موحدامین: از بیمهریها دلسرد نشدم / بیتوجهی به استعدادهای قرآنی فرصتسوزی است
موحدامین این روزها علاوه بر تمرکز و تمرین برای رسیدن به قله جهانی مسابقات بینالمللی قرآن، دغدغه دیگری را نیز در ذهن خود میپروراند و آن هم کشف استعدادهای قرآنی در مدارس منطقه ۹ تهران است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در کشورمان افرادی وجود دارند که برای رسیدن به آرمان و عقایدشان، از هیچ تلاشی دریغ نمیکنند و هیچ عاملی نمیتواند از رسیدن به اهداف و آرزوهایشان دورشان کند. ورود به حرفه تخصصی قرائت قرآن و کسب مقام در مسابقات متعدد داخلی و بینالمللی از عناوینی است که "هادی موحدامین" بهدست آورده است. او تا به امروز، فراز و نشیبهای زیادی را پشت سر گذاشته است. شاید در گذشته برای او نیز پیشآمده که از بیمهریها خسته شود و بگوید دیگر کافی است اما مانده و خودش را ساخته است.
موحد امین که قرار است سال آینده بهعنوان نماینده کشورمان در مسابقات بینالمللی جمهوری اسلامی ایران حضور داشته باشد، این روزها علاوه بر تمرکز و تمرین برای رسیدن به قله جهانی مسابقات بینالمللی قرآن، دغدغه دیگری را نیز در ذهن خود میپروراند و آن هم کشف و پرورش استعدادهای قرآنی در مدارس منطقه 9 تهران است.
هادی موحدامین در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی تسنیم از شرایط این روزهای زندگی و گلایهها و تجربه حضور در بالاترین دوره مسابقات بینالمللی قرآن گفت.
موانعی که بازدارنده نبودند
*شما از قاریان جوانی هستید که موفق شدید در مسابقات متعدد قرآنی از جمله مسابقات بینالمللی کشور مالزی حضور پیدا کنید. انگیزه حضور در مسابقات داخلی و جهانی چگونه درون شما ایجاد شد؟
من از دوران دانشآموزی تا دوران دانشجویی بهصورت مستمر در مسابقات متعددی شرکت کردهام و فراز و نشیبهای زیادی را در این راه تجربه کردهام.
در سال 1385 در مسابقات دانشگاههای سراسر کشور، مقام اول را کسب کردم. این مسابقات به نسبت مسابقات دیگر از وزانت بیشتری برخوردار بود. به همین جهت برایم مهم بود که بتوانم در آنجا مقامی کسب کنم. سختیهای زیادی را پشت سر گذاشتم تا به این مسابقات برسم. مثلاً در ماجرای رفتن به مسابقات دانشگاهیان سراسر کشور، سوار اتوبوس شدم و شاید 17 ساعت برای رسیدن به محل برگزاری مسابقات به صندلی اتوبوس تکیه زدم.
جالب است بدانید که وقتی رسیدم به شیراز و در محل ثبتنام مسابقات مراجعه کردم، به من گفتند که نام شما در لیست اسامی متسابقین نیست. با پیگیریهای متعدد متوجه شدم، مسئولان فرهنگی دانشکده حتی برای ارسال یک نامه به خودشان زحمت ندادهاند تا نام من را به دبیرخانه مسابقات ارسال کنند. با اصرار و ممارست نام خودم را نوشتم و گفتم که من از مدعیان این مسابقاتم. حتی گفتم که هیچ امکاناتی از شما نمیخواهم و خودم شرایط اسکان را فراهم میکنم. خداوند خواست تا در این مسابقات اول شوم. خبر اولیام به گوش مدیران دانشکده رسیده بود. چند روز بعد از مسابقات، برای دریافت بلیط برای حضور در مسابقات ملی دانشگاهی به مرکز رفاهی دانشکده مراجعه کردم اما در کمال تعجب، آن مسئولی که شاید هیچوقت چهره و نامش از یادم نرود، به من گفت: من باید چکار کنم؟ به نظرت باید برایت بلیط هواپیما بگیرم و در نهایت گفت که با قطار سبز و سیمرغ برو و با اتوبوس برگرد. من باز هم ناامید نشدم و با روحیه بالایی که داشتم در مسابقات حضور پیدا کردم و اتفاقاً مقام اولی مسابقات ملی را نیز کسب کردم. اتفاقاً یادم است که یکی از اساتید قرآن، بلیط هواپیمایش را به من داد تا به تهران برگردم.
رکوردداری در شرایط سخت
*چنین نگاههای حمایتی تا چه میزان در کسب رتبههای برتر در مسابقات تأثیر میگذارد؟
متأسفانه این فاصله در کشور ما در مقایسه با کشورهای دیگر اسلامی در توجه به رشته قرآن وجود دارد. مثلاً در جریان حضور در مسابقات دانشجویی جهان اسلام که در آفریقا برگزار شد برای هماهنگی و انجام امورات اداری، سختیهای زیادی کشیدم از جمله اینکه باید وثیقه 15 میلیونی تهیه کنی و ضمانت داشته باشی و صراحتاً میگفتند که اگر نداری نرو و به هیچ وجه برایشان مسئله اعزام نماینده جمهوری اسلامی ایران به مسابقات جهانی، مهم نبود. بعد از اینکه کارهای خروجم هماهنگ شد درخواست کردم که یکی از اساتید، همراهم بیاید. آنها گفتند که بودجه نداریم در حالی که چند روز پیش از اعزام به مسابقات، یک تیم 30 نفره گروه تئاتر به فرانسه اعزام شده بودند و حتی برخی از مدیران وزارت علوم نیز به همراه آنها به فرانسه رفتند.
آرزوهایی که سقفی ندارند / فرصتسوزی نکنید!
*شنیدهایم که اخیراً به دنبال کشف استعدادهای قرآنی در مدارس منطقه 9 تهران هستید. چه شد که به این فکر افتادید؟
ما در کشف استعدادهای قرآنی ضعف داریم. ضعفمان هم این نیست که اصلاً کار نکردهایم بلکه آنطور که باید و شاید به این حوزه ورود نداشتهایم وگرنه طرحهای خوبی در این چند سال اخیر از جمله طرح "اُسوه" شورای عالی قرآن در حال اجرا است یا مثلاً طرحهایی که اخیراً سازمان اوقاف اجرا میکند خوب است اما هنوز طرح جامعی که منسجم باشد وجود ندارد. مثلاً در بیشتر این طرحها، زمانی که نوجوان به سن بلوغ میرسد، رهایش میکنند. در صورتی که باید برای آن دوره نیز برنامهریزی کنند و از فرصت طلایی دوران بلوغ استفاده دیگری کنند. من زمانی به حفظ قرآن روی آوردم که حنجرهام دچار آسیب شده بود. پیش خودم گفتم باید از این فرصت برای حفظ قرآن استفاده کنم و به نظرم بهترین استفاده را نیز بردم. توانستم در این دوران یکساله که تلاوت را رها کرده بودم، تمام قرآن را حفظ کنم.
خیلی از این نوجوانان که در سن بلوغ کنار گذاشته میشوند، بعد از بلوغ هرگز برنخواهند گشت. چرا باید اینطور باشد؟ اگر در آن روزهایی که نوجوان نمیتواند بخواند؛ از تفسیر، حفظ و ترجمه بهرهمند شود، زمانی که به اوج حرفهای خود بازگردد، حتماً موفقتر از گذشته مسیر را دنبال خواهد کرد. ما قاریان زیادی داریم که فقط قاریاند اما یک آیه از قرآن را نمیتواند ترجمه کنند. علتش این است که تمام تمرکزشان را بر قرائت قرآن گذاشتهاند.
من به عنوان دبیر آموزش و پرورش، تاکنون حدود 200 مدرسه در منطقه 9 تهران را سر زدهام و استعدادهای قرآنی هر مدرسه را انتخاب کردهام. به دنبال این هستم که از میان آنها، نخبگان قرآنی را معرفی کنم. متأسفانه این طرح به کرونا خورد و کمی به تعویق افتاد اما گروه مجازی تشکیل دادهایم و مدام با آنها تمرین میکنیم. آموزش عمومی برایم خیلی مهم است. رویکرد تربیتی دارم. اینکه 5 هزار دانشآموز روزانه با قرآن مأنوس شود برایم به اندازه یک دنیا ارزش دارد. معتقدم آن چیزی که امروز بسیاری از نوجوانان و جوانان را درگیر مسائل و آسیبهای اجتماعی کرده، دوری از قرآن است.
انتهای پیام/