طبس، ایستگاه پایانی آمریکاییها در تقابل با استقلالطلبی ملت ایران
حادثه طبس نقطه پایانی حماسهای بود که مردم انقلابی ایران از دل آن استقلال سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی مملکت خود را بدون دخالت و نفوذ قدرتهای سلطهگر جهانی جستجو میکردند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از تارنمای مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، پس از اشغال لانه جاسوسی آمریکا در ایران توسط دانشجویان پیرو خط امام و حمایت قاطع امام خمینی (ره) و عموم ملت از این اقدام انقلابی که به تعبیر امام (ره) انقلاب دوم مردم ایران نام گرفت، رئیسجمهور دموکرات آمریکا- جیمی کارتر- تلاشهای فراوانی را برای جبران خدشهدار شدن پرستیژ بینالمللی آمریکا در نظام بینالملل و آزادی گروگانهای آمریکایی در ایران انجام داد.
خواستههای جمهوری اسلامی در قبال آزاد کردن گروگانها عبارت بودند از:
«سپردن تعهد و تضمین از آمریکا مبنی بر عدم هرگونه مداخله مستقیم یا غیرمستقیم سیاسی و نظامی در ایران و عدم طرح دعوا در قبال گروگانگیری و انقلاب، آزاد کردن اموال و داراییهای ایران از بانکهای آمریکایی داخل و خارج کشور که توسط کارتر برای تحریم اقتصادی ایران توقیف شده بود، بازگرداندن اموال شاه و خانوادهاش و درباریان.»[1]
اینها شروطی بودند که هیچگاه توسط دولت آمریکا تا بدین روز اجرا نشده است.
کارتر ابتدا کوشید با توسل به نیروهای لیبرال حاکم در ایران که در درون دولت موقت بودند، از طریق دیپلماتیک موضوع را فیصله داده و گروگانها را آزاد کند. لذا بدین منظور رمزی کلارک، دادستان وقت آمریکا، با هدف مذاکره با اعضای شورای انقلاب به ایران اعزام شد که توسط امام (ره)، از ملاقات و مذاکره منع شد.
توسل به نهادهای حقوقی بینالمللی همچون سازمان ملل و دادگاه بینالمللی لاهه، تهدیدهای اقتصادی همچون تحریم خرید نفت از ایران، مسدود کردن داراییهای ایران در بانکهای خود، از دیگر اقدامات دیپلماتیک دولت کارتر برای آزادی گروگانها بود.
وی درصدد ایجاد یک اجماع جهانی با کمک متحدین خود بهمنظور اعمال فشار بیشتر به ایران برای آزادسازی گروگانها بود.
«بدین منظور جیمی کارتر در تاریخ 6 فروردین 1359 (26 مارس 1980) نامههایی برای تاچر نخستوزیر انگلستان، ترودو نخستوزیر کانادا، اوهیرا نخستوزیر ژاپن، اشمیت صدراعظم آلمان و ژیسکاردستن رئیسجمهور فرانسه نوشت. وی در این نامهها ضمن اعلام تصمیم خود درباره اعمال مجازاتهای اقتصادی بر ایران، خواستار کمک و پشتیبانی آنها شد.»[2]
کارتر بهمنظور اعمال فشار بیشتر به ایران در تاریخ 18 فروردین 59 در نطق تلویزیونی خود با اعلام اعمال تحریمهای بیشتر ایران در زمینه غذائی، دارویی و همچنین لغو روادید جدید برای ایرانیان، از قطع روابط سیاسی و دیپلماتیک کشورش با ایران سخن گفت.
حضرت امام خمینی (ره) در بخشی از پیامی که در پاسخ به این اقدام آمریکا منتشر کردند؛ فرمودند: «ما این قطع رابطه را به فال نیک میگیریم؛ چونکه این قطع رابطه دلیلی بر قطع امید آمریکا از ایران است. ملت رزمنده ایران این طلیعه پیروزی نهایی را که ابرقدرت سفاکی را وادار به قطع رابطه، یعنی خاتمه دادن به چپاولگریها کرده است، اگر جشن بگیرد حق دارد.»[3]
حمله به ایران و افتضاح در طبس
سرانجام آمریکاییها که سرخورده از ناکامیهای دیپلماتیک خود در جهت آزادسازی گروگانها در این ماراتن سیاسی 6 ماهه بودند؛ چراکه با مقاومت و سرسختی ملت انقلابی ایران به رهبری حضرت امام (ره) مواجه شده بودند؛ در اقدامی غیرمعقول، دست به حمله محدود و کاملاً سری نظامی به ایران با بهکارگیری تعدادی از کماندوهای آموزشدیده خود در شب پنج اردیبهشتماه سال 1359 از مبدأ صحرای طبس زدند که در همان نقطه آغازین عملیات کماندویی خود برای آزادسازی گروگانها، گرفتار طوفان شن شدند و با تحمل خسارات جانی و با بهجا گذاشتن بسیاری از ادوات و تجهیزات نظامی خود، مجبور به ترک صحرای طبس و فرار خفت بار شدند.
شکست نظامی آمریکا در آزادسازی گروگانهای خود بازتاب گستردهای در سطح رسانههای بینالمللی داشت.
«رادیو لندن به نقل از خبرنگار خود در واشنگتن اعلام کرد: از آغاز رشته طولانی بحرانهای مربوط به ایران و افغانستان تاکنون، این شدیدترین ضربهای است که بر روحیه ملی آمریکاییها وارد شده است.»[4]
حادثه طبس نقطه پایانی شروع حماسهای بود که مردم انقلابی ایران از دل آن استقلال سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی مملکت خود را بدون دخالت و نفوذ قدرتهای سلطهگر جهانی جستجو میکردند و این پیام را برای همه ملتهای آزادیخواه دنیا مخابره کردند که میتوان با اتکای به توان و وحدت ملی خود تحت زعامت رهبری متقی و متدبر؛ در برابر دخالت ها، زورگوییها و زیادهخواهیهای مستکبران جهانی ایستاد.
در پایان به بخشی از پیام حضرت امام خمینی به مناسبت این رخداد تاریخی و عبرتآموز که ننگ آن تا ابد بر پیشانی سیاستمداران سلطهطلب آمریکایی نشسته است اشاره میشود: «ملت رزمنده ایران، دخالت نظامی آمریکا را شنیدید و عذرهای کارتر را نیز شنیدید. اینجانب که کراراً گفتهام کارتر برای وصول به ریاست جمهوری حاضر است به هر جنایتی دست بزند و دنیا را به آتش بکشد، شواهد آن یکی پس از دیگری ظاهر شده و میشود؛ و اشتباه کارتر در آن است که گمان میکند با دست زدن به این مانورهای احمقانه میتواند ملت ایران را که برای آزادی و استقلال خویش و برای اسلام عزیز از هیچ فداکاری رویگردان نیست، از راه خودش که راه خدا و انسانیت است، منصرف کند.
کارتر باید بداند که اگر این گروه به مرکز جاسوسی آمریکا در تهران حمله کرده بودند، اکنون از هیچیک از آنها و از 50 نفر جاسوس محبوس در لانه جاسوسی خبری نبود و همه رهسپار جهنم شده بودند. کارتر باید بداند که ملت 35 میلیونی ما با مکتبی بزرگ شدهاند که شهادت را سعادت و فخر میدانند و سر و جان را فدای مکتب خود میکنند.»[5]
منابع:
[1]بخشایشی اردستانی، احمد، اصول سیاست خارجی ج.ا.ا، تهران، 1375، چاپ اول، صفحه 91
[2] نخعی، هادی، روزشمار جنگ ایران و عراق: شماره 7، قطع رابطه آمریکا با ایران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران،1385، چاپ اول، صفحه 171
[3] همان منبع، صفحه 633
[4] نخعی، هادی، روزشمار جنگ ایران و عراق: کتاب هفتم (جلد دوم): طبس تا سنندج، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران، 1397، چاپ اول، صفحه 346
[5] همان منبع، صفحه 290
انتهای پیام/