سعیدی: رضاخان در راستای استعمار نوینِ انگلیس به قدرت رسید| نشست کودتای ۱۲۹۹
روح الامین سعیدی استاد دانشگاه در نشست «سیر تطور راهبرد استعماری ابرقدرتها»، رقم خوردن کودتای اسفند ۱۲۹۹ و به قدرت رسیدن رضاخان را در راستای اعمال سیاست جدید انگلیس در کشورها با عنوان استعمار نوین دانست.
به گزارش گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم، به مناسبت صد سالگی کودتای 1299 دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق (ع) اقدام به برگزاری دوره آموزشی تاریخی «کودتای نود و نه» کرده است.
سرفصلهای این دوره «رضاشاه و بازیگران خارجی؛ از اسفند 99 تا شهریور 20»، «فقها و رضاخان؛ از استقبال تا انفعال»، «روشنفکری و دیکتاتوری منور؛ تثبیت قدرت پهلوی اول»، «جنگ روایتها؛ افراط و تفریط در واگویی موقعیتها»، «سیر تحریف؛ ساخت تاریخ با مبدا پهلوی»، «استعمار و استبداد؛ سرخوردگی و گسست اجتماعی»، «سیر تطور راهبردی استعماری ابرقدرتها» و «کودتای اسفند 1299 و هویت ملی ایران» است که به صورت مجازی و توسط موسی فقیه حقانی، محمد سمیعی، عباس سلیمینمین، رنجبر کرمانی، مجید تفرشی، حمید هوشنگی، مهدی سیاوشی، حسین محمدیسیرت، روحالامین سعیدی، علیرضا زادبر و رامین مددلو ارائه شده است.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در صفحه اینستاگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
موضوع نشست نخست این دوره آموزشی «سیر تطور راهبرد استعماری ابرقدرتها» بود که مدرس آن روح الامین سعیدی بود. بخشهای مهم سخنان وی را در ادامه میخوانید:
ایران از اولین کشورهایی بود که شرایط استعمار نوین را در کودتای 1299 تجربه کرد. استعمار کهن از قرن 16 تا قرن 20 شیوه مدیریت قدرتهای بزرگ به ویژه کشورهای اروپایی، در عرصۀ نظام بینالملل بود. در دورۀ استعمار کهن، نوع جنگ تنها جنگ سخت (Hard War) است که هدف در آنها تسلط جغرافیایی کشور هدف و حضور فیزیکی در آنها بوده است. دلیل و انگیزۀ کشورهای استعمارگر نیز مسائل اقتصادی بوده است.
قرن 18 اوج ماشینی شدن اروپا و صنعتی شدن کشورهای اروپایی است. نظریۀ تولید بیش از حد و مصرف نامکفی ناظر بر همین دوران ارائه شده است. بنابراین ابرقدرتها نیازمند فتح بازارهای جدید، یافتن کارگرهای ارزان و یافتن مواد خام بیشتر بودهاند. همچنین در کنار دلایل اقتصادی، عرصۀ استعمار بدل به عرصۀ کسب پرستیژ نیز شده بود.
از قرن 16 تا قرن 20 این شیوه، شیوه اصلی عملکرد ابرقدرتهاست. از جنگ جهانی اول رگههای تغییر شیوۀ مدیریت نظام بینالملل به چشم میخورد. در جنگ جهانی اول قدرت این کشورهای اروپایی به شدت تضعیف شد. علاوه بر آن در سال 1919 و با پایان یافتن جنگ جهانی اول، بیانیۀ 12 مادهای ویلسون صادر شد که در آن بر تعیین حق سرنوشت و نفی استعمارگری تأکید شده بود. قرار بود در قالب جامعه ملل کشورها در قالب سیستم قیمومیت روند استقلالیابی خویش را طی نمایند. بنابراین از یک سو فشارهای بینالمللی اجازۀ استعمارگری را نمیداد و از سوی دیگر قیامهای داخلی مانع از این امر میشد. به همین دلیل کشورهای استعمارگر به سمت تغییر شیوۀ خویش رفتند.
برخلاف دورۀ استعمار کهن، هدف از استعمار نوین، تصرف حکومتها و نصب حاکمان مطبوع خویش بود. در کودتای 1299 نیز همین اتفاق افتاد و ساختارهای حکومت تحت تصرف درآمد. در آن بازه، دولتها ظاهرا مستقل بوده لکن سیاستهای کشورهای استعمارگر را اعمال مینمودند.
در سال 1919 انگلستان قراردادی را با وثوقالدوله امضا کرد که بر اساس آن ایران عملا بدل به مستعمره انگلستان شد. بلافاصله آمریکا و فرانسه از خارج و ملیگراها از داخل با این قرارداد مخالفت نمودند. بنابراین انگلستان به این نتیجه رسید که استعمار کهن دیگر پاسخگو نبوده و به سمت استعمار نوین رفت. آنها در ایران کودتا کردند و رضاخان را بر سر کار آورند. در سال 1320 نیز همین اتفاق افتاد و محمدرضا بر سر کار آمد.
شیوه نوین استعمار بخصوص پس از جنگ جهانی دوم به دلیل زیانهای اقتصادی استعمارگران استقلال یافتن مستعمرهها رواج یافت. استعمارگران در راه دستیابی به اهداف خویش و برسرکار آوردن دولت دستنشانده خود، از شرکتهای بینالمللی و سازمانهای چندملیتی استفاده مینمودند.
پس از این مرحله ابرقدرتها به استعمار فرانوین روی آوردند. البته این مرحله نیز ذیل استعمار نوین قرار گرفته است. از اواخر قرن بیستم وارد این مرحله شدیم. در این دوره ابرقدرتها حس کردند دیگر دولت دستنشانده نیز پاسخگوی نیازهایشان نیست. نمود این امر در برکناری محمدرضا پهلوی توسط مردم و قضایای بیداری اسلامی کشورهای عربی قابل مشاهده است بنابراین کشورها بیشتر به سمت جنگهای نرم و زیرپوستی رفتند. در این دوره هدف، تأثیرگذاری بر باورها، ارزشها و ادراکهاست. روش نیز اقناع و همراهسازی است.
انتهای پیام/