«بیست زخم کاری» ادبیاتی که مردم در آن حضور ندارد/ بازی رسانه‌ای ناشر برای فروش کتابی کم‌مخاطب

«بیست زخم کاری» ادبیاتی که مردم در آن حضور ندارد/ بازی رسانه‌ای ناشر برای فروش کتابی کم‌مخاطب

سعید تشکری رمان «بیست زخم کاری» را رمانی کم استقبال در مواجهه با مخاطب می‌داند،‌ ادبیاتی که در آن مردم هیچ حضوری ندارند و حالا به واسطه ساخت سریال، ناشر بازی رسانه‌ای برای فروش آن راه انداخته است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ «بیست زخم کاری» عنوان رمانی از محمود حسینی‌زاد است که در سال 1395 منتشر شده است،‌ رمانی که در همان زمان انتشار نتوانست توجه منتقدان و مخاطبان را به صورت جدی به خود معطوف دارد.

این رمان حتی در میان جامعه مخاطبانش نیز چندان مورد توجه قرار نگرفت و تا 4 سال پس از انتشار تنها سه بار تجدید چاپ شد آن هم از سوی ناشری که عمده کتاب‌هایش در هر نوبت چاپ تعداد محدود منتشر می‌شود تا شمار تجدید چاپ‌هایش بالا برود.

محمود حسینی‌زاد نویسنده این رمان به باور منتقدان در این رمان ثابت کرده است که در همان حوزه تخصصی خود یعنی ترجمه بهتر و بیشتر می‌تواند تأثیرگذار باشد تا در عرصه رمان‌نویسی.

سعید تشکری که سابقه درخشانی در نمایشنامه‌نویسی‌ و تئاتر از یک سو و رمان‌نویسی دینی از سوی دیگر دارد،‌ حالا مدتی است که در عرصه نقد رمان نیز قلم به دست گرفته است، تشکری در یادداشتی که در نقد و بررسی رمان حسینی‌زاد نوشته و در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده معتقد است که در  کتاب حسینی‌زاد که او آن را رمان نمی‌داند و از تعبیر داستان بلند برایش استفاده می‌کند، ادبیاتی وجود دارد که مردم هیچ نقشی در آن ندارند. او علاوه بر نقد محتوایی رمان به نقد ادبی آن نیز پرداخته است و ساختار آن به لحاظ رمان،‌ فیلم‌نامه و حتی نمایشنامه را نیز بررسی کرده است.

یادداشت سعید تشکری به شرح ذیل است: 

در ادبیات ایران همواره جنگ میانِ دو کاراکتر اصلی در رمان‌های به ظاهر روشنفکری و مدعی اجتماعی‌نویسی در حال بروز است. تکنوکرات‌ها و آریستوکرات‌ها. تکنوکرات‌ها درس خوانده‌هایی هستند که به جامعه‌شناسی و شهر نوین غربی اعتقاد راسخ دارند. آریستوکرات‌ها اشرافیتی هستند که خورده سوادی دارند و به شهر آمده‌اند. در غالب رمان‌ها آریستوکرات­ها آدم‌­هایی هستند پُر از وَلَع و تشنگی، عاشقِ دخالت در سیاست و به دنبالِ نمایندگی در جاهای مختلف و سندیکاها، در حقیقت  تلاش می‌کنند سرمایه به دست آورده خود را با قدرت تکنوکرات‌ها عجین کنند و خود را از طبقه آریستوکرات‌ها که زمین‌داران هستند به تکنوکرات‌ها نزدیک کنند اما با پولشان. این جنگی است که در ادبیات ایران در سال‌های اخیر بعد از انقلاب اسلامی ظهور و ثبوت پیدا کرده اما عقیم مانده است.

دلیل این عقیم ماندن شاکله‌ای است که زبان معیارش یک زبان رمان‌نویسی نیست یعنی در درون خود قصه ندارد و هربار در یکی از فضاهای شهریِ ما نوعی فساد اقتصادی طرح می‌شود، نویسندگان بسیاری به سوی نوشتن داستان­‌هایی هجوم می‌­برند که سرمایه‌داری متین را شکل بدهند. برخی از این گروه مثل «رضا امیر خانی» در «قیدار» این تعریف را به سمتی می‌برد که بازار سنتی و آن سلامتِ سنتی دوره‌اش تمام شده است و آنچه در بازار اتفاق می‌افتد در حقیقت حاصل یک زد و بند درون سازمانی است.

این‌ها را عرض کردم که برسم به کتاب «بیست زخم کاری». محمود حسینی‌زاد نویسنده این کتاب مترجم بسیار زبردست جهانی است. بسیاری از داستان‌های آلمانی را ما با ترجمه آقای محمود حسینی‌زاد داریم. همه نمایشنامه‌های شکسپیر ترجمه آقای محمود حسینی‌زاد است. بهتر است بگویم ما بسیاری از نویسندگان بزرگ آلمانی را به واسطه ترجمه‌های وی می‌شناسیم.

انستیتو گوته آلمان به پاس همین ترجمه‌های بسیار درخشان از زبان آلمانی به فارسی، به وی مدال گوته را اهدا کرد. غیر از آثار ترجمه‌ای در میان آثار منتشر شده از آقای محمود حسینی‌زاد، چندین مجموعه داستان به چشم می‌آید و تنها اثر منتشر شده از وی  که ادعای رُمان دارد، همین  «بیست زخم کاری» است که ترجیح می‌دهم بگویم داستان بلند و تأکید کنم که اصلا این اثر رمان نیست چه به دلیل حجم که در 126 صفحه منتشر شده است، چه به دلیل تعداد کاراکتر.

این کتاب سرانجام بعد از 10 سال در سال 96 مجوز چاپ گرفت و منتشر شد ولی وقایع آن در دهه 70 می‌گذرد و به ماجرای شهر تهران، شهردار وقت تهران و پرونده‌های اقتصادیِ آن سال‌ها می‌پردازد، که عمدتاٌ درباره دست بردن زمین داران به زمین‌های مرغوب اطراف تهران تا شمال و کلاردشت و جاهای مختلف و حتی کیش است. این پرونده در داستان «بیست زخم کاری» چندین وام‌گیری دارد. مثلاً در جایی از شخصیتِ «راسکِلنیکُف» در رمان «جنایت و مکافات» داستایوفسکی بهرمند می‌شود. شاکله رمان بسیار تحت تأثیر «مکبث» شکسپیر است. در مکبث پیرزن کولی آینده را برای مکبث پیشگویی می‌کند و به شکل کودکانه این شخصیت در داستان «بیست زخم کاری» نیز حضور دارد و برای مالکی آینده را تشریح می‌کند که چه آینده‌ای در انتظارش است.

حتی در شروع داستان هم جمله‌ای از شکسپیر می‌آید «هنوز بوی خون می‌آید همه عطرهای عربستان نیز نمی‌تواند آن را بشوید.» ما این جمله را پیش از این در نمایشنامه کوتاه «همه عطرهای عربستان» نوشته فرناندو آرابال هم می‌بینیم. نمایشنامه‌ای اسپانیایی در دوران دیکتاتوری نظامیِ ژنرال فرانکو که سرنوشت یک فرد انقلابی را به شکلی کاملاً بدیع در دوران فرانکو نشان می‌دهد، دوران چنبره سه قدرت کلیسا، بانک و نظامی­گری.

نویسندگان بسیاری از مکبث اعلام استخراج کرده‌اند، اما «بیست زخم کاری» به همین بسنده نمی‌کند و در فضای پدرخواندگی و آقازدگی یکی دیگر از قهرمان‌های خود را از فیلم «پدرخوانده» بر می‌دارد و در داستان خود می‌آورد. همان کاراکتر معروف فیلم پدرخوانده که نقش آن را مارلون براندو ایفا می‌کند. همه این مفاهیم در داستان به شکل شر علیه شر است. در چنین جدالی در هر دو صورت شرورها پیروزند.  آن هم در شرایطی که ما هیچ رد و نشانی از قربانیان نمی‌بینیم و شرورها یکدیگر را می‌کشند. ادبیاتی که در آن مردم هیچ حضوری ندارند.

یکی از مشکلات این داستان شیوه نگارشِ غیرِرمان گونه است که در بسیاری قسمت‌­ها به شکل خام‌دستانه‌ای به صورت فیلم­نامه و نمایشنامه نوشته شده است، بی‌آنکه اصول هنر کانسپچوال را رعایت کرده باشد و در بسیاری قسمت‌‌ها با توصیفات نردبانی مواجهیم. درست است که داستان برای مخاطب عام نوشته می‌شود، اما فیلمنامه و نمایشنامه موظف‌اند در هر حال ساختار صحیح خود را حفظ کنند. نمی‌شود بگوییم چون مخاطب عام است و نمی‌داند پس مهم نیست.

مسئله دیگر در این داستان موقعیت‌های جغرافیایی انتخاب شده بسیار پراکنده است. از اوکراین، تا کیش تا کلاردشت تا کوه‌های دماوند تا تهران. همه این لوکیشن‌ها را ما در یک داستان بلند گرد هم می‌بینیم و تبدیل به یک نقطه ضعف و نوعی شتابزدگی می‌شود.

مشکل دیگر این داستان روایی بودن آن است، یعنی حوادث توصیفی و توضیحی. در جایی که قهرمان را می‌توان بارها در حوادث داستان قرار داد و داستان نوشت نه توصیفی از فضاها و اتفاقات. انگار قهرمان در سایه از کنار حوادث مثل یک دوربین فیلمبرداری حرکت می‌کند و می‌بیند و تعریف می‌کند بی آنکه به این حوادث ورود کند.

مشکل دیگر در این داستان استفاده از زبان چند وضعیتی و بسیار نخ‌نما است و جای خالی زبان معیار در آن دیده می‌شود.

یکی دیگر از مفاهیمی که در «بیست زخم کاری» مسئله ما است، عناصر گوتیک است که در شخصیت «مالکی» بارز می‌شود. دو مؤلفه مهم در ادبیات گوتیسم مؤلفه پیشگویی و نفرین و مؤلفه رازآلودگی و ترس است که هر دو این به شکلی کودکانه در داستان به کار رفته است و تزریق روح شک اصلاً در نیامده و جنایت‌ها اکثرا لو رفته است، بدیع نیست و جذابیتی ندارد.

مشکل دیگری که در این داستان وجود دارد شخصیت‌پردازی است. قهرمان‌های داستان در حد تیپ باقی می‌مانند و این تیپیکال سازی با چسباندن حاجی به هر اسم شَر نمود پیدا می‌کند و هیچ کدام از قهرمان‌ها از حد تیپ فراتر نمی‌روند. نمونه آن قهرمانی به نام «نجفی» است که آدمِ «ریز‌آبادی» است و مداوم به هم حاجی می‌گویند و در جایی ریزخواران این سفره می‌گویند اگر ریزآبادی نبود ما کجا بودیم یا اگر «مالکی» نبود ما کجا بودیم و آدم‌های پای سفره قدرتِ شرور این جمله را مدام تکرار می‌کنند و همین تکرار همه شخصیت‌ها را در حد تیپ پایین می‌آورد.

مسئله دیگر در این داستان مفاهیمی مثل «فئودالیزم» است که در قرن بیست و یکم دیگر تعریف نمی‌شوند و منسوخ شده‌اند، اما در داستان فئودال‌ها در فُرم زمین‌خواری و ویلاسازی حاضر می‌شوند و به طرف بلعیدن همه چیز پیش می‌روند. این موضوع یعنی زمین‌خواری به شکل واقع‌گرایانه در بسیاری از شهرهای مذهبی درحال رخ داد است. نمونه بارز آن هتل‌های مجلل در حال ساخت است، اما این ساخت و سازها توسط مکانیسم دولتی انجام می‌شود نه شخصی.

با وجود چنین واقعیتِ شهری اگر در داستان بگوییم آن شروری که در مبلمان شهری دست می‌برد شخص و اشخاص هستند نه دولت یک تحلیل غلط است، زیرا در واقعیت بلعیدن زمین‌های کوچک برای تبدیل به زمین‌های بزرگ با هدف احداث بناهای توریستی و در نتیجه تغییر مبلمان شهری، توسط شرکت‌های خصولتی اتفاق می‌افتد. دستبردی کاملا قانونی که جرم نیست. مثلا کیش طی دو دهه اخیر از یک جزیره به یک شهرک بی در و پیکر تبدیل شده است اتفاقی که در چابهار هم رخ داد. اینکه به این تغییرات نامرغوب نقد وارد است یک بحث است اینکه این نقد را به غلط به سمت شرکت‌های خصوصی و فئودالیزم ببریم بحثی دیگر.

بنابراین این نقطه به ظاهر قوت چیزی نیست که بتوان به واسطه آن بگویم با داستانی برجسته و منتقد و ستیزگر رو به رو هستیم.

اما اینکه چاپ رمان بعد از سه نوبت، اجازه نشر آن لغو شده است و در همین زمان به یک سریال تبدیل می‌شود من را به یک فرضیه می‌رساند و اثباتش چندان سخت نیست. انسداد این رمان بعد از سه نوبت چاپ و ساخت سریال در زمان انسداد یک بازی رسانه‌ای از سوی نشر چشمه برای قوت بخشیدن به بازار فروش این کتاب است.

در شرایطی که جامعه به جهت پوزتیوِ خود مشتاق به تماشای جنگ سرمایه و قدرت، پدرخواندگی و آقازادگی است یک نوشتار اپرتونیستی است و برای تأثیرگذاری بیشتر به یک شرح تماتیک روی می‌آورد تا در یک پهنه و باند بزرگ‌تر جذابیت ایجاد کند.

این نوع نگارش پیش از این توسط نویسندگان دیگری مثل اسماعیل فصیح در تراژدی پارس دیده می‌شود. در این داستان جنگ بر سر قدرت در دوران پهلوی دیده می‌شود که آریستوکرات‌ها بر سر شرکت در جشن‌های 2500 ساله رقابت می‌کنند و این نقد بیشتر ظهور پیدا می‌کند. تا قدرت بیشتری از دستگاه پهلوی بگیرند. می‌خواهم بگویم ما در داستان بیست زخم کاری با یک اتفاق تازه و بدیع رو به رو نیستیم. فقط اینکه ما به مدد پایگاه رسانه‌ای نشر چشمه هربار با انسداد یکی از کتاب‌هایش مواجه می‌شویم فکر می‌کنیم یک گوهری را مسدود کرده‌ایم و این گوهر بسیار تابناک است و ارزش‌های بسیار دارد و هجوم  به کتابفروشی‌ها اتفاق می‌افتد.

رمان در مجموع به جهت ساختار یک رمان اوپورتونیستی است که به دلیل ساخت سریال و جذابیت برای مخاطب حالا تا حدودی مطرح شده است،‌ خوانندگانی به دنبال کتاب رفته‌اند تا بتوانند پایان سریال را حدس بزنند،‌  اما واقعیت بازار و فروش این داستان را در زمان انتشار و چاپش می‌توانیم رصد کنیم، که طی چهار سال با تیراژهای اندکِ نشر چشمه سه چاپ می‌رود و باتوجه به پیشینه نویسنده به عنوان مترجم زبردست با چاپ چند مجموعه داستان در همین شیوه متأثر  از داستان‌های آلمانی رقم بزرگی نیست.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران
مدیران