کلاف سردرگم سیاست آمریکا علیه روسیه؛ بایدن در قبال مسکو چه ابزاری دارد؟
بحران مالی ۲۰۰۸ و همهگیری کرونا، اروپایی بیرمق را بر روی دست بایدن گذاشته و جو چارهای ندارد جز اینکه خود به میدان آمده و علیه روسیه شمشیر را از رو ببندد.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، سیاست آمریکا در قبال روسیه را باید در ابعاد کلی سیاست آمریکا نسبت به شرق جستجو کرد.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
زمانیکه چینیها سرعت رشد اقتصادی را تجربه میکردند، روسها با زیرکی «ولادیمیر پوتین»، خود را با این سرعت همراه کرده و با تحمیل امنیتی خود به پکن، روسیه را به چین گره زدند. چین برای انرژی و توسعه بازار خود به «خارج نزدیک» روسیه نیاز مبرم داشت. روسیه پوتین، با درک این نیاز، مقوله امنیت انرژی را برای چین مطرح کرد و تقریباً از سال 2010 به این سو، موضوع ائتلافهای اقتصادی منطقهای و فرامنطقهای چین و روسیه، هژمونی آمریکا را به چالش کشید.
نفوذ امنیتی روسیه در محیط پیرامونی و حتی فراپیرامونی و همچنین ترمیم بسیاری از زیرساختهای دفاعی این کشور در دوران پوتین، که اتفاقاً انحصار انرژی بسیاری از همپیمانان سنتی آمریکا را در اروپا را در ید اختیار خود دارد، به معضل جدیدی برای واشنگتن تبدیل شد.
آمریکا که پس از سال 2010، دکترین سیاست خارجی خود را از غربآسیا به ایندوپاسیفیک به جهت کنترل چین، تغییر داده، در برابر رشد و توسعه نفوذ روسیه کلافه شده است.
روسها علاوه بر تهدیدات امنیتی در حوزه دفاعی و انرژی، در حوزه سایبری نیز، تهدیدات بسیاری علیه مواضع آمریکا ایجاد کردهاند. این مهم تا حدی بوده که برخی مقامات آمریکایی مدعی دخالت و تأثیرگذاری روسیه در نتیجه انتخابات این کشور در سال2016 شدهاند.
علیرغم چین، سیاست آمریکا در قبال روسیه از راهبرد مشخصی تبعیت نمیکند. واشنگتن به دلیل پیچیده رفتار کردن روسیه، در 10 سال گذشته همواره با فقر سیاست در قبال روسیه روبرو بوده است.
شاید وجه مشترک ترامپ با روسای جمهور قبل و بعد خود، توسل به چندجانبهگرایی علیه چین بود، اما در مقابل روسیه، ترامپ دست به عصا بود و عملاً سیاست مشخصی را دنبال نمیکرد و حتی تنها ابزار کنترل روسیه یعنی ناتو را نیز گاهاً تضعیف میکرد. این سیاست نامفهوم باعث شده بود که قدرتهای اروپایی نیز در مقابل مسکو، منفعل باشند.
روسیه هم از این فضا بیشترین بهره را برده و با تثبیت حاکمیت خود بر کریمه، پا را فراتر گذاشته و با تحکیم روابط اقتصادی با چین در قالب گفتمان نهادگرایی و مستحکمسازی روابط دوجانبه و ائتلافهای منطقهای مانند بریکس، سازمان همکاری شانگهای و اتحادیه اقتصادی اوراسیا، هژمونی آمریکا را به چالش کشید.
روسیه با هدف قرار دادن دلار، یکی از پیشگامان حذف این ارز از مبادلات با شرکای اقتصادی از جمله چین بوده است. دادههای منتشر شده توسط بانک مرکزی روسیه نشان میدهد سهم دلار از تجارت بین چین و روسیه در سه ماهه نخست 2020 به 46 درصد رسیده که کمترین سهم در طول تاریخ تجارت دو طرف بوده است.
در سال 2019 مقامات چین و روسیه توافق نامهای را برای فاصله گرفتن از دلار و استفاده از ارزهای ملی در مبادلات دوجانبه امضا کردند. دو طرف همچنین در حال همکاری با یکدیگر برای ایجاد یک سیستم جایگزین سوییفت مبتنی بر یوان و روبل هستند.
علاوه بر آن، در جریان سفر سال 2019 دیمیتری مدودوف نخستوزیر وقت روسیه به چین، طرفین راههای اتصال سیستم پرداخت ملی روسیه(میر) به چین(یونیون پی) را بررسی کردند. علاوه بر چین، روسیه در مبادلات خود با کشورهای اروپایی نیز در حال فاصله گرفتن از دلار است تا جاییکه در سال 2020، 46 درصد تجارت با اتحادیه اروپا بر حسب یورو و 18 درصد نیز بر حسب روبل صورت گرفت.
بایدن و روسیه
اما آمریکا که اخیراً انتخابات ریاستجمهوری را پشت سر گذاشته، در دولت جدید خود، سیاست خصمانه با شرق را در دستور کار قرار داده است.
پس از چین، نوبت روسیه بود که مورد حمله مستقیم «جو بایدن» قرار گیرد. بایدن دموکرات که به سیاق همه دموکراتها باید چندجانبهگرایی را برای از میان برداشتن همپیمانان به کار میگرفت، با شرکایی تقریباً ورشکسته روبروست.
بحران مالی 2008 و همهگیری کرونا، اروپایی بیرمق را بر روی دست بایدن گذاشته و جو چارهای ندارد جز اینکه خود به میدان آمده و علیه روسیه شمشیر را از رو ببندد.
کمتر از یکماه پیش، جو بایدن طی یک سخنرانی جملهای را گفت که میتوان مدل تعامل 4 سال آینده با مسکو را تئوریزه کرد. بایدن در سخنرانی خود گفت: «روزهای کوتاه آمدن آمریکا در برابر رفتارهای خصمانه روسیه و دخالتهای آن در انتخابات، حملات سایبری و مسمومیت شهروندان گذشت».
اما بایدن در قبال روسیه چه ابزاری دارد؟ ابزارهای بایدن در قبال روسیه را به ترتیب اهمیت بررسی میکنیم:
- جبر جغرافیایی: روسیه در منطقهای محصور است که برای دستیابی به آبهای گرم، مشقت زیادی دارد و رسیدن به این مهم برایش حیاتی است. پس از آنکه روسها نتوانستند از طریق افغانستان به اقیانوس هند برسند، انقلاب رنگی در اوکراین، دولت روسگرای کیف را از چنگ روسیه در آورد و روسها سودای اشغال کریمه را مدنظر قرار دادند تا به دریای سیاه و مدیترانه برسند. نپذیرفتن حاکمیت روسیه برکریمه و تحریک اوکراین برای بازپسگیری مناطق اشغالی، در اولویت سیاستهای بایدن قرار خواهد داشت. واشنگتن همچنین با ناامن کردن مسیرهای ترانزیتی و مناطق تحت نفوذ روسیه، فضای مانور و بهره اقتصادی را برای مسکو به حداقل خواهد رساند. ناامنیهای مداوم در سوریه را در این راستا میتوان تفسیر کرد.
- ناآرامیهای مدنی: یکی از سیاستهای ثابت واشنگتن دامن زدن و حمایت از مخالفین دولتهای رقیب است. در همین راستا، اخیراً برخی اعتراضات مدنی در روسیه ایجاد شده و حتی فردی به نام «ناوالنی» به نماد اپوزیسیون دولت پوتین بدل شده و واشنگتن نیز به حمایت فعالانه از وی دست زده است. در دوران بایدن، اوجگیری ناآرامیها و اعتراضات مدنی را شاهد خواهیم بود. همچنین ناآرامیها در دولتهای همپیمان روسیه همچون بلاروس افزایش بیشتری خواهد یافت.
- حقوقبشر: موضوع مهم و ابزار قابل دسترس دیگر، استفاده ابزاری از حقوقبشر علیه روسیه است. دولت بایدن بودجه جنبشهای حامی حقوقبشر که علیه دولت روسیه فعال هستند را تقویت خواهد کرد و با دستاویز قرار دادن سیاستهای دولت پوتین، نهادهای بینالمللی را برای مقابله با کرملین بسیج میکند.
- توان دفاعی و رقابت تسلیحاتی: یکی از نقاط قوت روسیه، توان موشکی و توان دفاعی بازدارنده این کشور است. روسها با سلاحهای پیشرفته و مدرن، بازار بسیار مناسبی در دنیا دارند و آمریکا به خوبی این را میداند که اگر بازار تسلیحات روسیه تحدید نشود، روسیه جای آمریکا و همپیمانانش در فروش سلاح در دنیا را خواهد گرفت. بایدن در اولین تصمیمات پس از تثبیت جایگاه ریاستجمهوریش به پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد(INF) بازگشت تا از این طریق، مانع بلندپروازی موشکی پوتین شود.
- انرژی: آمریکا پس از دوشیدن غربآسیا و تولیدکننده شدن در زمینه نفت، نگاه چندانی به موضوع انرژی نفت و گاز ندارد، اما استفاده روسیه از کارت انرژی علیه اروپا را نیز برنمیتابد. آمریکا به اروپا برای رسیدن به اهداف ضدشرقی خود نیاز مبرم دارد و باید از طریق همپیمانانش و بازگشت به چندجانبهگرایی، روند سرعت رشد چین و روسیه که به ابزار منطقهگرایی روی آوردهاند را کنترل کند. فعال کردن بدیلهای انرژی برای اروپا از جمله استفاده بیشتر از کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز، از جمله این موارد است.
- ناتو: هر قدر «دونالد ترامپ» توان ناتو را تحلیل برد، بایدن از ابزار ناتو جهت ایجاد مزاحمت برای روسیه بهره خواهد برد. برگزاری رزمایشهای مشترک با همسایگان روسیه، گسترش نفوذ در خارج نزدیک روسیه و حتی رویارویی مستقیم با مسکو در کشوری ثالث، میتواند در برنامه بایدن در استفاده ابزاری از ناتو قرار گیرد.
اما روند افول اقتصادی-سیاسی آمریکا، کارایی ابزارهای فوق را کاهش داده است. جایگاه هژمونیک آمریکا امروزه توسط قدرتهای نوظهور در حالی مورد تهدید قرار گرفته که واشنگتن با بحرانهای عدیده ای چون اقتصاد بیمار، زیرساختهای مستهلک، همهگیری کرونا، همپیمانان ضعیفشده و ... روبروست و در طرف مقابل، رشد اقتصادی روسیه و همپیمانان نوظهورش روندی غیرقابل کنترل به خود گرفته است.
اما رقابت روسیه و آمریکا نه در زمینه اقتصادی و سیاسی، بلکه در زمینه نظامی آن هم در حوزه موشکهای بالستیک و تسخیر فضا خواهد بود. روسیه در سالهای اخیر موشکهایی با برد نامحدود را امتحان کرده که هنوز ابعادش برای آمریکا روشن نیست.
مسکو از طریق تقویت توان نظامی خود دو هدف بزرگ را دنبال میکند:
الف) تحت فشار گذاشتن آمریکا و تحریک واشنگتن به جنگ تسلیحاتی
ب) ادامه گره زدن خود به چین
مزیت نسبی روسیه نسبت به آمریکا و چین، همین توان نظامی است. روسها با تقویت نظامی خود و نزدیکی با چین در قالب پیمانهای اقتصادی دو و چندجانبه، امنیت اقتصادی چین برای توسعه را تضمین و چین نیز روسیه را در رشد اقتصادی سهیم میکند.
همچنین آمریکا که باید تمرکزش را بر نوسازی زیرساخت اقتصادی متمرکز کند، درگیر یک جنگ تسلیحاتی با روسیه شده و روند افولش تشدید و تعمیق میشود.
نویسنده: مهدی خورسند-کارشناس مسائل اوراسیا
انتهای پیام/