نگاهی به زندگی عبدالوهاب شهیدی / سکوتی که خود حکایتها داشت
عبدالوهاب شهیدی خواننده موسیقی ایرانی بود و چنان در دنیای هنر زندگی کرد که اهالی موسیقی به اتفاق او را نمونهی بارزی برای هنرمند واقعی میدانند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، عبدالوهاب شهیدی از خوانندگان پیشکسوت موسیقی ایران بود که 20 اردیبهشت 1400 در 99 سالگی و بر اثر عارضه قلبی درگذشت. او از پرکارترین خوانندگانِ پیش از انقلاب بود. این هنرمند در طول زندگیِ پربارش اخلاق و رفتاری نمونه از خود ارائه کرد. به همین دلیل هم اهالی موسیقی همواره از او به عنوان بهترین نمونه اخلاقی برای یک هنرمند یاد میکنند.
از سوی دیگر او در عرصه آواز و نوآوری هم عملکرد فوقالعادهای داشته است. در ادامه یادداشتی را میخوانید که به بیان برخی از ویژگیهای اخلاقی و هنریِ زنده یاد عبدالوهاب شهیدی میپردازد.
قلمی به یاد استاد عبدالوهاب شهیدی...
مهرماه سال 1301 ... پاییز در لابه لای شاخه برگهای درختان در هم تنیده میمه آرام میگذشت و چتر سبز درختان را با قلم موی هنرمندانه خویش تلون میبخشید. خانواده صدر اسلام فروغ دیده به میلاد فرزندی روشن داشته بود که در همان نگاه اول چشمهای تازه دیده به جهان گشودهاش حکایت از بلوغ اندیشه و هنر داشت. کودکیاش در سایه مهر پدر به آموختن موسیقی گذشت و افسوس که سهم او از خزانه مهر پدری اندکتر از آنکه بتواند بال پرواز به یاری پدر بگشاید و اینگونه بود که سرنوشت او را به شاگردی اسماعیل مهرتاش کشاند و مسیر موسیقی او را به باغهای خوش نگاری که لبریز آوای تاج اصفهان و ادیب خوانساری بود گشود تا سبکی بدیع و نوایی خوش الحان به جهان هنر عرضه کند.
آتش عشق آموختن موسیقی که در وجودش زبانه میکشید دستهای هنرمندش را با مضراب سنتور و پردههای عود الفت میداد و بایستههای هنریاش را پیش چشم مدعیان هنر بیشتر میآراست و بر چنین سیاق و سبقهای برنامه رادیویی گلها را با گلچینی از نغمات دلربای موسیقی ملی آراست؛ بدانگونه که آثار او در ردیف ممتازترین تولیدات هنری قرار گرفت.
دیرگاهترین خاطره او که بر خیالم نشسته است به اواخر دهه چهل باز میگردد. وجودم هنوز لبریز شور و شر کوردکی بود اما رایحه هنر همواره مشام جانم را به خویش میکشاند. در همان حال و هوای کودکی تبحر نوازندهای که سِحر بالهای پروانه احساسش بر پرده دستان نقش گل بر دیبای گلستان مینهاد و آوای حنجرهاش همای خیال بر شاخه بوستان مینشاند و هر مخاطبی را مجذوب فراز و فرود زخمههای ساز و پیچ و تاب طره دلدار که در نوای او مجسم میشد.
اگر چه تصانیف بسیار زیبایی همچون زندگی، آی سوزه یار، بی وفا و... از او به یادگار مانده است، اما آنچه که از او بر لوح دلم بیش به جای مانده و مرا شیفته جمال هنرش مینمود برنامه موسیقیایی هفتاد دقیقه او در گروه فرهنگ و هنر بود. اجرای هنری او در جمع هنرمندان خوش آوازه که شکوه دستگاه ماهور را پیش شهریار احساس آنچنان بیان نمودند که الحان آن حتی پس از گذشت سالهای بسیار ترنم هر دل آشنا به موسیقی ملی بود. خوب به خاطر دارم لحن به لحن آن را چنان به خاطر سپرده بودیم که حتی میدانستیم دقیقه هفتم اجرای زنده در حافظیه با صدای غرش عبور هواپیما نواها مه آلود میشود و باز این نوای دستان است که بر سمند خیال، تمام دهلیزهای احساس را در مینوردد و لحظههای دیجور تنهایی مرا چون آفتاب فروردین گرمای لذت بخشی میافزاید.
تنظیم قطعه را استاد پایور با ملاحت خاصی انجام داده بود. درآمد ماهور در پژواک دل انگیز دستان تار و گوشه دلکش را به مثنوی نی نواز حسن ناهید سپرده بود تا خاوران بر کنگره احساس بدیعی طالع شود و عراق و راک از صفحه رمز آلود سنتور برخیزد و تلفیق چنین نشوری که با غزل وصف ناپذیر حافظ به مطلع «دست در حلقه آن زلف دو تا نتوان کرد» در آمیخته بود. رستاخیزی بدیع در موسیقی ملی که سروها هنر نیز پیش ساحتش برخاستند و ارغوانها جام دل به ارغنونش آراستند.
مثنوی غم انگیز «بهارا تلخ منشین خیز و پیش آی»، در کنار نغمات محلی که بسیار مورد التفات استاد بود هر آهوی چابک گریزی را به کمند موسیقی ملی میانداخت و هر مجمر خاموشی را شعله اشتیاق و زبانه مهر میافراخت.
باور عمیق او به لزوم اشراف خوانندگان بر سازهای ملی و نیکو نواختن آن که خود نیز بدان جامه عمل میپوشاند و بر این احوال مضراب تار را بر دستان عود نواخت و در بیشتر تولیدات هنری و موسیقیاییاش علاوه بر آواز با نواختن عود، به شیوه موقرانهای احساس نوازندگان را در سرایش خویش تجلی میکرد.
آلبوم راز عود معروفترین تکنوازی استاد است که در کنار دیگر قطعات هنری ایشان، جلوههای هنر استاد را به نیکویی مینمایاند.
خورشید زندگی استاد شهیدی در اردیبهشتی بر غروب دامنه عمر فروهشت که او مرزهای زندگی را به آستانه 99 سالگی رسانده بود. آخرین برگ دفتر حیات استاد پس از سالها خاموشی او در عرصه هنر ورق خورد، تا سرگذشت او در نهانخانه موسیقی به امانت ماند. موسیقی ملی ایران تنها گنجینهای از نواهای ماندگار و نغمههای دل سپار نیست. در زیر و بم آواهایی که از پرده دستان بر خاسته و در حریر جانفزایی که نفحات دوست را در واژههای شعر و ادب ترسیم نموده، یادگار بزرگ مردان راستینی است که شأن هنر را ارج نهاده و جوهر جان به معرفت و شرافت آراسته، زخمها به دل داشتند و زخمهها بر ساز انگاشتند.
زیر سنگینی بار یغمای فلک قامتشان خم شد، اما سرو صلابتشان سبز و ایستا و هرگز نگذاشتند که بر شاخسار هنر جز مرغان خوش الحان موسیقی بسرایند. رنج خار مغیلان در پای و زخم طعن حسودان بر دل، اما فرّ شکیب و عزم قدیرشان، باغ فرهنگ را از هجوم زاغان بد آهنگ ایمن داشت.
لب به دندان گزیده و خاموش در سکوتی که خود حکایتها داشت، شب دیجور را به مطلع صبح سعادت میسپردند. برگ برگ تقویم زندگیشان هر دل بیداری را به تکریم و هر حس آشنا به خلوت دوست را به تحسین بر میانگیزد. همای خوش نوای موسیقی را بر شاخسار ادب فارسی مینشاندند تا شکوه ادبیات را در نغمههای موسیقی و عظمت موسیقی را در شرارههای عارفانه غزل پارسی به تصویر کشند و آینه در آینه انوار حضرت دوست پیش چشمی که رواق منزل اوست فرّ دیبای هنر بیارایند و اینگونه بود که فراتر از تاریخ میلاد و معاد در سراسر تاریخ موسیقی ملی ایران طالع و درخشاناند و خوش نام و نیکو نماد.
هر چند به عصر و روزگار خویش در قاب اندیشهها جای نگرفتند و چه بسا رنجها به جان خریدند اما نامشان بر کتیبه هنر جاودانه و یادشان در خاطرهها ماندگار خواهد بود. انقلاب اسلامی برخی از موسیقیدانان را سر شکست و برخی را دل...
عبدالوهاب شهیدی پس از انقلاب عملاً خانهنشین و آنانی که حرفهای هستند زجر خانهنشینی را خوب میدانند اما شکوه همیشه جاوید موسیقی وجودش مانع از آن نشد که در اواخر عمر فراموش شود و همچنان مورد تکریم هنرمندان.
نوشته: دکتر سعید نیاکوثری مدیر کانون فرهنگی هنری صبا
انتهای پیام/