دیپلماسی ذلت از دیدگاه قرآن (۲) |تعهد یکجانبه مایهى ذلّت است
از امدادهاى الهى، افشاى روحیههاى دشمن براى مسلمانان است، تا اغفال نشوند وهوشیار باشند و اوج حماقت در اینجاست که به این هشدارهای خداوند اعتنا نشود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، اسلام نه دین انزوا است تا جدا از جهان زندگی کردن و نه سلطهپذیر و نه سلطهگربودن. هم اصل انزوا را باطل میداند و هم سلطهگری را امضا نمیکند و هم سلطهپذیری را ننگ میداند، زیرا معیار این روابط را قسط و عدل تنظیم میکند. اگر بر اساس قسط و عدل، رابطه تدوین و تنظیم شد، انسان نه از قدرت خود سوءاستفاده میکند و نه اجازه میدهد مقتدری از قدرت او بد استفاده کند.
آیات قرآن گرچه رابطه با کافران را با احراز شرایطی مجاز دانسته، اما رابطه با مستکبران کافر را بهطور کلی نفی کرده است، چرا که هرچند کافر آموزههای الهی را نمیپذیرد، اما ممکن است به اصول انسانی پایبند باشد، اما مستکبر به دلیل خوی پستِ حیوانیاش علاوه بر اینکه با آموزههای وحی در ستیز است، اصول اولیۀ انسانی را زیر پا میگذارد و به راحتی از قول خود عقبگرد میکند.
خوی پست اسکتبار همواره عهدشکنی، اهانت و تحقیر طرف مقابل است، و به دلیل آنکه تنها منافع پلید خود را مدنظر قرار میدهد، همواره تلاش دارد خود را بر دیگری تحمیل کند؛ از این جهت خداوند در قرآن به هیچ وجه اجازۀ مسامحه با مستکبران را صادر نکرده بلکه دستور داده تا با آنان مقابله به مثل صورت گیرد.
اما خداوند در آیاتی چند از قرآن به افشای اهداف و نیات پنهان این دست از کافرانِ مستکبر میپردازد و علت دشمنیِ آنان را نه در امور ظاهری بلکه در سناریوهای شومی که در سر میپرورانند معرفی میکند. آیات 118 تا 120 آلعمران بدون نیاز به هیچ تفسیری به این مسئله اشاره دارد و میفرماید «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِکُمْ لا یَأْلُونَکُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیاتِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ» یعنی ای کسانی که ایمان آوردهاید، از غیر خودتان، [دوست و] همراز نگیرید. [آنان] از هیچ نابکاری در حق شما کوتاهی نمیکنند. آرزو دارند که در رنج بیفتید. دشمنی از لحن و سخنشان آشکار است؛ و آنچه سینههایشان نهان میدارد، بزرگتر است. در حقیقت، ما نشانهها[ی دشمنی آنان] را برای شما بیان کردیم، اگر تعقل کنید.
بر اساس این آیه، شگردهاى دشمن شامل فساد «لا یَأْلُونَکُمْ خَبالًا»، فشار «وَدُّوا ما عَنِتُّمْ» و نفاق «ما تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ» است، از این رو خداوند روابط صمیمى با دشمنِ توطئهگر را نشانه بىعقلى میداند.
در آیۀ بعد در ادامۀ بحث خود میفرماید «ها أَنْتُمْ أُولاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَ لا یُحِبُّونَکُمْ وَ تُؤْمِنُونَ بِالْکِتابِ کُلِّهِ وَ إِذا لَقُوکُمْ قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا عَضُّوا عَلَیْکُمُ الْأَنامِلَ مِنَ الْغَیْظِ قُلْ مُوتُوا بِغَیْظِکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ یعنی هشیار باشید شما کسانی هستید که آنان را دوست دارید، و [حال آنکه] آنان شما را دوست ندارند و شما به همه کتابها[ی خدا] ایمان دارید؛ و چون با شما برخورد کنند، میگویند: «ایمان آوردیم.» و چون [با هم] خلوت کنند، از شدت خشم بر شما، سر انگشتان خود را میگزند. بگو: «به خشم خود بمیریدکه خداوند به راز درون سینهها داناست.»
نکتهای که در این آیه نهفته است، آن است که از امدادهاى الهى، افشاى روحیههاى دشمن براى مسلمانان است، تا اغفال نشوند وهوشیار باشند و اوج حماقت در اینجاست که به این هشدارهای خداوند اعتنا نشود. این آیه بیان میدارد دوستى و تعهد باید دو جانبه باشد وگرنه مایهى ذلّت و خودباختگى و احساس حقارت است، آنجا که فرمود «تُحِبُّونَهُمْ وَ لا یُحِبُّونَکُمْ» و اینکه گمان نکنید که محبّت شما، دشمنان کینهتوز را نسبت به شما مهربان مىکند؛ همچنان که برخورد خداوند با کافران و منافقان تند و سخت است و آنها را شایستۀ نابودی میداند، حداقل عکسالعمل مؤمنان اعلان نفرت و برائت از آنهاست.
همچنین در آیۀ بعد به لایهای دیگر از دشمنی آنها اشاره کرده، میفرماید «اگر به شما راحتی رسد آنان را بدحال میکند؛ و اگر به شما گزندی رسد به آن شاد میشوند؛ إِنْ تَمْسَسْکُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْکُمْ سَیِّئَةٌ یَفْرَحُوا بِها» و در مقام راهکار، دعوت به صبر کرده، میفرماید «وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً إِنَّ اللَّهَ بِما یَعْمَلُونَ مُحیطٌ؛ و اگر صبر کنید و تقوا پیشه کنید، نیرنگشان هیچ زیانی به شما نمیرساند؛ یقیناً خداوند به آنچه میکنند احاطه دارد.»
سعید شیری
انتهایپیام/