نگاهی به «زالاوا»| فیلمی در نکوهش باورهای خرافی یک قوم که ذائقه مخاطب ایرانی را میشناسد
زالاوا فیلم موفقی است، گذشته از اینکه فرم روایت داستان و دوربین خوب و بازیهای قابل قبول و کارگردانی یک دست ارسلان امیری هم دست به دست هم داده و فیلم را به اثری قابل احترام بدل میسازد.
خبرگزاری تسنیم-سید محمد حسینی*: شاید ژانر سینمای وحشت در ایران چندان سابقه طولانی نداشته باشد و شاید بسیاری از فیلم بینهای دهه شصت هنوز خاطره فیلم شب بیست و نهم را با بازی بسیار خوب حسین گیل و مرجانه گلچین به خاطر داشته باشند. فیلمیکه استقبال خوب تماشاگران از آن نشان از جان گرفتن گونه سینمای وحشت در سینمای ایران داشت اما با این حال این گونه سینمایی در سالهای بعد یکی از کم تعداد ترین آثار سینمایی در ایران بود.
با این حال یک عنصر اساسی در اندک آثار محدود سینمای وحشت ایران همواره ثابت و تغییر ناپذیر بوده و آنهم عامل وحشت در سینمای ایران است.
نمایی از زالاوا
اصولا در سینمای جهان یکی از راههای طبقه بعدی و زیرگونه سازی برای ژانر سینمای وحشت تغییر در عامل وحشت در فیلمهاست. عامل وحشتی که زمانی موجودات ماورایی نادیده یا همان جنها هستد در زمانی دیگر آدم خوارها یا مردگان به هم کلاژ شده یا گرگ انسانها یا حتی زامبیها و حیوانات اسطوره ای تاریخی و دست آخر عوامل ناشناخته از کرات یا سرزمینهای دیگر و حتی بسیاری از عوامل مدرن که امروزه میتوانند در زمره همین عوامل وحشت آفرین قرار بگیرند و مبنای طبقه بندی فیلمهای وحشت در کره زمین شوند. اما تجربه سینمای وحشت در ایران صرفاً با یک عامل وحشت همراه است و آنهم امری آشنا در فرهنگ و زندگی ما ایرانیان یعنی موجودات نادیده یا همان جنیان هستند که گاهی به صورت آل ظاهر میشوند و گاهی هم به شکل جن کافر.
فیلمهایی نظیر آل خوابگاه دختران، پوست و در جشنواره امسال زالاوا؛ همگی این فیلمها همان عامل مشترک را بعنوان دستمایه اصلی ترساندن مخاطب ایرانی برمیگزینند. و اتفاقاً درست ترین وجه روایت داستانی این فیلمها هم همین امر است. گذشته از اینکه عوامل وحشت موجود در سینمای غرب چرا دچار این همه تنوع و تحول شده است به نظر میرسد فرهنگ ما ایرانیها هیچ عاملی جز اجنه را برای ایجاد زمینههای تعلیق منجر به وحشت برنمیتابد. برای همین فیلمسازها در یک کنکاش قومیتی در اطراف و اکناف ایران این عامل مشترک را دستمایه پرداخت فیلمهای خود قرار میدهند.
پشت صحنه زالاوا
با این حال زالاوا بیشتر از اینکه در ساحت وحشت و دادن تصویر دلهره آور از اجنه تلاش کند قصد دارد در نکوهش باور قومیسخن بگوید که سرنوشت عزیزانشان را بی رحمانه گره زدهاند به این باورهای خرافی و بیرحمانه آنها را در مقابل گلولههای تفنگ خود سیبل میکنند به این بهانه که جن در وجودشان رسوخ کرده.
فیلم با صحنه تکان دهنده کشته شدن یک دختر زیبا رو به همین اتهام آغاز میشود.
کپشن ابتدایی فیلم موضع کارگردان در این خصوص را به روشنی بیان میکند که بخشهایی از این داستان واقعی است و بخشهایی وحشت آن.
یعنی کارگردان با علم به اعتقادات جاری در مقطعی از تاریخ برشی را انتخاب کرده که در نکوهش رفتار این قوم و تسلیم و درماندگیشان در چنگال خرافات فیلم بسازد و به نظر در این امر هم موفق میشود. میزانسن اتفاقات پایانی داستان و کشته شدن ملیحه، خانم دکتر زیبای روستا و زخمیشدن آمردان توسط استوار مسعود و رقص و پایکوبی مردم در این وضعیت بغرنج حکایت از همین امر دارد.
شرایط روایت این سکانس به نحوی است که مخاطب در مقام نکوهش رفتار قوم قرار میگیرد و با وجود اینکه فیلمساز هیچ گونه قضاوتی در خصوص ادعای آمردان ارائه نکرده و کلاهبردار بودن یا نبودن او را به قضاوت تماشاچی واگذاشته با این حال هوشمندانه و کاملاً دقیق در خصوص مردم و باورهای جاری میان آنها و میزان وحشت آنها که منجر به جنایت میشود قضاوت میکند و تکلیف مخاطب را در مذمت این رفتار روشن مینماید. زالاوا از این قرار فیلم موفقی است گذشته از اینکه فرم روایت داستان و دوربین خوب و بازیهای قابل قبول و کارگردانی یک دست ارسلان امیری هم دست به دست هم داده و فیلم را به اثری قابل احترام بدل میسازد. نسخه ای هر چند جشنواره پسند اما دقیق و درست از یک باور غلط و نکوهیده که اتفاقا دوربین فیلمساز در روایت آن موضع درستی اتخاذ کرده.
انتهای پیام/