سیاستگذاری عملی پنهان دولت برای "جلوگیری از فرزندآوری" در کشور
حتی صرفنظر از قوانین جمعیّتی بهزمینمانده اتفاقاً روحیه دولت دوازدهم بر این نبوده است که تشکیل خانواده جوانها و به دنیا آمدن تعداد فرزند مطلوب خانوادههای ایرانی تسهیل شود.
به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران پویا؛ نرخ فرزندآوری کل، تعداد فرزندی است که هر خانم در دوره باروریاش به دنیا میآورد، این عدد برای هر خانم ایرانی در زمان حاضر، 1.6 و 1.7 فرزند است؛ نرخ فرزندآوریِ حداقل یا حد جایگزین 2.1 است، که میگوید اگر از این حد پایینتر بیاید کشور از نظر جمعیّتی آسیب میبیند.
در زمان حاضر حدود دو دهه است که جمعیت کشور زیر حدّ جایگزین است و فاصله 0.5 یا 0.4 از حدّ جایگزین وجود دارد در حالی که هر دهم اضافه کردن به نرخ فرزندآوری، هزینههای گزافی را میطلبد؛ طبیعتاً، هرکسی که به این آب و خاک عِرق دارد و شرایط موجود فرزندآوری در کشور را میبیند، اگر ناراحت نشود، باید تعجب کرد! این در حالی است که سطح فرزندآوری در ایران پایینتر از حدّ جانشینی است، حدّ جانشینی 2.1 فرزند یکی از شاخصههای مهم ارزیابی میزان فرزندآوری و سطح فرزندآوری در سطح جامعه است.
اما چرا در کشور ما کاهش جمعیت رخ داده است؟ عوامل متعددی وجود دارد که بسیار به آن پرداخته شده است؛ بعضی از فرضیهها قویتر و برخی ضعیفتر است؛ برای سنجش درست باید ببینیم که مقوله فرزندآوری چقدر برای کشور اهمیت داشته است.
اهمیت فرزندآوری از دو منظر قابل توجه است:
1. میزان اهمیت فرزندآوری از نگاه دولتها
2. اهمیت فرزندآوری از منظر مردم
در صورت جستوجو در اسناد بالادستی، میبینیم که در قانون اساسی، خانواده واحد بنیادین جامعه ماست؛ در سیاستهای کلّی به خانوادهمحور بودنِ جامعه و تسهیل تشکیل خانواده و فرزندآوری تأکید شده است، پس میبینیم که حکومت دارد به این مسئله اهمیّت میدهد.
بر اساس پیمایشها، درصد بالایی از مردم مایل به تشکیل خانواده و فرزندآوری هستند، چون جایگاه پدری و مادری در جامعه ایرانی نهادینه شده است و تصور زندگی بدون فرزند برای مردم ایران دشوار است؛ فرزند، شیرینی و مایه ثبات زندگی آنهاست و آرامش بیشتری به زندگیشان میدهد؛ این تمایل یک نعمت برای کشور ماست، اینکه مردم ما علاقه شدیدی به بچه دارند و وقتی بچه میبینند قند در دلشان آب میشود.
در پیمایشی مشخص شده است که بیش از 60 درصد مردم ایران میخواهند بیش از 3 بچه داشته باشند و فقط 0.5 درصد از مردم ایران دوست ندارند فرزند داشته باشند! یا بهتر بگوییم بیشتر از 99.5 درصد از مردم ایران دوست دارند فرزند داشته باشند؛ سهم قابلتوجهی از جوانان مجردِ در سن ازدواج نیز مایلند هرچه زودتر خانواده تشکیل دهند؛ اینها نکات مثبتی است که هنوز با قدرت در جامعه ما پابرجاست؛ خب، پس چرا با وجود این دو مقوله جدی، در عمل روند تغییرات تعداد ازدواج و فرزندآوری در این سالها کاهشی بوده است؟!
مهمترین دلیل عدم تحقق این رخدادها این است که متأسفانه در مقام اجرا، برای تحقق آرزوهای جوانان و خانوادههای ایرانی نه دولتها اهتمامی داشتند و نه نمایندگان مجلس بهعنوان ناظران اجرایی قوانین به وظایفشان عمل کردهاند، درحالی که آخرین بند سیاستهای کلی جمعیّت، رصد و پایش سیاستهای جمعیّتی است و بند 4 سیاست کلّی جمعیّت به رصد مستمر سیاستهای کمّی و کیفی و... اشاره دارد.
یکی از وظایف جدی نمایندگان مجلس از سال 93 تاکنون همین بوده است؛ آیا از سال 93 تا کنون دولت بهعنوان مجری اصلی قوانین در کشور مؤاخذه شده است؟! از طرفی، در این مورد، نگاه دولتها در سالیان اخیر نگاهی سازنده نبوده و بعضاً مخرب هم بوده است؛ در صورت بررسی، عملکرد دولت آقای روحانی، هیچ اعتقادی به مقوله تشکیل خانواده و فرزنددار شدن مردم نداشتهاست! از سال 92 تا 98 حدود 32 درصد از ازدواجها و تعداد قابلتوجهی از موالید کاهش پیدا کرده است.
حتی صرفنظر از قوانین جمعیّتی بهزمینمانده اتفاقاً روحیه دولت دوازدهم بر این نبوده است که تشکیل خانواده جوانها و به دنیا آمدن تعداد فرزند مطلوب خانوادههای ایرانی تسهیل شود؛ بهعنوان مثال، تلاش معاونت امور زنان و خانواده ریاستجمهوری برای محدود کردن ازدواج جوانان ایرانی بهدلایل واهی! یا اینکه، سال پیش دولت اعلام کرد که قصد دارد پرداخت یارانه نوزادان جدید را مشروط کند(!) که بهمعنی محدود کردن فرزندآوری است.
تلاش برای محدود و ممنوع کردن وام ازدواج برای جوانهای ایرانی مثالی دیگر از این دست است؛ کدام دولت عاقلی تیشه به ریشه خودش میزند؟ وام یکمیلیون تومانی کرونا نیز برای همه خانوادهها، بدون در نظر گرفتن تعداد فرزندان قرار گرفت، مثلاً یک جوان مجرد با یک خانواده دونفره یا یک خانواده 8نفره هیچ تفاوتی نمیکرد!
اگر اعتقادی به فرزندآوری وجود داشت باید در چنین مواردی تفاوتی هم ایجاد میشد؛ ما این را بهطریق اولی در مسئله پرداخت یارانه معیشتی هم دیدیم، مثلاً شما اگر فرمول پرداخت یارانه معیشتی را نگاه و بررسی کنید، میبینید که بهمجرد اضافه شدن یک نفر به اعضای خانواده، سهمش از یارانه معیشتی کم میشود! برآیند همگی این موارد این است که دولت حاضر، اهتمام جدی برای مسئله جمعیت نداشته است.
این نگاه انفعالی و مخرّب نهتنها وضعیت ما را در روند تشکیل خانواده و فرزندآوری جبران نکرده بلکه وضعیت را بدتر کرده است؛ برخی هم دلسوزانه سعی میکنند وضعیت را بهتر کنند اما لایه محتوایی و کارشناسی آن کارها، محدود است و عمیق نیست(!) که باعث شده است اگر نسخهای هم برای مسئله فرزندآوری میپیچند، روحیه پلیسی داشته باشد! با توجه به اینکه نه روحیه پلیسی در مسئله جمعیّت جواب میدهد و نه مردم آن را برمیتابند.
یک نگاه سومی نیز وجود دارد؛ اینکه انسان بهصورت دلسوزانه و منطقی به مسئله نگاه کند و واقعبین باشد؛ دولت سیزدهم آخرین فرصت اصلاح شاخصهای جمعیتی است، از شروع دولت، مسئولان و قانونگذاران باید میان مردم باشند، و با توجه به وضعیت مردم اقدام به طراحی مشوق و تسهیلات کنند؛ در صورتی که یک برنامه دقیق و هدفمند طراحی و مسیر مشخص باشد و برنامه تعیینشده مورد اجماع و وفاق کارشناسان دلسوز و خبره این موضوع قرار گیرد، انشاءالله روزهای بهتری را برای جمعیت کشورمان شاهد خواهیم بود.
"بهزاد خلیلی؛ کارشناس و پژوهشگر جمعیت"
انتهای پیام/+