چرا با پرستیوی برخورد شد؟
شبکه انگلیسیزبانِ تلویزیون میتواند نقش قابل توجهی در پیشبرد اهداف و منافع ملی کشورمان بازی کند و حتی هزینههای سیاست خارجی را نیز پایین بیاورد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شبکه انگلیسیزبانِ تلویزیون (پرستیوی) از ظرفیتهای فراوانی جهت کنشورزی در کنارِ دستگاه سیاست خارجی کشورمان و کمک به تأمینِ هرچه بیشتر و بهتر منافع ملی ایران، برخوردار است. شناسایی این نقش از سوی دستگاه سیاست خارجی، از جمله مهمترین الزاماتی است که به این شبکه تلویزیونی، امکان کنشگریِ مؤثر میدهد.
روابط بینالملل به مثابه یک رشته دانشگاهی سالها است که به بررسی ابعاد و جنبههای مختلف ارتباطات و دیپلماسی بینالمللی، از جنبههای گوناگون میپردازد و سعی دارد با توجه به تحولات و پیشرفتهای بشری، بینشها و چارچوبهای جدیدی را در اختیار کشورها قرار دهد تا از طریق آنها، به بهترین نحو، اهداف و منافع خود را تأمین کنند.
زمانی دیپلماسی صرفاً در چارچوب دستور کار دولتهای مختلف در عرصه سیاسی خارجی و نوعِ نگاه آنها به منافع ملی کشورشان تعریف میشد. در این دوران، عدمِ حضور مؤثر رسانهها و شبکههای اجتماعی موجب میشد تا دولتها در اقصینقاط جهان، با یک دستورکار مشخص و پشت درهای بسته با دیگر کشورها مذاکره کرده و منافع خود را در حوزههای گوناگون و حتی به شیوهای مخفی(بدون اطلاعرسانیِ مؤثر به افکار عمومی و یا شکلگیری بحثهای گسترده درباره آنها) پیگیری کنند.
با این حال، اوج گیری نفوذ رسانهها در حیات بشری و به طور خاص ظهور «شبکههای اجتماع» در سالهای اخیر، عمیقاً روابط بینالملل و به طور خاص دیپلماسی بینالمللی را نیز تحت تأثیر قرار داده و موجب شده تا دیگر دیپلماسی مخفی(پشت درهای بسته)، نه از موقعیتِ خوبی برای مطرح شدن برخوردار باشد، نه اقبال عمومی به آن وجود داشته باشد و نه اساساً همچون گذشته، بهترین راه جهت تأمین منافع ملی کشورها باشد. امری که به نوعی بنیانهای دیپلماسی پنهان را که سالها در دستور کار دولتها قرار داشته، لرزان کرده است.
در عصر دیپلماسی مدرن، رسانهها، دیپلماسی چندجانبه، سازمانهای بینالمللی، قدرت نرم و مفاهیمی از این دست، بیش از پیش از اهمیت برخورداراند. با این حال در این میان، نقش رسانهها تا حدی مهم است که متون علمیِ روابط بینالملل در عصر فعلی، این پدیده را به مثابه یکی از ارکان جداییناپذیر دیپلماسی بینالمللی ارزیابی میکنند.
اهمیت این مسئله تا به آنجا است که به طور خاص دولتهای غربی هیچکدام از رویههای خود در عرصه سیاست خارجی را بدون پیوستِ مؤثر رسانهای در دستور کار قرار نمیدهند. این مسئله به طور خاص از آن جهت حائز اهمیت است که شکلدهی به افکار عمومیِ غربی با استفاده از طرفیتهای رسانهای، تا حد زیادی هزینههای عرصه سیاست خارجی را برای کشورهای غربی کاهش میدهد و راهِ آنها جهت تأمین منافع ملی کشورشان را نیز کوتاهتر میکند(این موضوع، موقعیت رهبران غربی در پاسخگویی نسبت به سیاستهایشان در ابعاد مختلف را نیز تقویت میکند).
در این چارچوب، سؤالی اصلی که مطرح میشود این است که اساساً شبکههای بینالمللیِ ایران نظیر «پرستیوی» از چه نقش و جایگاهی در عصر دیپلماسی مدرن برخوردارند؟ آیا آنها در این معادله، از وزن کافی برخوردارند؟ آیا از ظرفیتهای آنها به نحو تمام و کامل در عرصه سیاست خارجی کشورمان استفاده میشود؟
در پاسخ به این پرسشها میتوان گفت که رویههای میدانی و مسائل جاریِ مهم در عرصه سیاست خارجی کشورمان گواهی بر این مسئلهاند که تاکنون استفاده چندانی از ظرفیتهای رسانهای در پیشبرد منافع ملی کشورمان نشده.
نگاهی به رویه اخیر شبکه پرستیوی در رابطه با مذاکرات هستهای وین و اطلاعرسانیهای این شبکه از این مذاکرات، در قالب دیپلماسیِ «به نقل از منابع آگاه» (و برخورد تقابلی مذاکرهکنندگان ارشد کشورمان با این رویکرد) گواهی بر این مسئله است.
این در حالی است که یک شبکه برونمرزی مؤثر نظیر پرستیوی میتواند نقش قابل توجهی در پیشبرد اهداف و منافع ملی کشورمان بازی کند و تا جای ممکن هزینه های سیاست خارجی را نیز برای آن تقلیل دهد.
*پرستیوی و تقابل با «عصر دیپلماسی پنهان»
محافظه کاری و مقاومت در برابر «تغییر» و ایجاد سازوکارهای جدید، از جمله مسائلی است که همواره به کشورمان هزینههای زیادی را تحمیل کرده است. ایران سالها است که از ظرفیتهای فراوانی در عرصه رسانهای مخصوصاً در چارچوبهای بینالمللی برخوردار است. با این حال، این ظرفیتها کمتر از حالتِ بالقوه به بالفعل تبدیل شدهاند. این مسئله موجب شده تا به نوعی کشورمان در این زمینه از دیگر کشورهای جهان عقب بیفتد و از تمامی ظرفیتهای کشورمان در مسائل مهم که مرتبط با ایران هستند(در عرصه سیاست خارجی) استفاده نشود.
در این شرایط به طور خاص در جریان مذاکرات هستهای وین و حتی دیگر مسائل مهم منطقهای و بینالمللی شاهد آنیم که توئیتزنیهای وزیر خارجه کشورمان، اصلیترین نوعِ اطلاعرسانی از سوی کشورمان است (شیوهای که مورد تأکیدِ دستگاه دیپلماسی است). این در حالی است که طرفهای غربی قبل از انجام مذاکرات با ایران، همچنین در جریان آن و حتی بعد از آنها، جوّسازیهای رسانهای گستردهای را علیه کشورمان به راه میاندازند و به نحو مؤثری، افکار عمومی بینالمللی را علیه ایران، به صورت آنی (موقت) و فرآیندی(در یک دوره زمانی مشخص) بسیج میکنند و مواضع نامشروع خود را در چارچوبی موجه و حتی قانونی کانالیزه میکنند.
در منظر خودی، رویههای شبکه پرستیوی در ارائه تَک و پاتک رسانهای به این جریانسازیها، تا حد زیادی میتواند فرصت تازهای را در اختیار دیپلماتهای کشورمان قرار دهد و حتی از این موضوع به مثابه یک اهرم فشار مؤثر و قابل توجه استفاده کنند. عدم استفاده از ظرفیتهای پرستیوی در این عرصه، عملًا طرفهای غربی را به پیروز بلامنازع در عرصه پیوست رسانهای مذاکرات بینالمللی با ایران تبدیل میکند و خسارتهای قابل توجهی را به کشورمان وارد خواهد کرد.
نمونه ضعفِ دستگاه سیاستخارجی کشورمان در ارائه پیوست رسانهای مناسب و استفاده از ظرفیتهای این حوزه را میتوان در حرف و حدیثها و جنجالهای فراوان رسانهایِ جریانهای مخالف با کشورمان، پس از امضای توافق مشارکت راهبردی 25 ساله ایران و چین مشاهده کرد که تا حدی برای کشورمان در دو عرصه داخلی و بینالمللی، ایجاد چالش و هزینه کرد.
از سویی، کنشورزی پرستیوی در کنار دستگاه دیپلماسی کشورمان، جلوهای عینی از هماهنگ شدن ایران با مقتضیات عصر مدرن دیپلماسی است. عصری که برخلاف عصر دیپلماسی پنهان، هزاران بازیگر مؤثر دیگر نیز در آن کنشورزی میکنند و بیتوجهی به آنها، نوعی تضعیف منافع ملی خواهد بود.
انتهای پیام/