وقتی "آنها" ما را مغلوبِ رمالها میکند + فیلم
کارشناسان ۹۹ درصد رمالیها و فالگیریها را دکان شیادی میدانند، به نظر میرسد فیلمها و آثار ما باید پرچمدار فرهنگسازی در این عرصه باشد نه اینکه مغلوبِ قدرت واهی این کاسبکاران شوند.
خبرگزاری تسنیم- مجتبی برزگر: سریالی این روزها به VOD تازه تأسیسی پا گذاشته که قرار است همه را بترساند و کار جدیدی در عرصه سینمای ترس و وحشت باشد. شاید بیشتر از هرچیز، نامی در پایین بیلبوردها و تیتراژ سریال توجه بیننده را بیشتر به سمت خودش جلب میکند و آن نام تهیهکننده اثر یعنی پرویز پرستویی است.
معمولاً برخی از کارهای نمایشخانگی سعی میکنند با ویترینی از سلبریتیها، مردم را پای پلتفرم خود بکشند، اما VOD توزیعکننده"آنها" به سبکِ دیگری این کار را پیش میبرد و این بار یک بازیگر بر صندلی تهیهکنندگی تکیه زده است. شاید این خود نوعی تبلیغ برای فروش بیشتر به حساب آید.
"آنها" را به خاطر سبکِ ساخت اپیزودیک نمیتوان سریال منسجمی دانست و البته حداقلِ امتیازش برای تماشا کردن همین است. تا به حال در سینمای ایران و سریالهای تلویزیونی، کارهای ماورایی و ترسناکی ساخته شده که میتوان به نامهایی همچون "خوابگاه دختران"، "آل"، "پوست" و در تلویزیون به کارهای علیرضا افخمی اشاره کرد.
نمایشخانگی پیش از "آنها"، ترس و وحشت را با "احضار" رامین عباسیزاده امتحان کرد، اما نصفه و نیمه رها شد و با شدت ضعفش نتوانست راهی به جایی ببرد و حالا این بار به شکل اپیزودیک، وارد این ماجرا شده است. البته در پَسِ رفتارهای نامتعارف شبآهنگی در این پلتفرم، میلاد جرموز با "آنها" به دنبال مخاطب میگردد.
جرموز فیلمهای اولیهای را در دهه 1380 ساخته که چنگی به دل نزده است اما فیلمنامهنویسی در کنار کوروش آهاری باعث شد تا او با ژانر وحشت و ترس غریبه نباشد. چرا که این کارگردان، در کنار آهاری کارگردان "آن شب" این فضا را تجربه کرد و آن کار به قلم او روی پرده رفت.
یکی از وجوه تمایز این سریال در استفاده از قالب اپیزودسازی است که تلویزیون پایهگذارِ آن بوده و کم و بیش با ساخت برخی از کارها هنوز هم به دنبال احیای این سبک و سیاق سریالسازی است. کاری که اجازه میدهد مخاطب با داستانها و بازیگران متفاوتی روبرو شود.
سریال آنها دو قسمت پخش شده و قسمت اول نسبت به قسمت دوم ضعیفتر است؛ بازی بازیگران در قسمت اول به شدت مصنوعی است و داستان با اینکه ظرفیت بهتری نسبت به قسمت دوم دارد به درستی روایت نمیشود و همان مشکلی که در قسمت دوم بیشتر به چشم میخورد در ابتدای راه به عینه دیده میشود. وقتی قرار است از موسیقی برای صحنهسازی هم بهره ببرد که این کار بسیار گولزننده است!
قسمت اول سریال "آنها" با نام «بت چین» آزمایش تقریباً ناموفقی برای این مجموعه به شمار میرود که خیلی هم مخاطب را در وهله اول ناامید میکند.با وجود این نواقص، قسمت دوم در معرضِ نگاه مخاطب قرار میگیرد. این اپیزود با نام "نون و پنیر آوردیم" پخش شد. بازی آناهیتا افشار به مراتب بهتر از نورا هاشمی در قسمت اول به چشم میخورد. اگرچه حسام محمودی نمیتواند موفقیت خودش را در "رمانتیسم عماد و طوبی" تکرار کند.
داستان مربوط به بچهدار شدن یک زوج تازه از طرق غیر معمول و غیر علمی است که در نتیجه رمالی قصد دارد که این بچه را تصاحب کند. وقتی به پلانِ یادآوری اپیزود یعنی همان مراجعه بهرنگ و خواهرش به رمال، توجه کنیم میبینیم قصد پرداختن به اتفاقات ماورایی که پیش از آن در برخی از آثار دیدهایم، دارد اما نه تنها ژانر ماورایی را درست اجرا نمیکند بلکه جایگاه نازلی را در این حوزه به خودش اختصاص میدهد. چرا که میخواهد بهتر از نسخههای تلویزیونی رفتار کند اما خودشان را در گردابِ عدم اطلاعات و مفاهیم لازم برای ساخت چنین کارهایی گرفتار میکنند. فالگیرها و رمالها را در محورِ اساسی اپیزود دوم سریال قرار دادهاند اما به خاطر نداشتنِ اطلاعات لازم، به جای تلنگر و هشدار، افراد را مقهور اراده فالگیرها و رمالها نشان دادهاند.
پشت صحنه سریال احضار
اگر "احضار" علیرضا افخمی را نسخهای ضعیف در عرصه سریالسازی میدانند حداقل کاری که او کرده با اطلاعات و استفاده از مشاورین معرفتی و دینی در این عرصه، مغلوبِ این حلقههای انحرافی نشده است. حتی در بحث ساختاری هم نخواسته به هر طریقی و با کمکِ موسیقی متن مخاطب را بترساند؛ به اصطلاح سینماییها، مخاطب غالب تهی کند؛ همانکاری که "آنها" میکوشد به نتیجه برساند. حفرههای جدّی که در فیلمنامه و داستان این مجموعه وجود دارد در "احضار" علیرضا افخمی اصلاً وجود نداشت.
به نظر میرسد میلاد جرموز بهتر است سریالهای ماورایی را قدری مرور کند تا ببیند برای جلب توجه مخاطب به سکانسها و دیالوگها آنقدر نیاز به موسیقی التهابآور نیست؛ یعنی در واقع نمیتوان نقصِ داستان و کارگردانی را با صحنهسازی یا موسیقی جبران کرد. در حالی که اگر به همان "احضار" تلویزیون هم مراجعه کنیم، نه از موسیقی التهابآور خبری است و نه ترسِ بدون مبنا.
اتفاقاً در همان سریالها همیشه خانواده به عنوان الگوی درست اجتماعی معرفی میشود و در اصل، نمایش قرار است چنین فرهنگی را به جامعه القاء کند. اما در "آنها" برخلاف این هدف را میبینیم. شوهر بدون اطلاع همسرش که اصلاً به فضای رمالی اعتقادی ندارد، با خواهرش بهناز نزد رمالی میرود و نسخهای میگیرد که بچهدار شود. این خودش نوعی حرکت ضدفرهنگی محسوب میشود و به دعوای قدیمی خواهرشوهر و عروس دامن میزند؛ وقتی بهناز (خواهرشوهر) کماکان اصرار دارد از نسخه غلط رمالی استفاده کند، روایت "جرموز" هم به مغلوب شدن مهتاب (آناهیتا افشار) کمک میکند که در آخرِ اپیزود میبینیم تبدیل به عروسک شده است.
افخمی همواره با ساخت سریالهای ماورایی، بیشتر در مدارِ معرفت حرکت کرده تا ترسِ صرف؛ و این نکته را در "احضار" به عینه نشان داد که با احادیث و روایات معروف کاملاً مطابقت داشت اما "آنها" چقدر از مزیّت اطلاعات قرآنی و دینی بهره برده است؟ زیرا سازندگان با نمایش رمالی و غلبه این باور غلط در میان زندگی مهتاب و بهرنگ، طعنه به اعتقادات اسلامی زدند.
وقتی به کارشناسان مذهبی مراجعه میکنیم که 99 درصد این رمالیها و فالگیریها را دکان شیادی میدانند، به نظر میرسد فیلمها و آثار ما باید پرچمدار فرهنگسازی در این عرصه باشد نه اینکه مغلوبِ قدرت واهی این کاسبکاران شوند.
راههای آن را اسلام برای ما مشخحص کرده، تحقیق، مطالعه، دعا، توسل و صلهرحم بهتر از این راه است. دکانداران و شیادان زیادند و راهی است برای دامی که آنها فراروی انسانها میگذارند به همین دلیل نمیارزد انسان وارد چنین مهلکههایی شود که ریسک آن بیشتر از فایدهاش است؛ بیشتر برای سرکیسهکردنِ مردم، دکان باز کردهاند؛ گاهی اغراضِ سیاسی و مذهبی دارند و میخواهند ایمان مردم را از بین ببرند و این نوع کارها بیشتر آدرس غلط برای مخاطبی است که گاهی گرفتار اوهام میشوند.
انتهای پیام/