میراث ناملموس ماه رمضان| سنتهای فراموش‌شده تهرانی‌ها از آیین "گل خندانی تا پس افطاری"


سنتهای کهن، یادگاری است از گذشتگان برای زمان حال، تا ارزشهای واقعی زندگی گم نشوند؛ سنتهای دینی هم بخشی از این ارزشهای ماندگار بین شهرهای مختلف کشور بوده‌است و تهرانی‌ها هم از سنت‌های ویژه ماه مبارک رمضان بی‌بهره نبوده‌اند.

به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم؛ میراث فرهنگی را نباید تنها به بناها و اشیای تاریخی قابل لمس خلاصه کرد، آنچه از آداب و رسوم، اصطلاحات، زبان‌ها، گویش‌ها، بازی‌ها، موسیقی، ادبیات شفاهی، هنرهای اجرایی، مراسم، جشن ها و آیین‌های دینی هر ملتی بر جای می‌ماند به عنوان میراث ماندگار آنها تلقی می‌شود. میراثی که اگر چه قابل لمس نیست اما بخش زنده‌ای از تاریخ محسوب شده و با عنوان میراث ناملموس شناخته می‌شود.

ماه رمضان در روزمرگی‌های زندگی ایرانی-اسلامی از سالها قبل در اقصی نقاط کشور آیین‌های مختلفی را به همراه داشته است و حالا تبدیل به میراث ناملموس ایرانی‌ها در شهرهای مختلف شده است. به مناسبت ماه مبارک رمضان آیین‌های مختلف ماه رمضان در ایران را که حالا با عنوان میراث ناملموس کشور شناخته می‌شوند مرور می‌کنیم:

ماه رمضان از سال‌ها قبل در پایتخت ایران جلوه ویژه‌ای داشته‌است اما به مرور زمان و با گسترش شهرنشینی در تهران و گم شدن محله‌های قدیمی در این شهر، سنتهای دیرینه آن هم فراموش شده‌اند.

ماه رمضان در تهران همانقدر محبوب بود که فرا رسیدن سال نو

ماه رمضان در تهران همانقدر محبوب بود که فرا رسیدن سال نو؛ برای همین هم تهرانی‌ها در سالهای دور با آب و آیینه و سبزه به استقبال ماه نو می‌رفتند و در پش‌بام‌ها انتظار رویت ماه مبارک رمضان را می‌کشیدند. شاید باورش سخت باشد که این اَبَر پایتختِ دنیای معاصر روزی پر از سنتها و آداب و رسوم دینی برای برپایی ماه رمضان بوده است. روزگاری که ماه رمضان در تهران مانند رسیدن نوروز شور و اشتیاق تازه‌ای بین خانواده‌ها به‌وجود می‌آورد و زنان خانه‌دار با خانه تکانی به استقبال آن می‌رفتند و مردان هم برای غبار روبی مساجد و اماکن مذهبی آماده می‌شدند. کودکان همچون نوروز لباس تازه بر تن می‌کردند و اشتیاق همراهی بزرگترها در مراسم سحرگاهی و افطار را داشتند.

 

شاید باورش سخت باشد که این اَبَر پایتختِ دنیای معاصر روزی پر از سنتها و آداب و رسوم دینی برای برپایی ماه رمضان بوده است

 

ساعات خاموشی شهر هم در این ایام تغییر می‌کرد و دیگر معابر بعد از غروب خورشید خاموش نمی‌شدند. شهر تا سحرگاه همچنان روشن بود و زندگی در تهران ادامه داشت. این رویه از گذشته‌های دور جریان داشت، چه آن زمان که شهر با چراغ‌های نفتی روشن می‌شد و چه وقتی چراغهای شهر گازی شدند، حتی زمان مظفرالدین شاه که برق به چراغهای شهر رسید، این رویه مرسوم بود.

شور و شوق شهر حتی چند روز پیش از آغاز ماه رمضان وجود داشت و دورهمی‌های اقوام آشنایان مجالس آشتی‌کنان بین آنها را هم ترویج می‌کرد. آیینی تحت عنوان «گل خندانی» برای آشتی دادن خانواده‌ها و دوستانی که از هم فاصله گرفته بودند و به اصطلاح با هم قهر بودند برگزار می‌شد تا به کمک بزرگترهای فامیل دوباره بین آنها آشتی و مودت ایجاد کند. در واقع ماه رمضان به‌دلیل ارزشی که بین مردم داشت و معنویتی که ایجاد می‌کرد فرصت خوبی برای پاک کردن کینه‌ها و ناراحتی‌ها بود تا مشکلات و کدورتهای دیرینه از دل مردم پاک شود.

تعیین زمان افطار و سحر هم در زمانی که رادیو و تلویزیونی وجود نداشت با صدای توپهای جنگی شهر اعلام می‌شد و برای اینکه همه از این زمان آگاه شوند، هر کدام از این توپها سه بار شلیک می‌کرد. اما توپها، تنها زمان اذان صبح را تعیین می‌کردند و مردم باید زودتر از خواب بیدار می‌شدند تا سحری بخورند، برای همین برخی کاسبان محله‌ها که خانه و یا مغازشان در جای مرتفعی قرار داشت زودتر چراغی روشن می‌کردند تا بقیه هم بدانند نزدیک زمان اذان است. برخی یاسین و طه می‌خواندند و می‌خوابیدند که در زمان مقرر بیدار شوند و برخی هم منتظر صدای همسایگان می‌شدند تا آنها را هم بیدار کنند. گلدسته بعضی از مساجد هم پیش از اذان مناجات می‌خواندند تا مردم بیدار شوند.

با این کارها رمضان تنها یک آیین دینی محسوب نمی‌شد و پیوندهای اجتماعی را بین ساکنان یک محله و یک شهر مستحکم‌تر می‌کرد.

عادتهای غذایی هم در این ایام تغییر می‌کردند و نانوایی‌ها در کنار پخت نان‌های همیشگی شیرمال هم می‌پختند و شیر فروشان شلوغتر از ایام دیگر به عرضه شیر می‌پرداختند. در این ماه نان‌ها را با کنجد و سیاه‌دانه مزین و معطر می‌کردند. در این ماه، نان تافتون، سنگک پنجه‌خورده، دوباره تنور، قهوه‌ای و بغل تنور، مطبوع‌ترین نان‌ها بود و مردم اساسا از خوردن نان‌های حجیم دوری می‌کردند.

 خوردن برنج در ایام معمول سال چندان زیاد نبود، اما در ماه رمضان و به‌خصوص در زمان سحر طرفدار بیشتری پیدا می‌کرد. در ایام گرم سال هم که با ماه رمضان مصادف می‌شد میوه‌های آبداری مانند هندوانه و خربزه بیشتر در سفره افطاری روزه‌داران وجود داشت تا تشنگی ناشی از گرمای تهران را کمتر کند اما غذای روزه‌داران تنها به افطار ختم نمی‌شد و بعد از گذشت چند ساعت از افطار نوبت به «پس‌افطاری» می‌رسید!

پس افطاری، حکم همان شام را داشت و اغلب غذاهای مفصل را شامل می‌شد از آبگوشت و چلوکباب گرفته تا انواع خورش‌ها. باز هم تا سحر زمان زیادی می‌ماند و با توجه به بیداری مردم شهر سنت دیگری با عنوان «شب‌چره» در آن سالها مرسوم بود و اوقات با خوردن تنقلات سپری می شد تا زمان سحری برسند.

اما سنت دیگری که در آن ایام رواج داشت تعزیه‌خوانی در رمضان بود. سنت تعزیه‌خوانی در زمان قاجار تنها به ماه محرم محدود نمی‌شد و در ماه رمضان هم رواج داشت. تا پیش از حکومت احمد شاه قاجار در هر محله‌ای تعزیه برگزار می‌شد اما با محدود شدن برگزاری تعزیه در زمان قاجار، ساختمان تکیه آقا در حصار بوعلی شمیران (جنوب نیاوران) مرکز برگزاری اینگونه مراسم اعلام شد. تا برای برگزاری مراسم شخص شاه هم حضور پیدا می‌کرد و زمان برگزاری هم بعداز ظهر و پیش از زمان افطار بود.

خلاصه در آن ایام مردم به‌دنبال سرگرمی‌های خود برای عبور از زمان روزه‌داری بودند، بعد از افطار هم یا در قهوه‌خانه جمع می‌شدند و یا در زورخانه و مسجد. ایام تابستان هم حوض خانه‌ها محل آبتنی روزه‌داران و آب‌بازی کودکان می‌شد. افطاری دادن‌ها هم رواج داشت، از شخصیت‌های سیاسی، سازمان‌ها، بازاریان، تجار، صاحبان صنایع و غیر افطاری می‌دادند تا کسبه محل و همسایه‌ها.

البته برخی سنتها در شهرستانهای اطراف تهران متفاوت بود. مثلا ورامینی‌ها برای آگاه کرد مردم از زمان سحری، فانوس به دست در سطح شهر می‌چرخیدند و مناجات خانده و یا فریاد می‌زدند.

در شهر ری نذر ظرف شستن وجود داشت و برخی نذر می‌کردند بعد از افطار در مساجد و اماکن دینی سفره را جمع کرده و ظرف‌ها را بشورند. در دماوند زمان سحر را تفنگچیان شکارچیان با تیر در کردن اعلام می‌کردند.

 

انتهای پیام/

 
 
واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط