اظهارات کارگردان سریال "بوتیمار" درباره بازی مرجانه گلچین/ ماه "مبارک" رمضان یعنی شادی، نه مرگ و نیستی/ چهکسانی میخواهند تلویزیون را بیاعتبار کنند؟+ فیلم
علیرضا نجفزاده در نشست سریال "بوتیمار" به این نکته اشاره کرد که هیچوقت سعی نکردیم به فضای گرمِ خانواده حمله کنیم یا به مقام والای پدر یا مادر توهینی شود.
خبرگزاری تسنیم ـ مجتبی برزگر:یکی از نکاتی که این روزها بیشتر به چشم میخورد رقابت نمایش خانگی با تلویزیون است؛ رقابتی که در یکی دو سال اخیر بهطُرق و راههای مختلفی تبدیل به رینگی شده است که هرکسی سعی میکند خودی نشان دهد، در این میان اتفاقی که میافتد؛ نمایش خانگی را مملو از تقلید، تبرّج و تجمّل میکند و تلویزیون را هر روز به سطحیسازی و عجلهسازی نزدیکتر میکند.
البته در این میان جریانی هم درصددند تلویزیون را بیاعتبار کنند و بهنوعی میدان را در اختیار گروههایی قرار دهند که برای فرار از خطوط قرمز و عرف و شرعِ جامعه، هر نوع خوراک و شکل و شمایلی را به خوردِ جامعه بدهند، جامعهای که نسل جوان و نوجوانش درگیرِ فضاهای بیبندوباری است.
بهنظر میرسد معنای سریالسازی در رسانه ملی تغییر کرده است چراکه ملودرامها دیگر از چفت و بست استاندارد در جذابیت روایی بهرهای ندارند و کمدیها دیگر قادر به قصهگویی و ایجاد موقعیتهای کمیک در بستر یک فیلمنامه منسجم نیستند و تنها با موقعیتهای هجو و لودگی میخواهند از مخاطب خنده بگیرند، اما نمیتوانند!
این اتفاق در سریالی مثل "بوتیمار" افتاد که هم داستان و دیالوگهای بِروزی داشت؛ هم از بازیگرانی استفاده کرده بود که میتوانند خودشان را در هر موقعیتی قرار بدهند؛ هم از مخاطب گریه بگیرند و هم خنده! نمونه بارزِ آن مرجانه گلچین که در "نفس گرم" نقش خانم جلسهای را ایفا میکند و در "زوج یا فرد" و چندین سریال کمدی دیگر، کاراکترهای ماندگاری از خودش بهجای گذاشت. اساساً شبکه سه سیما پس از مجموعه "لیسانسهها" دیگر نتوانست در کمدی موفق باشد این را میتوان از سریالهای این چندساله فهمید؛ مصداقِ بارز آن "صفر21" است.
بسیاری به سریال "بوتیمار" هم این نقدها را داشتند که دیالوگهای لحظهای ساخته شده و خبری از فیلمنامه حسابشده نیست؛ در حالی که بهخلافِ این نقدها، برخی از کارشناسان اعتقاد دارند سریال بسیار خوب از موقعیتهای برگرفته از سوژه خوب کرونایی و شخصیتپردازیهای درست به انسجام در موقعیتها رسیده است.
یکی از بحثهایی که فارغ از بیاعتبار کردن تلویزیون، طنزهای اصولی و کمدینها با مرجانه گلچین بازیگر و علیرضا نجفزاده کارگردان داشتیم، بحثِ حضور علی صبوری هنرمند تازهواردی در عرصه بازیگری است که با استندآپ "خندوانه" و ویدئوکلیپهای فضای مجازی (اینستاگرام) بیشتر دیده شد، بسیاری نسبت به حضورش در این سریال نقد داشتند و دربارهاش در جریانِ تحلیل و بررسی، صحبت شد.
یکی از بحثهای دیگر که در جریان میزگرد به آن پرداختیم، بحث هویت داشتنِ شخصیتها و کاراکترها و همچنین پدر خانواده "گلابی" که نقش آن را حمید لولایی بازی میکرد. در حالی که بسیار به این سریال نقد میشد اما شاید بتوان گفت برخی از صحنههای لانگشات میان مریم و پرویز؛ پدر و مادر این داستان (گلچین و لولایی) درسآموز برای فیلمها و سریالهایی باشد که برای شخصیت پدر هیچ جایگاه درستی قائل نمیشوند؛ درباره این فقدان و عدم توجه به جایگاه و شخصیت پدر هم صحبتهای قابل تأملی شد.
یکی دیگر از مقولههایی که مورد بحث و بررسی قرار گرفت، موضوع خانواده و توجه به چارچوب استاندارد سبک زندگی ایرانی و اسلامی است که باید در فیلمها و سریالها، دورنمای درستی از آن تعریف شود، در بسیاری از اوقات این اتفاق نمیافتد و بهتعبیر نجفزاده این سریال سعی کرد به ایرانیبودنش وفادار بماند.
به مشروح این گپوگفت توجه کنید:
عجیبترین تجربه کاری/ شرطی که برای بوتیمار گذاشتم!
* خانم گلچین، ابتدا با شما شروع کنیم، واقعاً در شرایط کرونا، بازیگری کردن خیلی سختتر است چون شما محکومید به ماسک نزدن!
عجیبترین تجربه کاریام بود که هم یک جاهایی کارمان بسیار سخت میشد و هم در عین حال خیلی شیرین! برای اینکه تنها تجربهای بود که مادرم همراهم بود، یعنی در واقع شریک ساخت این مجموعه شد. وقتی که به آن روزها برمیگردم علاوه بر اینکه خیلی میترسم دلم هم خیلی تنگ میشود. روزهای اول که با آقای نجفزاده و مهام (کارگردان و تهیهکننده) صحبت کردم پذیرفتم، در جریانِ کار ترسیدم؛ چون دیدم الآن فقط خودم نیستم، مادرم هم همراهم است.
اصلاً با این شرط آمده بودم که نمیتوانم مادرم را به هیچ عنوان تهران بگذارم؛ باید ایشان همراهم باشند، حالا که آمده بودم در شهرستان میترسیدم؛ از یک طرف مراقبت از مادرم و یک طرف سر کارم. کرونا واقعاً یک شرایط عجیب و غریبی است؛ فکر میکنم تمام دوستانی که در این مدت کار کردند تجربه مرا داشتند.
دلیلِ محبوبیت مرجانه گلچین
* این روزها نام شما در زمره چهرههایی میآید که مردم از روی علاقه بهسراغشان میروند، نه اظهارنظر خاصی میکنید و نه کار سخیف در اینستاگرام و هیچ هیاهوی رسانهای هم ندارید، این محبوبیت از کجا میآید؟
برای اینکه کاملاً متقابل است؛ من هم همین اندازه هموطنانم و کشورم را دوست دارم. خدا را شکر میکنم و با تمام توانم همیشه کاری را که پذیرفتم با تمام انرژیام جلو رفتم.
* یک جایی شنیدم که گفته بودید یکی از ترسهایتان همین است که روزی محبوبِ مردم نباشید.
برای اینکه خیلی سخت است؛ مثل اینکه عزیزت را خیلی دوست داشته باشی و او بیمهری کند و دل آدمی میشکند، چون خودم میزان علاقهام به مردم خیلی بالاست و وقتی میبینم مردم هم مرا دوست دارند، طبیعتاً خیلی خوشحال میشوم.
همیشه بیحاشیه بودم
* یکی از نکات جالبی که میان کاراکترهای شما وجود دارد تفاوتهای خیلی زیادی است که بهوجود میآید، یعنی جایی شما خانم جلسهای میشوید در سریال "نفس گرم" و جایی در سریال "آینه" و جایی هم در سریالهای کمدی نقشهای جالب و جذابی از شما میبینیم. آیا این محبوبیت به این شخصیتپردازی خوبِ شما هم برنمیگردد و یا بهخاطر سابقه و کارنامههای گذشته شما این اتفاق افتاده است؟
ما زندگی شخصیمان جدا از زندگی حرفهایمان نیست، یکوقتهایی شاید یک حرکت، یک حرف یا چیزی که در زندگی طبیعی اتفاق میافتد روی کار شما تأثیر بگذارد؛ خوشبختانه من جزو آن دستهایام که در تمام سالهایی که کار کردهام چه نوجوانی، چه جوانی و حالا که به میانسالی رسیدهام هیچوقت خدای ناکرده در زندگیام حاشیهای وجود ندارد.
این بیحاشیه بودن برای مردم در هر صورت یک تِم سنتی هم در اخلاق و هم رفتار دارد؛ مثل اینکه به مذاقشان خوشایند میشود؛ انگار این رفتارهای بدون هیاهو روی مردم هم تأثیر مثبت میگذارد؛ بهتعبیر شما در صفحه اینستاگرام هم همین اتفاق میافتد بیشتر حرفهایم حرفهای مردم است؛ اینکه با موجودات خداوند بهنیکی رفتار کنید، با همدیگر رفتار درستی داشته باشید؛ بهنظر من این چنین خطمشیی در زندگی، بیتأثیر نیست.
دوستدارم شریک لحظههای شاد مردم بودن را
* چه بازتابهایی از کارهایتان در فضای مجازی دارید؛ از شما بازی در سریال طنز و کمدی میخواهند یا کارهای جدّی و ملودرام اجتماعی؟
سریالهای طنز و کمدی که بازی کردهام بیشتر به مذاقِ مردم خوش آمده است؛ آنقدر مردم از مشکلات اقتصادی خستهاند در تایمی که تلویزیون میبینند به هیچ چیز دیگری فکر نمیکنند؛ البته در همین کارهای کمدی هم از مسائل روز و اجتماعی صحبت میکنیم؛ در واقع زهرخند است، بهتعبیری به مشکلاتی میخندیم که آنقدر عجیب و غریبند که ناخودآگاه خندهمان میگیرد، اما شریکِ لحظههای شاد مردم بودن، خوشایندتر است، بیشتر انتظار دارند من در این زمینه فعالیت داشته باشم اما خودم خیلی میخواهم متفاوت باشم هم جدّی و هم کمدی.
* چقدر این شخصیتهای طنز و کمدی فیلمها و سریالها که بازی میکنید، به شخصیت واقعی خودتان نزدیک است؟
محال است که بازیگر خودش به نقشهایش نزدیک نشود، یعنی شما در هر صورت، خصیصههایی از خود بازیگر را میبینید، در مورد همه بازیگران این اتفاق میافتد، ممکن است که در مورد من هم صادق هست. شما یک چیزهایی از مرجانه گلچین در نقشها میبینید؛ البته من به آن بداخلاقی نیستم؛ معمولاً همیشه لبخند میزنم حداقل این است که دوست دارم اطرافیانم در آرامش کار کنند، چون میدانم با محیط تنشزا نمیتوانیم کار کنیم.
* چیزهایی که مثلِ آن رعایت پروتکلهای بهداشتی و اسپری کردن ضدعفونیکنندهها از خانم گلچین در سریال "بوتیمار" دیدیم در خیابان هم همین کار را میکنند.
جالب است بدانید آقای نجفزاده (کارگردان) هر یک پلان را فیلمبرداری میکردیم 24ساعته داشتند دستشان را ضدعفونی میکردند؛ بالاخره همه بهگونهای با مشکلات کرونا درگیرند و این کار خودش بهنوعی فرهنگسازی برای مخاطبان است.
ماجرای شوخی با ظریف چه بود؟
* یکی از جذابیتهایی که خیلی در فضای مجازی هم بازتاب داشت، آن ادابازی و شوخیهایی بود که درباره وزیر امور خارجه (ظریف) و حتی شوخی با وزیر بهداشت اتفاق افتاد، آیا به این کنایهها و شوخیهای سیاسی واکنشِ بیرونی نشان دادند؟
واقعاً جایی تذکری ندادند، من در واقع خیلی پیگیرش نبودم، حداقل من ندیدم. ما طبیعتاً وفادار به متنیم؛ در واقع چیزی که به ما گفته میشود آن نوع اجرایش به خود بازیگر برمیگردد که بهچهشکلی آن تلخی را بگیرد، طبیعتاً اگر شوخی هم شده است، این خط را در فیلمنامه داشتیم و به ما گفته شد و اجرایش کردیم، وگرنه نیت خاصی در میان نبوده بهجز اتفاقات طبیعی که در جامعه میافتد و این بازی پانتومیم در خانوادهها رواج پیدا کرده است؛ فقط ما بهعنوان هنرمند و سریالساز، وظیفه داریم یک نکات فرهنگساز و آموزشی میان اتفاقاتی که به آن میپردازیم قرار دهیم، البته کنایهها و شوخیها آنقدر بِروز بودند که مردم هم استقبال کردند.
هیچکس از اهالی "بوتیمار" کرونا نگرفت!
* آقای نجفزاده، شما درباره نویسندگی و فیلمنامه صحبت کنید؛ جزو کسانی هستید که تا فیلمنامه شکل نگیرد کار را کلید نمیزنید؛ چرا این اتفاق درباره برخی از سریالهای دیگر میافتد و جالب است که بازیگران از سرنوشت و سرانجام کارهایشان خبر ندارند؟
من قبل از اینکه سؤال شما را جواب بدهم راجع به سؤالاتی که از خانم گلچین پرسیدید؛ یکی درباره استرس در شرایط کرونا و دیگری مقبولیت و محبوبیت خانم گلچین؛ در واقعیت کرونا، یک پدیده قرن است؛ اگر بگوییم آدمها از این ویروس ابایی ندارند و وحشت نمیکنند، تقریباً دروغ است، خودمان را به این شرایط عادت دادیم اما وحشت داشتیم.
بچهها دور از خانواده بودند و در این شرایط صبوری کردند؛ چه بخشی که در شمال فیلمبرداری شد و چه بخشی که در تهران، کار پیگیری میشد. البته بهکمکِ تهیهکننده محترم، پروتکلها هم مجدّانه پیگیری میشد اما یک جاهایی هم نشدنی بود؛ فضای فیلمسازی بهشکلی است شما هرکاری هم بکنید نمیتوانید استاندارد پروتکلها را رعایت کنید، بالاخره 50 یا 60 نفر در یک محیط بسته و فاصله کم با هم ارتباط دارند مدام درگیر کارند و این ترس و استرس برای همه عوامل و بازیگران وجود داشت.
من میدیدم خانم گلچین روزهایی که سر صحنه میآمدند و نیاز بود از مادرشان نگهداری شود چقدر با استرس، مواقعی از راه دور، مراقبت مادرشان را پیگیری میکردند، چون واقعاً هر اتفاقی امکان داشت بیفتد؛ نمیدانیم ممکن است ناقل باشیم و بیماری را منتقل کنیم. همچنان که خدا را شاکرم به ما کمک کرد و هیچ کدام از عوامل و بازیگران ما درگیر کرونا نشدند.
دلیل محبوبیت مرجانه گلچین چیست؟/ کمفروشی نمیکند
در رابطه با موضوع محبوبیت و مقبولیت، مردم ما خیلی مردم قدردان و قدرشناسیاند؛ مردم واقعاً هر کسی را در هر جایگاهی برایشان کمفروشی نکند دوست دارند، واقعاً اگر احساس کنند کسی تمام داشتههایش را رو میکند و کمفروشی نمیکند، قدرش را میدانند، خانم گلچین از جمله بازیگرانیاند که اصلاً کمفروشی نمیکنند یعنی در هر پلان و برای هر دیالوگ و اَکتی اندیشه و برنامه دارند و بهسادگی کوتاه نمیآیند، بخشی از محبوبیت خانم گلچین از اینجا نشئت میگیرد.
مریمِ "بوتیمار" را در خودم میبینم
* کاراکتر "مریم" بوتیمار چه ویژگیهایی داشت که خانم گلچین را فارغ از تیمِ خوب، کارگردان و تهیهکننده کاربلد، درگیر خودش کرد تا این نقش را بپذیرد؟
ما مثلِ مریم را خیلی در همهجا میبینیم؛ چون بسیار رئال است و تجربهاش کردم، انگار خودم هستم، خواهرم هست و اقوامم را در این کار میبینم، قرار نیست اتفاق عجیب و غریبی باشد.
هیچوقت نخواستیم بیننده را بههرقیمتی بخندانیم
* آقای نجفزاده، در سریالهای کمدی میبینیم که واقعاً شوخیهایش بیشتر ادا و اطوارند تا کمدی و طنز؛ اما واقعاً در سریالهای شما احساس میکنیم آن شخصیتپردازیها طوری پیش میرود که حداقل میتوان به دیالوگها و موقعیتهایش خندید؛ این کار چطور شکل میگیرد؟
بهخاطر اینکه نگاهم به طنز خیلی جدّی است؛ شما اگر به اندیشه پشتیبان طنز و کمدی فکر نکنید، فیلمنامه را توأمان پیگیری نکنید، قطعاً در اجرا به یک اتفاق پوچ و توخالی دست پیدا میکنید، آن موقع باید از بازیگر بخواهی که از ذاتِ طنز خودش بیننده را بخنداند اما برای لحظاتی کوتاه! من بهجرئت میگویم هیچ جای این سریال و البته نه در سریال "زوج یا فرد"، قصدم این نبود که حتماً بیننده بخندد و یا بههرقیمتی این اتفاق بیفتد، ما حتی گاهی اوقات قصدمان آموزشی، فرهنگسازی و حتی گاهی هم صحنهها و موقعیتهایی تبدیل به غم میشود. ما در همین سریال صحنههایی داشتیم که مردم را یادِ وفاق و همدلی بیندازیم؛ کسی که کرونا میگیرد و بقیه از کنارش میروند و تنها میماند. بالاخره طنز رسالت مهمتری نسبت به درام و تراژدی دارد، به همین خاطر باید تلخیها را بهگونهای بیان کنیم که بیننده ارتباط بگیرد و آن را بپذیرد.
* چطور بازیگران خردسال این مجموعه را پیدا کردید مخصوصاً پسر کوچک خانواده گلابی که خوش درخشید؛ تجربه کاری با بازیگران بومی را چطور دیدید؟
یکی اینکه فراخوان دادیم؛ تعداد زیادی شاید سه چهار هزار نفر شرکت کردند از میان آنها به 1500 پسربچه در رنجِ سنّی سامی رسیدیم که تعدادی هم بازیگر نقش دخترمان در این جمع حضور داشتند؛ با توجه به شرایط کرونا ویدئو خواستیم و بررسی کردیم و به توانمندترها رسیدیم که حضوری آمدند و تست دادند، توانستیم خوشبختانه به بازیگر درخشانی بهنام سامی برسیم که آینده خوبی خواهد داشت. طبیعتاً این حُسن کار است ترکیبی از باتجربهها و کمتجربهها کنار هم باشند، واقعاً کار با کودک سخت است؛ واقعاً سامی خانم گلچین را مادر خطاب میکرد؛ این را هم بدانید واقعاً این حرفه، رحم ندارد و جای هیچ اغماضی نمیگذارد.
* خانم گلچین؛ یکی از اتفاقاتِ خوبی که در این سریال افتاد لهجه و گویش مشهدی بود...
وقتی وارد حوزه اقوام و لهجه و گویش میشویم بسیار استقبال میکنم، چون به مخاطب اجازه همذاتپنداری بهتری میدهد. مخاطبینی که به هر جهتی برخی اوقات بالاجبار باید اسیر آپارتمانهایشان بشوند و این سریال و فیلم است که میتوانند با تنوع صحنههای چشمنواز و بکر این فرصت را در اختیار بیننده قرار دهند.
علی صبوری باید خودش تصمیم بگیرد!
* درباره علی صبوری و حضورش در این سریال خیلی نقدهایی داشتیم، چرا که او را بیشتر بهعنوان یک اینفلوئنسر و فعالِ اینستاگرامی میشناسند تا یک بازیگر! البته او تئاتری و دانشجوی این رشته بوده است اما بههرحال با این فضا بیشتر شناخته شد، شما کار با ایشان را چطور دیدید و بهنظرتان اینهایی که در اینستاگرام فعالیت دارند و البته میخواهند بازیگر باشند؛ چطور این فضا را مدیریت کنند؟
نظر شخصی خود من این است که اینها باید از همدیگر تفکیک بشوند مثل این میماند که اکثریت بازیگرها الآن مجریگری را تجربه میکنند. به خود من هم بارها پیشنهاد شده است، من به درست یا غلط بودنش کاری ندارم، من خودم بشخصه علاقهمند نیستم؛ اینکه یک بازیگر بخواهد کارگردان، نویسنده، طراح لباس و یا عرصههای دیگری را تجربه کند، من احساسم این است بیشتر روی حوزه کاری خودش انرژی بگذارند خروجی بهتری میدهد.
در مورد آقای صبوری هم بهنظر من باید خودشان تصمیم بگیرند که میخواهند بازیگری را ادامه بدهند یا فعالیتشان را در اینستاگرام ادامه بدهند؛ من زیاد با آقای صبوری بازی نداشتم بیشتر عمده بازیام با سامی و خانواده گلابی بود و خیلی کم این اتفاق میافتاد؛ نمیگویم اصلاً بازی نداشتیم، اما من تجربه شخصی خودم این است که ما باید در واقع یک راه را انتخاب کنیم.
نمیگذارند کمدی راه درستش را پیش برود
* خانم گلچین! شما جایی گفته بودید نمیگذارند نویسنده کار کمدی کار خودش را درست پیش ببرد و آن شجاعت و جسارت نوشتن را داشته باشد و از طرفی کارگردان بتواند آن پرداختی را که میخواهد داشته باشد تا آن شوخی و کمدی درست ادا شود...
یکسری خطقرمزها وجود دارد که اگر از آن عبور نکنید نمیتواند آن اتفاقِ کمدی، درست خلق شود؛ اگر قرار باشد با قومیتی و یا لهجه و گویش و شغلی شوخی کنید، گفته بشود "به این حوزه ورود نکنید"، پس چطور میتوانید طنز بسازید؟! من اگر قرار باشد از گیلان بسازم با لهجه آنها صحبت کنم ممکن است آنها معترض شوند. اگر بگویم آموزش و پرورش ممکن است معترض بشوند؛ باید یک مقداری دستِ دستاندرکارانی را که در حیطه قلم زدن و نوشتن هستند و حتی بازیگرهایی را که میخواهند این متنها را اجرا کنند و کارگردان و دیگر عوامل را باز بگذارند. ما اگر قرار است که متنوع و سوژههای جدیدتری را کار کنیم باید این خطقرمزها برداشته شود وگرنه ناچاریم سراغ چیزهایی برویم که از قبل کار کردیم و خروجی داشته است که کسی به ما ایرادی نگرفته است.
ماه "مبارک" رمضان یعنی شادی، نه مرگ و نیستی
* یکی از نکاتی که رمضان امسال بسیاری منتقدش شدند فقدان طنزی بود که میان سریالهای ما احساس شد، چرا در چند سال اخیر این اتفاق میافتد؟
مرجانه گلچین: واقعاً برای خودم جای سؤال است؛ ما میگوییم ماه مبارک رمضان، چرا باید کارها تلخ و همه به مرگ و این فضاها ختم شود، در صورتی که ماه شادی است؛ من آنقدر دلتنگ میشوم که چرا ما الآن کارهای مناسبتی طنز برای رمضان نداریم؛ سریال "بزنگاه" جزو همان دستهها بود برای رمضان ساخته شد و چرا باید از این سریالهای خوب فاصله بگیریم و به فضای آن معنویت ماه رمضان و حتی حقیقتِ مرگ و جهان آخرت نزدیک بود، واقعاً حیف است که از آن فضاها فاصله گرفتهایم و انشاءالله در نوعِ مدیریت و چیدمانِ کنداکتوریشان تجدیدنظری داشته باشند.
علیرضا نجفزاده: این بحثهای معرفتی که اشاره کردید چه حلال و حرام و خصلتهای دیگر، در سریال "بوتیمار" وجود داشت وقتی پرویز گلابی رشوه میدهد برای اینکه ماشین تحویل بگیرد همسرش این جمله صریح را میگوید که "من حاضر نیستم مالِ حرام در زندگیام بیاید". ما خانوادهای را کنار همدیگر داشتیم که پشت همدیگر بودند و چه بحث معنویتی بالاتر از این که حرمت پدر خانواده را حفظ میکنند.
رهبر انقلاب فرمودند "شوخی کنید اما هتک حرمت نکنید!"
جالب است امروز در اینستاگرام جملهای را دیدم که در جریان دیدار هنرمندان با مقام معظم رهبری، آقای رضا جودی تهیهکننده مطرح کردند که ایشان از رهبری سؤال میکنند "نمیگذارند ما شوخی کنیم"! معظمله توضیح میدهند "اتفاقاً شوخی کنید و حواستان باشد هتک حرمت نکنید."، چرا ما یک جاهایی براساس سلیقه و سلایق خودمان رفتار میکنیم؛ اتفاقاً مقام معظم رهبری اشاره هوشمندانهای به فیلم "مارمولک" داشتند؛ "من به بقیه روحانیون گفتم «این فیلم را تماشا بکنید»". برایم بسیار جالب بود که ایشان چنین نگاهِ روشن و هنرمندانهای دارند، شوخی باید اتفاق بیفتد اما حرمتشکنی نشود.
ما به خانواده حمله نکردیم؟
* آقای نجفزاده، برخی انتقاد کردند "بوتیمار" با خانواده پدرکشتگی دارد؛ مادر مالهکش هست و پدر عابربانک؛ نظرتان را درباره اینکه آیا این سریال به خانواده حمله کرده است، بفرمایید.
خانواده برای ما مقدس است و خیلی حرمت دارد؛ هیچوقت سعی نکردیم به فضای گرمِ خانواده حمله کنیم یا به مقام والای پدر یا مادر توهینی شود. من اعتقاد دارم آدمهای ما پایشان روی زمین است و نمیتوانیم یک قدیس از خانواده بسازیم و باید باورپذیر باشد. طبیعتاً مادر، پدر و یا فرزند خانواده ممکن است مشکلاتی داشته باشد و باید صفر و صد نبینیم، باید خوب و بد آن را کنار همدیگر قرار دهیم، در نهایت مسیری را که قصه ما میرود نشان دهد.
اتفاقاً میخواهم بگویم در سریال "بوتیمار" بهشدت همه خانواده پشت پدرند و بهشدت پدر حرمت دارد؛ من فکر میکنم برخی از دوستانی که نقد میکنند یا خیلی عجله میکنند و یا در اتاقهای دربسته مینشینند و نقد میکنند یا اینکه تنها هدفشان زدنِ صداوسیما بههرقیمتی است، وگرنه من اعلام میکنم ما بهشدت ضعف داشتیم بالاخره در شرایط سخت کرونا کار کردیم، خودمان خیلی دوست داشتیم که بتوانیم از فضاهای بیشتر و از فضای داخلی دوری کنیم، بیشتر در بطن جامعه باشیم اما با همه این اوصاف، سعی کردیم برای بینندهها کمفروشی نکنیم؛ امیدوارم سریالهای تلویزیون را همیشه درست نقد کنند و بیانصافی نکنند.
باید در فیلمها و سریالهایمان پدر را احترام کنیم
* به نکته جالبی اشاره کردید درباره جایگاه و شأن پدر و خانواده؛ متأسفانه در تلویزیون و یا سینما نمیدانم مقصرش کیست که پدرِ خانواده را خوب نشان نمیدهیم و خیلی به این شخصیت احترام نمیگزارند، یا منفعل است و یا بیغیرت و بیعرضه! چرا این اتفاق میافتد؟
علیرضا نجفزاده: من خودم خیلی برای این شخصیت حرمت قائلم؛ من خودم یادم هست پدرم یک کارگر بیسواد بود نان زحمت خودش را درمیآورد شاید یک جاهایی مثل خیلی از خانوادههای دیگر، اختلاف سلیقههایی وجود داشته باشد اما هیچوقت به خودم جرئت ندادم که مقابل پدرم رودررو بایستم و در رویش بخواهم این واژهای را که "شما نمیفهمید" یا "شما اشتباه میکنید"، داشته باشم.
تقریباً فکر میکنم ارزش و جایگاه پدر و مادر مخصوصاً ما ایرانیها که خیلی برایمان اهمیت دارد و خیلی احترام میگزاریم باید در فیلمها و سریالهایمان هم وجود داشته باشد.
تلویزیون با فاصله نسبت به دیگر مدیومها، طرفدار دارد
* آقای نجفزاده، یک نکتهای هم درباره پخش این سریال در ایام نوروز و یا ماه رمضان پیش آمد که انگار گروه سازندگان نقدی هم داشتند، آیا چنین چیزی بود؟
نمیدانم اگر نوروز یا ماه رمضان پخش میشد چه اتفاقی میافتاد اما خدا را شاکرم که بازخوردهای خوبی گرفتیم، اگر هم انتقادی بوده بابتِ این نکته است که گروه ما فشار مضاعفی را متحمل شدند که کار به آن زمانها برسد، از طرفی فشار مضاعف گاهی از کیفیت کارها کم میکند و مثلاً میتوانستیم زمان بیشتری صرف کنیم، شاید روی قصه یا روی بعضی از سکانسها زمان بیشتری صرف میکردم که بتوانم بهلحاظ کیفی کار بهتری ارائه بدهم.
خوشبختانه کار خوب دیده شد؛ بهنظر من تلویزیون با فاصله نسبت به رسانههای دیگر هنوز بیشترین مخاطب را در جامعه دارد؛ یعنی شما آمار مخاطبین نمایش خانگی یا سینما یا هر مدیوم دیگری را بخواهید بگیرید، فاصلهاش با تلویزیون خیلی زیاد است.
انتهای پیام/+