وزیر اطلاعات با نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی دیدار کرد
گروه استانها- وزیر اطلاعات گفت: آیتالله عبادی همانند یک خورشیدی است که در خراسان جنوبی میدرخشند و همیشه با رفتار و منش خود اثرگذار در نگاه فرزندان این آب و خاک بودند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از بیرجند ، حجتالاسلام و المسلمین علوی صبح امروز در دیدار با نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی اظهار داشت: خدا را شاکریم که در این ایام مبارک ماه معنویت و عبودیت و ماه تقرب به خدا به ما سعادت زیارت عبد صالحی از عباد خودش را به ما عطا فرمود.
وی گفت: دیدار ما از ایشان یک دیدار اداری نیست ما خیلی جاها میرویم کمتر توفیق پیدا میکنیم خدمت نمایندگان ولی فقیه برسیم به دلیل فشردگی کارها اما حاج آقای عبادی فرق میکند و ما همیشه به ایشان و اخوی بزرگوارشان مرحوم آیتالله سیدمهدی عبادی پدر دو شهید بزرگوار ارادت داشتیم.
وزیر اطلاعات بیان کرد: در مجلس هم سعادت داشتیم خدمت حاج آقا ارادت پیدا کردیم. بعد هم که در ارتش خدمتشان بودیم و هر زمانی که توفیق پیدا کردیم که بیرجند بیاییم عشق و عطش زیارت ایشان را داشتیم.
علوی عنوان کرد: بزرگمنشی، بزرگواری، معنویت، صفا و روحانیت را همیشه در حاج آقای عبادی دیدیم و دیدار ایشان را به عنوان یک فرصت مقتنم نگاه کردیم امروز هم خدارو شکرگزاریم که این توفیق نصیبمان شد.
وی گفت: حاج آقای عبادی همانند یک خورشیدی است که در خراسان جنوبی می درخشند و همیشه با رفتار و منش خود اثرگذار در نگاه فرزندان این آب و خاک بودند.
وزیر اطلاعات اظهار داشت: امیدواریم خداوند متعال به همه ما توفیق عطا کند که در خدمت به این نظام مقدس اسلامی در جهت ادای دین به خون پاک و مقدس شهدا باشیم.
نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی و امام جمعه بیرجند نیز در این دیدار اظهار داشت: قدم مبارک شما منشاء اثرات به عنوان یک سفر کاری هست اما برای بنده یک دیدار عاطفی است.
آیتالله سیدعلیرضا عبادی عنوان کرد: باب تمّین و تبرک به نام مقدس حضرت موسی ابن جعفر(علیه السلام) یک خاطر مستندی را عرض میکنم، مرحوم آیتالله شهید سید محمدتقی حسینی زابل، جزو شهدای 72 تن هستند جزو شهدای حزب جمهوری که خیلی انسان جامعی بود و من مرید ایشان بودم. در علم و سواد و شجاعت و سیاست و درایت، خیلی انسان جالبی بود.
یکی وقت ایشان برای ما نقل کرد از آقا شیخ عبدالعلی اصفهانی مرد زاهد و روحانی در مشهد بود در زمانی که مردم بسیار در سختی بودند و به دست آوردن نان مشکل بود. گفت یک روز ظهر به اتاق مدرسه ایشان را دعوت کردیم برای ناهار، آقای حسینی در مدرسه بالاسر، در بازار بالاسر حضرت رضا(ع) در آنجا اتاقی داشت. مرحوم حسینی گفت شیخ عبدالعلی را دعوت کردیم ناهار و یک آبگوشت طلبهگی هم درست کردیم و مقداری نان خشکی هم از زابل داشتیم. ایشان تشریف آورد و سر سفره که نشستیم ظرف آبگوشت را جلویشان قرار دادیم در این حین یک طلبه از اتاق پایین آمد بالا و گفت فلان کتاب را میخواهیم، کتاب در طاقچه بود و ما این کتاب را بهش دادیم و گفتیم سفره پهن است بفرمایید ناهاری بخورید، گفت نه من روزهام و رفت.
این قضیه را حاج آقا حسینی در باب تقوا و زهد آقا شیخ عبدالعلی نقل کرد و گفت دیدم ایشان نان در ظرف آبگوشت نریخت و نانها را خالی میخورد، پرسیدم چرا نمیخورید ما این آب گوشت را برای شما درست کردیم گفت بله اما این آقا آمد بوی غذا را استشمام کرد ولی نخورد پس من این غذا را دیگر نمیخورم، گفتیم آخه ایشان روزه بود که نخورد گفت بالاخره هرچی بوده ایشان بوی غذا را استشمام کرده و درست نیست، منم نمیخورم ولو اینکه روزه باشد و نخورد فقط همان نان خالی خورد و رفت.
آقای حسینی در روایت دیگری برایم نقل کرد من با مادرم رفتیم عتبات و کاظمین، اتاقی گرفتیم و فاصله زیادی نبود تا حرم، وقتی وسایلمان را آماده و پهن کردیم معطل نشدم مادرم را با وسایل گذاشتم تا استراحتی کند و من مستقیم رفتم حرم موسی ابن جعفر(ع) و کتاب دعا برداشتم و زیارت نامه خواندم. ایشان گفت: گفت با گوشم شنیدم که گفتند عبدالعلی مادرت تو را میخواند زیارت تمام نشده بود کتاب را بستم و رفتم. وارد شدم دیدم مادرم ابریقی در دست از آن طرف میآید تا صدای پای مرا شنید به همان لهجه اصفهانی گفت عبدالعلی آمدی؟ گفتم بله مادر، گفت قربان آن امامی بشوم که تا تو را خواستم فرستاد، بیا بنشین. تا نشستم سرش را گذاشت در دامنم پایشان را دراز کرد و از دنیا رفت. این را من مستقیما از خود حاج آقای حسینی شنیدم که یاد ایشان و یاد همه شهدا بخیر و خداوند روح آنها را از ما راضی کند و عاقبت ما را بخیرکند.
آیت الله عبادی ادامه داد: مجدد خیر مقدم عرض میکنم و این هم هدیهای بود که تقدیم کردم و خدا شما را حفظ کند.
انتهای پیام/ ت