و یک خان دیگه جلوی پایم قرارمیگیرد و دومی را رد میکنم باز یکی دیگر و همینطور دور باطل. در این 10 سال من هنوز نتوانسته ام فرصت پیدا کنم تا با وقت آزاد، ذهن آزاد و سرمایه آزاد بروم دنبال این کار.
لزوم جدایی تولید از تجارت
وی اضافه کرد: بعضا بوده دو سال کالای تولیدی ما در منطقه و انبارهای مان گیرکرده است بخاطراینکه ارگانهای درگیر در فرایند تولید و ترخیص راه حلی مرضی الطرفین نتوانستند پیدا بکنند ( هرکدام اجتهاد خود را داشتند ) تا آن را ترخیص کنیم. فرض کنید آن چهار الی پنج ارگانی که باید یک بخش نامه ساده را صادر بکنند به توافق نمیرسند. من به عنوان تولیدکننده، کالا و سرمایه ام در آنجا درگیر میشود. اولا بخش تولید باید از تجارت جدا شود. ما اگر میخواهیم یک کشور تولیدکننده بشویم نه یک کشور مصرف کننده، باید تسهیلاتی برای تولید قائل بشوند که تولیدکننده تشویق به این کار بشود و متمایل به تجارت صرف نباشد، باز کردن دست و پای تولید کننده از بروکراسی زائد تشویق به تولید است؛ به این شکل تاجری که کالا را وارد میکند نیز از تجارت دست بر میدارد و به سمت تولید میآید چون سود بیشتر را در تولید میبیند نه تجارت و الان دقیقا عکس این موضوع است یعنی تمام تولیدکنندهها به این نتیجه میرسند و رسیده اند که نباید خودشان را درگیر تولید و بروکراسی اداری اش بکنند.
مالیات سختگیر به تولید و سهلگیر به تاجر
این فعال اقتصادی در ادامه گفت: اداره مالیاتی که به من تولید کننده سخت میگرفت و به بخش تجاری و واسطه گری سهل میگیرد، به دلیل اینکه ثبت آمار و ارقام معاملاتی در بخش تولید دقیقتر از بخش تجاری صورت میگیرد، این کار انگیزه تولید را کم و حاشیه سود را برای بخش تجاری در مقابل تولید داخلی زیاد میکند. من در هر دو زمینه کار کردم، هم به صورت تجاری کار کردم و هم به صورت تولیدی و وقتی تجاری کار میکردم خیلی راحت بودم و هیچکدام از این دغدغههایی که امروز دارم را نداشتم. بنابراین بخش تولید و تجارت از هم باید جدا شود.
وی اظهار داشت: اتفاق خوبی که افتاد و ما به آن امیدوار بودیم دولت الکترونیک بود که قرار بود این دولت الکترونیک بخش زیادی ازمعضلات تجارت و تولید مملکت را حل کند اما متاسفانه آنقدر این سیستمهای موازی در این دولت الکترونیک گسترش داده شدند که هر ارگانی، هر سازمانی و هر بخشی آمد یک سیستم برای خودش تاسیس کرد و گفت در بستر سیستم کارتان را پیش ببرید و ما هر چی رفتیم جلوتر دیدیم که موازی کاری بیشتر شد و مثلا یک سامانه جامع انبارداری توسعه تجارت آمد و هر ارگانی آمد یک سامانه جامع به این شکل تعریف کرد تااینکه الان مجبوریم برای ثبت یک انبار در چهار سامانه ثبت نام کنیم. خود این ثبت نامها یک معضلی دارد برای ما و اصلا به یکدیگر لینک نیستند تا کار راحت تر پیش برود و به نظر من اولا وارد شدن برای ثبت اطلاعات بنظر من اضافه است و دوما اینکه وقتی میخواهی با یکی شان کار بکنی یکدفعه میبینی که کارت پیش نمیرود و این سامانه با آن سامانه ارتباط شان قطع شده است.
استانی گل و بلبل با زیرساختهای صفر
حسن ارشادی با زدن مثالی اضافه کرد: برای مثال سامانه جامع تجارت یکی از نمونه سامانههایی است که برای تجارت راه اندازی شده است، یکی از پیغامهایی که روزانه از این سامانه دریافت میکنیم قطعی سیستم است و بلااستثنا میتوانم به جرات بگویم که ما قطعی سیستم را هر روز تجربه میکنیم. ببینید خیلی خوب است که ما با سامانه کار کنیم اما مشروط بر اینکه زیرساختش هم فراهم باشد و جالب اینجا است که یک بخشی از کشور زیرساخت قوی دارد و بخش دیگری هست که اصلا زیرساخت ندارد؛ از جمله سیستان و بلوچستان، زیرساخت برای دولت الکترونیک بسیار مشکل دارد و اینترنت که اصلا بعضی از جاها نداریم که اصولا سامانه بدون اینترنت فایدهای ندارد و شما وقتی این زیرساخت را برای آنجا فراهم نکردی آن وقت چرا انتظار داری همه به صورت کامل در سامانه کار بکنند.
معضلات تولید را برطرف کنید
وی در ادامه اظهار داشت: مشکل دیگری که جلوی پای واحدهای تولیدی است مشکل سیستم مالیاتی است که بخشودگیهای مالیاتی و امتیازاتی که باید برای واحدهای تولیدی بدهند در عمل اتفاق نمیافتد. این امتیازات حداقل دلیل ترغیب شدن سرمایه گذار به سمت تولید است و اگر این را هم حذف بکنیم در شرایط خیلی سخت تحریم و کرونایی که گریبانگیر همه علی الخصوص واحدهای تولیدی شده است دیگری تولید صرف نخواهد کرد و بالاییها به جای اینکه یک بخشی از بار را از دوش تولیدکنندهها بردارند عملا بار اضافی تحمیل میکنند یعنی سیستم مالیاتی دنبال یک نقطه کوری است تا آن را پیدا کند که بر مبنای آن یکسری جرایم هم تحمیل کند و اصلا جرایم غیرقابل بخشش برای تولیدی نباید وجود داشته باشد حداقل در این شرایط فعلی.
این فعال اقتصادی در انتها عنوان داشت: امروز که معضلات تولید خیلی زیاد است، سیستم مالیاتی میتواند کمک ما باشد که یک بخشی از بار را از دوش تولیدکننده بردارد و من و بسیاری از شرکتهای دیگر در زمینه مالیاتی به شدت مشکل داریم. سال 95 سازمانهای مناطق آزاد و شرکتهایی که در مناطق بودند مکلف شدند به دایر کردن دفاتر اما برای پیش از آن هم به خاطر عدم ارائه دفاتر شرکتها جریمه شدند و خود ما هم یکی از شرکتهایی بودیم که جریمه شدیم و اگر تسویه نمیکردیم فرآیند کارمان متوقف میشد. میبینید اگر یک بخشنامه هم صادر میکنند و میگویند امتیازی به شما میدهیم در قبالش عملا چیزی اجرایی نمیشود.
گزارش از سیدخلیل موسوی نیا
انتهای پیام/395/ش