واکاوی تغییر موضع ناگهانی بن سلمان مقابل ایران؛ از بازگشت به توافق هستهای تا جنگ یمن
علت تغییر موضع ناگهانی محمد بن سلمان در قبال ایران نمیتواند جدا از تحولات منطقهای و در صدر آنها موضوع بازگشت به توافق هستهای و نیز جنگ یمن باشد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از المیادین، اخیرا «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی طی یک مصاحبه تلویزیونی به شکل غافلگیرکنندهای مواضع خود را در قبال ایران تغییر داده و خواهان برقراری روابط خوب با این کشور شد. این درحالی است که پیش از این ولیعهد سعودی مدعی بود ایران رهبر محور شر در منطقه است. اما اکنون میبینیم که بن سلمان از همسایگی با ایران صحبت میکند.
اما اینکه چه عواملی موجب چرخش مواضع بن سلمان در قبال ایران شده، در چند سطح قابل بررسی است. البته اصل ثابتی در دنیای سیاست وجود ندارد و هرگونه موضعی بنا به شرایط خاص و در سایه تحولات متعدد قابل تغییر است. اما هر کس که تحولات منطقه و به ویژه روابط میان تهران و ریاض را طی سالهای گذشته دنبال کرده باشد میداند که مناسبات میان این دو طرف به گونهای نبوده که اینگونه نرمش ولیعهد عربستان در قبال ایران یک امر عادی تلقی شود.
محمد بن سلمان در سخنان خود از ایران به عنوان کشور همسایه یاد کرد، اما اینکه از نظر سعودیها ایران بتواند همسایه آنها باشد قبل از هرچیزی باید روابط مناسب و پایدار میان تهران و ریاض برقرار گردد؛ چیزی که قبل از این دست کم از نظر بن سلمان ممکن نبود.
ولیعهد سعودی پیش از این ادعا میکرد که جمهوری اسلامی ایران رهبر یک محور شر در منطقه است که لازم است با آن مبارزه شود. بن سلمان همچنین معتقد بود که ایران باید تحت فشار و تحریمهای بیشتری قرار بگیرد و با لغو هرگونه تحریمها علیه تهران مخالف بود.
در وهله نخست برای اینکه علت تغییر موضع ولیعهد سعودی در قبال ایران را مورد بررسی قرار دهیم باید به این نکته توجه کنیم که محمد بن سلمان در شرایط مختلف شروع به مانور دادن میکند و نمیتوان چرخش 180 درجهای وی در قبال تهران را جدا از مواضع فریبنده وی دانست. یکی از مهمترین تحولات منطقه درحال حاضر که بسیاری از مخالفان ایران را نگران کرده، مذاکرات وین و احتمال بالای احیای توافق هستهای ایران و به دنبال آن لغو تحریمهای سیاسی و اقتصادی آمریکا علیه این کشور است.
بن سلمان به خوبی میداند که در صورت تصمیم قطعی طرفهای اصلی توافق هستهای 2015 آمریکا و ایران برای احیای این توافق، عربستان نمیتواند با آن مخالفت کند؛ چرا که این امر ناشی از سیاستهای بینالمللی است و ریاض قادر به ایستادگی مقابل آن نیست. بنابراین در چنین شرایطی بن سلمان سعی در نزدیک شدن به حامیان برجام و به ویژه خود آمریکا دارد.
این اقدام محمد بن سلمان و نیز نرمش موضع آن در قبال ایران یک فرار رو به جلو محسوب میشود که هدف از آن جلوگیری از انزوای دیپلماتیک و سیاسی ریاض در سطح منطقهای و بینالمللی بعد از بازگشت آمریکا به توافق هستهای با ایران است.
اما در این بین 2 نکته اصلی وجود دارد که میتوان بر اساس آن روابط میان تهران و ریاض را تعریف کرده و سپس علت تغییر موضع ولیعهد عربستان را مورد بررسی قرار دهیم:
1-در وهله اول باید به جایگاه و نفوذ منطقهای ایران در میان کشورهای عربی از جمله سوریه، یمن، عراق و لبنان اشاره کنیم که همواره مورد اعتراض عربستان بوده و این کشور در دو سطح با آن مخالف است:
-سطح اول، به نوع نگرش عربستان نسبت به ایران برمیگردد. جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور غیرعربی یک رقیب بزرگ برای عربستان به شمار میآید که بر اساس تواناییهای نظامی و استراتژیک خود توانسته روابط محکمی با کشورهای عربی منطقه برقرار کند. این امر در شرایطی است که عربستان خود را سردمدار کشورهای عربی و اسلامی میداند که باید رهبر کشورهای عربی منطقه باشد.
-سطح دوم مربوط به روابط تاریخی عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی است. همه شواهد حاکی از آن است که ریاض از سالهای دور به شکل محرمانه با رژیم اسرائیل در ارتباط بوده و در بسیاری از موارد اخبار مربوط به مناسبات دو طرف فاش شده است. بنابراین عربستان برخلاف ادعاهایی که در حمایت از آرمان فلسطین دارد رژیم صهیونیستی را یک موجودیت دشمن نمیپندارد.
اما از نظر ایران و محور تحت رهبری این کشور، رژیم اسرائیل یک موجودیت متخاصم است که اراضی فلسطین و اماکن مقدس را غصب کرده و باید از همه جهات با آن مبارزه شود که این امر سازگاری با استراتژی سعودیها ندارد.
2-در کنار نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی ایران تواناییهای موشکی و نظامی و پروژه هستهای این کشور نیز از جمله سایر دغدغههای سعودیهاست. البته باید به این نکته توجه کنیم که ایران هرگز دشمنی با کشورهای عربی نداشته و در سطح منطقه، اسرائیل را به عنوان یک رژیم اشغالگر دشمن اصلی خود میپندارد. بر همین اساس در صورتی که ایران بخواهد از تواناییهای نظامی و استراتژیک خود در منطقه استفاده کند، هدف نخست و اصلی آن رژیم صهیونیستی است؛ نه هیچ یک از کشورهای عربی.
اما یک موضوع دیگر که نباید درباره تغییر موضع محمد بن سلمان از آن غافل شد، جنگ یمن و ناکامی عربستان در آن است. سعودیها در حالی که قرار بود تنها بعد از چند هفته به اهداف خود در این جنگ دست یابند در حال حاضر بعد از گذشت بیش از 6 سال عملا روی زمین چیزی کسب نکردهاند.
مقاومت یمنیها عربستان را در جنگ یمن زمینگیر کرد و هیچ یک از مواضع عربستان از حملات پهپادی و موشکی یمنیها در امان نیست. همچنین در سایه پیشرویهای چشمگیر نیروهای ارتش و کمیتههای مردمی یمن به سمت مرکز شهر استراتژیک «مأرب» آزادسازی کامل این منطقه توسط انصارالله نزدیک است و به این ترتیب آخرین امید عربستان در یمن نیز در حال نابود شدن است.
در این شرایط و با توجه به جایگاه و تاثیری که ایران در میان مردم و گروههای مقاومت یمن دارد، محمد بن سلمان تلاش میکند از خلال نرمش مقابل ایران و نزدیک شدن به این کشور، پایان جنگ یمن را به گونهای رقم بزند که حداقل سعودیها با خسارت کمتر و به شکل منطقی خود را از باتلاق یمن نجات دهند.
انتهای پیام/