"بن بست" خریدن قلب برای یک سرمایهدار و کرامت راهگشای خانواده مسلمان
اگر قرار باشد که جمهوری اسلامی ایران به آثار سینمایی خارجی جایزه دهد، یکی از آنان باید بنبست باشد که هم نگاهی به مهجوریت مسلمانان بوسنی از زاویه دید متفاوت دارد و هم پیام انسانی برای مخاطبین خود.
خبرگزاری تسنیم-محمدباقر صنیعی منش: فیلم سینمایی "بنبست" اگرچه نامی تلخ و سنگین دارد اما خود دریچهای به سوی نور و امید و روشنایی است.
شاید در نگاه اول فیلم چندان کار پیچیده و سختی نباشد و کارگردان با انتخاب سوژهای که در جهان مانند آن بسیار دیده شده فیلمی را ساخته باشد که مسیر دشواری ندارد، اما حقیقت این است که برعکس، کارگردان با دست گذاشتن روی تضاد و انشقاق میان دو خانواده، انگیزه و تفکر، فیلمی حساس و انسانی ساخته که میتواند یکی از اصلیترین رسالتهای هنر یعنی اصلاح و رشد جامعه را دربر داشته باشد.
جشنواره جهانی فیلم فجر اگر بتواند با انتخاب چنین فیلمهایی آثار جدیدی را به سینمای ایران بیاورد، اقدامی بجا و فرهنگی کرده که البته باید چنین هم باشد.
"بنبست" داستان دو خانواده است که شباهت غمباری به هم دارند. یک خانواده مسلمان که پسرشان را که به علت سانحه تصادف در کما است، از دست میدهند و خانواده دیگر که دختری دارند که قلبش ضعیف است و رو به سراشیبی مرگ است.
خانواده دختر که متمول و پولدار و از طبقه مرفه اسلوونی است، میخواهد با تلاش برای متقاعد کردن خانواده پسر از طریق پیشنهادهای مالی پرزرق و برق آنان را مجاب کند که قلب فرزند خود را به آنان بدهند تا دخترشان نجات پیدا کند. اما خانواده پسر که از طبقه کارگر مهاجر بوسنی است، امید به آینده دارند و منتظرند تا فرزندشان از زندگی نباتی خارج شود و بتواند نجات پیدا کند. آنان حاضر نمیشوند که با پول، قلب پسر خود را معاوضه کنند؛ آنان میگویند که قلب پسرشان فروختنی نیست.
نمایی از فیلم بنبست
اینگونه میشود که بنبست ایجاد میشود و نقشههای خانواده نیازمند به قلب، بیفایده میماند. هوش کارگردان اینجا دست به کار میشود و با ایجاد لحظاتی، خانواده پسر در شرایط حساسی قرار میگیرند. پدر دختر که تصاویر آنلاین دخترش روی تخت بیمارستان را مشاهده میکند یکباره متوجه احتضار و تلاش کادر درمان برای زنده کردن دختر میشود. تصاویر از موبایل در خانه والدین پسر دیده میشود و مادر پسری که حاضر نبود به هیچ عنوان قلب پسر خود را هدیه کند خود را برای لحظاتی جای مادر دختر میگذارد و در نتیجه احساسات مادرانه کار خودش را میکند و مادر حاضر به اهدای قلب فرزندش به دختر میشود.
فیلم در تمام مدت سیاه و سفید است اما زمانی که قرار بر اهدای قلب میشود همه چیز رنگی شده و فضای فیلم از آن حالت و جو غمآلود و نیستانگار خارج میشود. بن بست صورت و سیر سادهای دارد اما با روند فیلم برای یک سکانس هم خستهکننده نمیشوند خصوصاً که بازی هنرمندان بسیار دیدنی و زیبا است.
فیلم در نگاه اول و به علت وجود جو ضداسلامی سینمای دنیا، شاید کمی ضد مسلمانان باشد اما رفته رفته با نمایش اعتقادات زیبای آنان و در نهایت ایثارشان برای اهدای قلب فرزندشان، پیامی در مسیر ستایش و تحسین یک خانواده مسلمان دارد. خانوادهای که به طور طبیعی حق دارند قلب فرزندشان را هدیه نکنند اما برای رضای خدا این کار را میکنند. جمله مادر پسر وقتی که پدر متمول به او میگوید چقدر باید برای این اهدا پرداخت کند زیبا و ماندنی است: قلب خریدنی نیست.
محتوای فیلم
بنبست بدون شک یک فیلم واقعیتگرای اجتماعی است و همین نشان میدهد که میتوان از دل موضوعی تلخ و ناامیدکننده روشنی حقیقت و زیبایی را تماشا کرد. خود کارگردان فیلم یعنی میدرندورفر، درباره فیلم میگوید: ما در دورهای زندگی میکنیم که عدم همدلی در روابط بین فردی یکی از حادترین مشکلات جهان به حساب میآید. روز به روز، سرمایهداری ظالم و بیرحم، روابط انسانی و غمخواری برای درد دیگران را ویران میکند و جهان را به سمت جنگی همهجانبه سوق میدهد. به نظر میرسد همدلی، شفقت، حساسیت به درد دیگران، همه در حال محو از نقشه جهان است. در این شرایط مهم است داستانی بیان کنم که در آن روابط انسانی از نو زنده میشوند و حساسیت به سرنوشت دیگری به عنوان ارزشی مهم در تمدن ما از نو بازیابی میشود.
جهانی که ما در آن زندگی میکنیم، جهانی در بنبست است. ما در نوعی بنبست تمدنی گیر کردهایم که گریز از آن بدون درک متقابل و احترام به ارزشهای اساسی انسان و انسانگرایانه امکانپذیر نیست.
صحبتهای فیلمساز نشان میدهد که احساسات انسانی و روابط میان افراد را به درستی درک کرده است و ضرورت نوزایی آن را در دنیای ستمگر کنونی احساس میکند. از سوی دیگر فیلم نگاه مهربانی نسبت به خانوادههای کارگر و طبقه پایین جامعه دارد و مشخصاً علیه سرمایهداری و سرمایهداران است. همینطور فیلم از زاویه دیگری ظلم و بیاحترامی نسبت به خانوادههای مسلمان بوسنی را نشان میدهد که روزگاری در کشورشان مورد نسلکشی قرار گرفتند و امروز باید قلب پسرشان را برای اسکناس بفروشند. چیزی که به نظر میرسد فیلم بیان میکند عبارت است از ادای دینی به مسلمانان بوسنی که روزگار مدیدی است رنج میکشند و حالا با این بخشندگی نسبت به خانوادهای متمول، سرمایهداری را بیآبرو میکند.
ضرورت حضور در جشنواره
بنبست جزو آثاری است که بدون شک باید در جشنواره جهانی فیلم فجر حضور داشته باشد؛ اگر قرار باشد که جمهوری اسلامی ایران به آثار سینمایی خارجی جایزه دهد، یکی از آنان باید بنبست باشد که هم نگاهی به مهجوریت مسلمانان بوسنی از زاویه دید متفاوت دارد و هم پیام انسانی برای مخاطبین خود. بن بست میتواند الگویی برای فیلمسازان داخلی و خارجی نیز باشد تا در دنیای امروز روشناییها را نیز ببینند. مدیران جشنواره نیز باید همین رویکرد را در انتخاب فیلمهای جشنواره به کار بگیرند. رویکردی که برخواسته و برآمده از نگاه هنری با منطق جمهوری اسلامی ایران در عرصه جهانی و دیپلماسی فرهنگی است: زبان هنر برای بیان احساسات انسانی و دینی.
انتهای پیام/