خون تازه در رگ جنگلهای زاگرس با "پویش ملی حیات"/ تجهیز و آموزش گروههای مردمی برای مقابله با آتشسوزی جنگلها
متاسفانه بخش زیادی از آتشسوزیها در جنگلهای کشورمان عمدی است و سالیانه حدود ۱۴ هزار هکتار از این جنگلها طعمه حریق می شود؛ حال یک پویش به نام "پویش ملی حیات" با مشارکت گروههای مردمی و بومی به عرصه این کارزار ورود کرده است.
به گزارش خبرنگار حوزه محیط زیست خبرگزاری تسنیم؛ سوختن سالیانه 14 هزار هکتار از جنگلهای کشور مسئلهای جدی و حیاتی است که باید چارهای برای جلوگیری و از این حجم از تخریب عرصههای طبیعی و جنگلی صورت گیرد، از طرف دیگر، مردم و ساکنان بومی مناطق و عرصههای جنگلی نیز به صورت داوطلبانه و با کمترین امکانات، در مواقع خطر و بروز آتشسوزیها اقدام کردهاند اما در این راه، ضمن اینکه جانشان را از دست دادهاند، متحمل صدماتی نیز شدهاند.
بر همین اساس و به واسطه مشکلات موجود، پویشی به نام "پویش ملی حیات" توسط جمعی از دوستداران و فعالان محیط زیست راهاندازی شده که یکی از مهمترین اهدافش، بهکارگیری ظرفیت گروههای جهادی و مردمی بومی در حوزه محیط زیست، برای حفاظت از عرصههای جنگلی و مرتعی، در مواقع بحران است.
این پویش در مرحله اول با تمرکز بر جنگلهای زاگرس فعالیتهای خود را آغاز کرده است.
به همین منظور، برای تشریح آخرین وضعیت مسئله آتشسوزی در جنگلهای کشورمان و جزئیات پویش ملی حیات، میزگردی با حضور سمیه رفیعی، رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی، پدرام جدی، سخنگوی پویش ملی حیات و نیز سجاد باقری، مجری جمعیت درختیاران و "پویش ملی حیات" در تسنیم برگزار کردیم که بخش اول آن در روزهای گذشته در خبرگزاری تسنیم منتشر شد.(اینجا)
در بخش دوم این میزگرد نیز پدرام جدی سخنگوی پویش ملی حیات و سجاد باقری مجری جمعیت درختیاران و پویش ملی حیات به اهداف تشکیل این پویش را بیشتر تشریح کردهاند که در ادامه میخوانید:
تسنیم: ایده پویش ملی حیات از کجا شکل گرفت و چه اهدافی را دنبال میکند؟
باقری: ما از سال گذشته، یک گفتمانی تحت عنوان درختیاری و جمعیت درخت یاران در کشور پایهریزی کردیم، البته ما از سال 95 در حوزه بحث کاشت گونههای بومی و مثمر در داخل کشور تحقیقاتی انجام دادیم و به یک علم و دانش در این حوزه رسیده بودیم و در سال گذشته، موضوع گفتمان درختیاری را پایهریزی کردیم، بحثی که ما در موضوع درختیاری و جمعیت درختیاران داشتیم، مبتنی بر دو حوزه کاشت درختان مثمر و بومی بود. موضوع کاشت درختان مثمر بیشتر در حوزههای معیشتی و توسعه سطح زیر کشت باغات به نفع محرومین بود، یعنی افراد مستضعفی که تحت مدلهای مختلفی، مثلا زمین در اختیارشان قرار میدادیم و یا اینکه نهال ارائه میکردیم و با حمایتهایی از سوی جهاد کشاورزی، بنیاد مستضعفان، کمیته امداد و یا دیگر نهادهای حاکمیتی، یک سری اقدامات و فعالیتهایی را انجام میدادیم.
در بحث کاشت درختان بومی، بیشتر تمرکز ما بر روی موضوع توسعه و احیای جنگلهای اکولوژیکی، نظیر هیرکانی، ارسباران، جنگلهای زاگرس و مناطق اکولوژیک تورانی و خلیج عمان بود.
مؤسسات پژوهشی در وزارت جهاد کشاورزی، توسعه کشت پالونیا در جنگلهای شمال کشور را ترویج میدهند، در حالی که براساس تحقیقاتی که از سال 1390 تاکنون صورت گرفته، همه معتقدند در جنگلهای شمال کشور، کشت پالونیا ناموفق بوده است.
متأسفانه اتفاقاتی در کشور میافتد و آن این است که با توجه به اینکه در پروتکل زیستی این درخت(پالونیا) آمده که قابلیت تحمل سرعت 37 تا 40 کیلومتر بر ساعت باد را ندارد، اما میبینیم که این درخت در نقاطی سطح زیر کشت قرار میگیرد که سرعت طوفانهای بادی به 120 کیلومتر بر ساعت میرسد، همچنین در کشوری که دارای منابع آبی محدود است، گونههای آببری کشت میشود، این مسئله را در جنگلهای اکولوژیک نیز که از لحاظ گونههای گیاهی غنی است، شاهدیم، به طوری که اگر بر روی جلوگیری از کاشت این درختها، تمرکز شود، اتفاقات مهمتری خواهد افتاد.
تسنیم: این تصمیمات غیرکارشناسی، فقط از سوی سازمان جنگلها اتخاذ میشود و یا دستگاههای دیگر هم در این امر دخیل هستند؟
باقری: همه دستگاهها در این امر دخیل هستند، از سازمان منابع طبیعی گرفته تا سازمان محیط زیست، یکی هیئت علمی و دیگری نهالستان و یا برخی دستگاهها نیز با روشهای دیگری در این امر دخیل هستند.
نهادهایی مثل سپاه از اقدامات و فعالیتهای علمی مجموعهای مثل سازمان محیط زیست و یا سازمان منابع طبیعی حمایت میکند، به عنوان مثال در اجرای طرحی، دستور تجویز غلطی انجام میشود و اینها نیز به عنوان بازوی اجرایی، طرح را عملیاتی میکنند و پروژه شکستخوردهای به نام سپاه، که هدفش حمایت از اکوسیستم منطقه بوده، عملیاتی میشود، حتی بنده معتقدم که این موضوع محدود به گونههای محیط زیستی نیست، بلکه چنین مواردی در آبهای ژرف نیز وجود دارد، مثلا با تابلوی نهادهای نظامی و حاکمیتی، مثل بنیاد مستضعفان، یک طرح خیالی در کشور دنبال میشود، و در شرایطی که نزدیک به این بودیم که به عقلانیتی در حوزه آب برسیم، ناگهان تحت عنوان آبهای ژرف، این آبها به سمت حوضههای دیگری سوق پیدا میکند.
یکی از این جنگلها و مناطق اکولوژی که در کشور ما بسیار اهمیت دارد، منطقه و جنگلهای اکولوژیک زاگرس است، وقتی درباره مختصاتی به نام زاگرس صحبت میکنیم، یک سری معادلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در این زیستبوم به نام زاگرس وجود دارد که اگر محیط زیست و منابع طبیعی را از آن جدا کنیم، هیچ چیز دیگری وجود نخواهد داشت.
80 درصد جامعه عشایری ما در منطقه اکولوژیک زاگرس قرار دارد، 50 درصد از دام سبک ما در این منطقه است، 40 درصد از منابع آبی شیرین کارون، مارون، سیروان، زاب و زایندهرود را، زاگرس تأمین میکند.
از طرف دیگر، هر هکتار از این جنگلها بین 500 تا 2 هزار مترمکعب آب را میتواند به سفرههای زیرزمینی هدایت کند، این غیر از سیلابهایی است که مدیریت میکند و پشت سدهای کارون 1، 2 و 3 جای میگیرد، 40 درصد، آبی است که از چشمهها و قناتها سر ریز میشود که چیزی حدود 6 میلیارد مترمکعب است.
بنده معتقدم که زاگرس، سد دفاعی زیستی است، چون هر هکتار جنگل، 68 تن گرد و غبار را میتواند بین شاخ و برگهای خودش رسوب دهد، در نتیجه وقتی 5.4 میلیون هکتار که یک و نیم میلیون هکتار آن نیز از بین رفته، فقط جنگل داریم، یعنی با این ظرفیت جنگلهای زاگرس، میتوانیم سالانه حدود 360 میلیون تن گرد و غبار را از طریق این جنگلها مهار کنیم، هر چقدر این سد دفاعی از بین برود، باید اثرات آن را در تهران و یا شرق کشور مشاهده و تحمل کنیم.
در بحث کاشت درختان مثمر، در جنگلهای مثمر، گونههای جنگلی مبتنی بر همین جنگلها وجود دارد، از جمله صماغ، بنه، پسته کوهی، جالب است که سازمان جنگلها نیز اعلام کرده که هر هکتار عرصههای جنگلی زاگرس بین 3 تا 5 میلیون درآمد برای بومیان منطقه میتواند داشته باشد و این مبتنی بر همین گونههایی است که متعلق به خودِ جنگلها است، ما میتوانیم توسعه طرحهای مشارکتی داشته باشیم که ضمن احیاء و توسعه این جنگلها، منافع مردم و جوامع بومی را نیز تأمین کند.
جامعه بومی زاگرس، سود اقتصادیاش را در آتش زدن جنگل و ایجاد زغال میبیند، ما هنوز در کشور نتوانستیم ارزش افزودهای از این جنگلها داشته باشیم، مثلا نتوانستهایم از گلابی وحشی که در جنگلهای زاگرس برداشت میشود، برای سود اقتصادی و توانمندسازی محرومین و توسعه محیط زیست، استفاده کنیم.
مبتنی بر این منطقه اکولوژیک، جمعیت درختیاران به منطقی رسیده که چگونه میتوان درختها را توسعه داد، این مبتنی بر مسئله امروز ما است، به طوری که در فصل تابستان که آتشسوزی جنگلها روی میدهد، 90 درصدش عوامل انسانی و 10 درصدش نیز عوامل طبیعی هستند.
مثلا ممکن است دو طایفه در منطقه با هم مشکل داشته باشند، مراتع هم دیگر را آتش میزنند و علت آن نیز این است که افراد آگاهیهای زیستمحیطیشان، نسبت به منطقه محدود است، خیلی از فرهنگسازیها رخ نداده و یا بسیاری از اتفاقات دیگر رخ میدهد، مثلا فردی میخواهد، جنگل را طی سالهای متمادی به مرتع تبدیل کند تا بهرهبرداری اقتصادی بیشتری داشته باشد، چون ما هنوز نتوانستهایم، فهم درستی از جنگل داشته باشیم، طرحهایی در این مناطق اجرا شده و فعالان زیستمحیطی منطقه نیز میگویند که به جای فعالیتهای زیستمحیطی، به سمت زغالگیری پیش رویم، یعنی فاجعه در این منطقه در این حد است.
سازمان جنگلها نیز هنوز پهنهبندی ماهوارهای از نقاط کانونی آتشسوزیها ندارد، ما دقیقا میدانیم که گچساران، بهمئی و "دهدز" هر ساله آتشسوزی میشود، باید از الگوی کشورهای دیگر نیز در این زمینه استفاده کنیم؛ مثلا در کشور فرانسه، برای اینکه بومیان به منطقه دسترسی دارند، علاوه بر اینکه آنها را تجهیز و بیمه آتشسوزی میکنند، یک سری تانکرهای آب در نقاط کانونی طراحی کردهاند تا مردم منطقه زودتر دسترسی داشته باشند و بتوانند در سریعترین زمان، نسبت به اطفای حریق اقدام کنند، دلیل آن نیز این است که از قبل براساس پایشهای ماهوارهای میدانند که نقطه کانون آتشسوزی کجاست و برای چه نقاطی باید اقدام به اطفای حریق کنند.
ما نیز در پویش درختیاری، یک سری گروههای جهادی را گرد هم آوردهایم، به طوری که در کل کشور با 90 گروه جهادی که بهطور خاص در این حوزه فعالیت میکنند، فعالیت میکنیم و از طرف دیگر، با حدود 30 سمن و سازمان مردمنهاد زیستمحیطی نیز فعالیت میکنیم و سایر اقشاری که بیشتر از قشرهای زیستمحیطی هستند، کارهای فرهنگسازی با انجام میدهیم، مثلا با 300 مدرسه و یک سری حوزههای دیگر اقدامات فرهنگسازی در زمینه مهار آتشسوزیها انجام میدهیم.
پویش طرح درختیاری در مدارس کل کشور اجرا میشود و در مرحله اول، امسال شامل موضوع آتشسوزی جنگلها میشود که نخستین دورهاش است و اولین دوره آن نیز اهدافی را دنبال میکند، تمرکز اصلی ما در پویش حیات، امسال بر روی تجهیز گروههای مردمی است، سالهای بعد قصد داریم که به سمت آموزش و فرهنگسازی پیش رویم.
یکی از بزرگترین حامیان ما بنیاد مستضعفان است، آنها بحثشان این است که طبق اولویتهایی که تعیین میکنند، براساس آن، محرومی توانمند شود، ما به گروههای جهادی میگوییم براساس ظرفیتهایی که از محرومین در منطقهشان وجود دارد، اگر مثلا 100 تا 200 و یا هر تعدادی درخت بکاریم، این افراد از محرومیت خارج میشوند، این احصاء نیاز از سوی گروههای جهادی به سمت ما سوق یافته و اعلام میکند که به عنوان گروه جهادی توانستهام زمین را از سازمان جهاد کشاورزی، در جهت توسعه باغات آزاد کنم و گروه جهادی با مشارکت فرد محروم و یا کشاورز و آموزشی که به او میدهد، درختی را برای او میکارد و این در یک بازه زمانی مشخص، مثلا یک ساله است و گروه جهادی نیز با او همراه و همیاری میکند تا این فرد محروم به دانشی برسد، سپس از آن نقطه خارج میشویم.
مثلا یک گروه جهادی میگوید که در بهمئی، گونه نخل خرمای "کبکاب" نیاز داریم و فلان نهالستان، این نخل خرما را دارد، این نهالستان هم میتواند این نهال را به کشاورزان ارائه دهد، ما مبتنی بر نهالستانهای موجود این فرآیند را انجام میدهیم.
ما در سال گذشته، طبق برآوردهایی که داشتیم، 800 هزار درخت در این حوزه در کل کشور در زمینههای مختلف کاشتیم، یکی از ایدههای ما، گسترش گونههای کمآبتر و گسترش گونههایی است که نیاز آبی محدودتری دارند، است. یعنی مثلا اگر قرار است ما در اصفهان طرحی را عملیاتی کنیم، تمرکز ما بر افزایش سطح زیر کشت عناب خواهد بود، چون به نسبت، نیاز آبی محدودتری دارد.
همچنین، پدرام جدی سخنگوی پویش ملی حیات نیز در این نشست ضمن بیان نکات و جزئیاتی پیرامون اهداف تشکیل این پویش،به مشکلات و موانع موجود بر سر راه کمکهای داوطلبانه ساکنان بومی مناطق جنگلی اشاره کرد.
تسنیم: آقای جدی، بفرمایید که در حال حاضر در حوزه حفاظت از عرصههای طبیعی و جنگلی در چه وضعیتی قرار داریم و از ظرفیت نیروهای مردمی در این عرصه چقدر استفاده میشود؟
جدی: 18 میلیون هکتار مساحت جنگلهای کشور در سال 1343 بوده که در حال حاضر به حدود 14.3 میلیون هکتار رسیده است، یعنی 3.7 میلیون هکتار از جنگلهای خود را در دهههای اخیر از دست دادهایم!
این جنگلهایی هم که باقی مانده، نزدیک 5.4 میلیون هکتار آن، جنگلهای زاگرسی است. محیط جنگلی تعریفی دارد که یکی از شاخصها، برخورداری حداقل 15 درصد تراکم پوشش گیاهی است، از این جهت، جنگلهای زاگرسی با جنگلهای هیرکانی و ارسباران تفاوتهای دارد، گستردگی جنگلهای زاگرسی نیز از دامنههای جنوب ارومیه شروع میشود، این گستردگی آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه، لرستان، چهار محال و بختیاری و تا کهگیلویه و بویراحمد و فارس ادامه دارد، به طوری که معیشت مردم این منطقه، با این اکوسیستم جنگلی در هم تنیده است، چراکه حدود یک و نیم میلیون نفر از مردم ما در این نواحی معیشتشان درگیر این زیستبوم است.
به واسطه 3 سال بارندگی خوب، شاهد افزایش سطح پوشش گیاهی در مناطق جنگلی زاگرس بودیم، به دلیل افزایش سطح و تراکم پوشش گیاهی، ماده خشک کافی برای آتشسوزی فراهم بوده است و از آنجایی که در سالهای اخیر معیشت مردم تنزل پیدا کرده و وقتی معیشت در خطر باشد، از روی ناچاری و به هر نحوی تلاش میکنند که زندگیشان را تأمین کنند، این موضوع ارتباط مستقیم با میزان افزایش آتشسوزیها در سالهای اخیر دارد، امسال نیز به دلیل خشکسالی، سطح مراتع زود خشک شد و شرایطی برای آتشسوزی را فراهم کرده است.
تسنیم: نکتهای که همواره در تعیین وضعیت آب و هوا نقش مؤثری ایفا میکند، میزان بارندگیها است؛ به طوری که پس از سیلابهایی که روی داد، عنوان شد که وارد دوره ترسالی شدهایم، آیا متولی خاصی برای مدیریت آب کشور وجود دارد؟
جدی: متولی مدیریت آب کشور وزارت نیرو است اما متأسفانه بعد از 3 سال بارشهای خوب، اعلام کردند که وارد دوره ترسالی شدهایم! خیلیها تلاش کردند که بگویند که ترسالی شده، در واقع ترسالی نبوده است، چراکه تعریف ترسالی اصلا این نیست، و بر اساس گفتمانسازی غلطی اعلام کردند که وارد ترسالی شدهایم و این گفتمان غلط در ذهن مسئولین و متولیان تصمیمگیر در این حوزه تأثیر گذاشت و این طور تصمیم گرفتند که برای مثال، کشت برنج نیز باید آزاد شود، این نظر از اساس غلط بود، سؤال این است که اگر ترسالی بوده، چرا الآن درگیر خشکسالی هستیم، ترسالی یعنی اینکه 10 سال بارندگی بالای میانگین کشوری داشته باشیم.
وقتی این موضوع در افکار عمومی و مسئولین جا میافتد، براساس همین گفتمان غلط تصمیم میگیرند، مثلا نمایندگان مجلس با رویکرد همین گفتمان غلط، کشت برنج را که قبلا در سراسر کشور ممنوع بود و فقط در شمال کشور برنج کشت میشد را آزاد کردند، به طوری که در هورالعظیمی که آب ندارد، برنج کشت میکنند و وقتی آب را از پشت سدها آزاد کنند، وارد زمینهای کشاورزی میشود و اصلا معلوم نیست به هورالعظیم برسد یا نه.
در 20 سال اخیر حدود 30 هزار فقره آتشسوزی داشتیم که سالانه حدود 14 هزار هکتار در آتشسوزی از دست رفته است، بسیاری از این عرصههایی که بر اثر آتشسوزیها از بین رفته، اگر سازمان منابع طبیعی احیا کند، قابل بازگشت است، اما چندین سال طول میکشد، این جنگلها چند صد سال طول کشیده که به وضعیت فعلی برسد، قاعدتا، احیا و حفاظت از این عرصهها باز هم چندین سال طول میکشد؛ لذا به واسطه این اتفاقات و افزایش حجم آتشسوزیهایی که درگیر آن هستیم و عموما نیز پایه انسانی دارد و عمدتا هم عمدی است و به خاطر اختلافات قومی و طایفهای و به دلیل مشکلی که با منابع طبیعی و دستگاه دولتی دارند، اقدام به آتشسوزی میکنند، بعضا هم به دلیل چرای نادرست، محکوم میشوند و از طرف دیگر، به دلیل اینکه خسارتی به دولت وارد کنند، اقدام به آتش زدن جنگلها میکنند.
افراد و گروهایی معمولا در آتش زدن جنگل، برای تهیه زغال بلوط نیز به دلیل ارزش اقتصادی بالایی که دارد، کورههایی را در جنگل و داخل زمین درست میکنند و با ریختن الوار، آنها را آتش میزنند و این کورهها را در جنگل رها میکنند، ممکن است حیواناتی تردد کنند و یا با وزش باد و با جابجایی سرپوش کوره، آتشسوزی جنگل اتفاق میافتد و یا بخشی مربوط به آتشسوزیهای انسانی و غیرعمد است، مثلا بطری آب معدنی و شیشهای که در کوهنوردیها بر روی زمین انداخته میشود، باعث آتشسوزیهایی میشود، در سالهای اخیر کوهنوردی زیاد شده، البته طبیعتگردی غیرتخصصی و غیرمسئولانه هم زیاد شده است، با نگاه محیط زیستمحور، بقایایشان را در طبیعت رها میکنند و خیلی از این آتشسوزیها، پایهاش همین بطریها و شیشههای آب معدنی است و این واقعیتی است که باید مورد توجه قرار گیرد، مثلا بخشی از آن به دلیل صاعقه و باد گرمی است که میتواند آتشسوزی ایجاد کند.
وقتی بستر و ماده خشک در جنگل فراهم باشد، باد خیلی گرم نیز یکی از عوامل آتشسوزی خواهد بود. برگهای خشک اصطحکاک ایجاد میکنند و کافی است که کمی جایی جرقه بزند و میبینید که فاجعهای رخ میدهد.
با توجه به این شرایط و تکثر آتشسوزی جنگلها، جمعیت درختیاران با هدف تقویت جریان مردمی و جهادی، به منظور حفظ محیط زیست و منابع طبیعی، پویش ملی حیات را راهاندازی کرده است، مخاطب ما مردم هستند، معتقدیم برای حفاظت و مدیریت منابع طبیعی کشور، هیچ گزینهای بهتر از مردم و بهویژه مردمی که درگیر اکوسیستم هستند، نداریم، بالاخره، خوب یا بد، سازمان محیط زیست در یک منطقه چهارگانهای، اگر چند صد هکتار باشد، تعداد محیطبانانش محدود است، شاید تعداد محیطبانان، 10 و یا 15 نفر باشد، در این شرایط و با وجود کمبود نیروی انسانی، امکان خاموش کردن آتش، با فوریت و بهطور کامل برای آنها فراهم نیست؛ اگر چه این انتظار وجود دارد که با پیشبینیها و تجهیزات کامل، اقدام به مهار آتشسوزی کنند، این اتفاق متأسفانه رخ نمیدهد.
اینکه میگوییم بخش اعظمی از آتشسوزیها علت انسانی و مردمی دارد، واقعیت این نیست، بالاخره در هر جامهای عنصر نامطلوبی وجود دارد، با هر دلیل و ذهنیتی، این اتفاقات را رقم میزنند، اما جوامع محلی برای مهار آتشسوزیها اقدام میکنند و در محل حضور مییابند، اما متأسفانه کشته هم دادهاند، به طوری که همین امسال 2 نفر از نیروهای محلی و NGOها در کردستان برای مهار آتش، جانشان را از دست دادهاند، چون تجهیزات ندارند و آموزش ندیدهاند و به اکوسیستم و توپوگرافی منطقه آشنایی ندارند، عموما محیطبانان و جنگلبانان به منطقه اشراف بیشتری دارند، اینها هم صدمه میبینند، اما به واسطه این آتشسوزیها، کشتههایشان خیلی نادر بوده است، به دلیل اینکه چون در محیط حضور دارند، درکشان از موقعیت جغرافیایی منطقه نیز بیشتر است.
جوامع محلی برای خاموش کردن آتش، با بیل، پتو و یا چوب خشک اقدام میکنند، اما با این شرایط و امکانات، نمیتوان آتشسوزی را مهار کرد، ما بر این اساس، در پویش ملی حیات که از 18 تیر آغاز شده و تا 30 تیر فاز اطلاعرسانی آن است، از همه مردم و ارگانها و دستگاهها درخواست کردیم که به این پویش بپیوندند و کمک کنند، در سایت خود نیز درگاهی را داریم که هر کسی به اندازه توان و دارایی خودش، با پرداخت هزینهای به این پویش کمک کند، که ما به ازای ورودیهای خود، از حدود 50 تیم مردمی بومی، حمایت خواهیم کرد.
حمایت ما از جنس اهدای تجهیزات است، یعنی ما شاخصهایی را تعیین کردیم و استانهای هدف ما در این پویش، فارس، خوزستان، لرستان، چهارمحال و بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد است، که در این محدوده بسیار درگیر هستیم، اتفاقا بیشترین آتشسوزی را نیز در استان فارس با 20 هزار هکتار، خوزستان 16 هزار هکتار و لرستان 13 هزار هکتار است، این استانها خیلی مستعد آتشسوزی هستند، ما بنا داریم گروههایی که ثبتنام میکنند،؛ بومی منطقه باشند، فرضا گروهی در اصفهان است، برای ما اولویت ندارد، چون کسی که غیربومی است، دسترسی آسان ندارد و ممکن است حتی تا به محل وقوع حادثه برسد، زمان از دست برود، در هر حال افراد بومی، قدر عرصههای جنگلی و مرتعی را بیشتر از سایرین میدانند.
تسنیم: شاخصهایی برای تأیید عضویت گروهها در پویش ملی حیات وجود دارد که بتوان حداقل اهلیت آنها را ارزیابی و بررسی کرد؟
جدی: مهمترین شاخص ما برای عضویت در این پویش این است که حتما باید بومی و به صورت تیم باشند، ما با فرد طرف نیستیم و این حرکت و پویش ما عاملی برای شکلگیری گروههای 5 و 7 نفره باشد. یکی از تجهیزاتی که میخواهیم به این گروهها بدهیم، دستگاههای دمنده است، براساس استعداد و توان هر گروه، قصد داریم که یک دستگاه دمنده به آنها بدهیم، البته این دستگاهها خیلی کمیاب است و تولید داخلی نداریم، در بازار هم به دلیل اینکه مصرف زیادی ندارد و فقط در آتشسوزیها استفاده میشود، تعدادش خیلی کم است، برای این پویش حیات، ثبت سفارش کردهایم که وارد شود، باید این امورات تسهیل شود، کسانی که فروشنده این دستگاهها هستند، به دلیل کم بودن دستگاههای دمنده، وقتی با حجم تقاضای بالایی روبهرو میشوند، قمیت را افزایش میدهند.
ما در هر منطقه به واسطه تیمهایی در پویش درختیاری درخت کاشتهاند، شبکهای داریم که میتواند اهلیت گروههایی که ثبتنام کردهاند را به نحو مطلوبی، راستیآزمایی کنند.
ما در ابتدای آغاز به کار پویش حیات، برای در اختیار گرفتن این دستگاههای دمنده، قیمت این دستگاهها حدود 13، 14 میلیون تومان بود، اما امروز با منت، قیمت 17 میلیون تومانی دستگاهها را، به دلیل اینکه ما گروه مردمی هستیم، حاضر شدهاند با قیمت 15 میلیون تومان به ما بفروشند.
یکی از تجهیزات ما، دستگاههای دمنده است که قصد داریم به هر گروه یک دستگاه دمنده بدهیم، در مرحله اول، 50 گروه 7 نفره را در این پویش تحت حمایت قرار میدهیم، نحوه ثبتنام نیز از طریق سایت درختیاری است و افراد میتوانند با مراجعه به سایت، در قالب یک گروه 7 یا 5 نفره مشخصات افراد را وارد کرده و ثبتنام کنند. خیلی برای ثبتنام گروهها سختگیری نمیکنیم، در همین حد که بومی منطقه بوده و گروه باشند، کفایت نمیکند؛ یکی از تجهیزات دیگر ما، اهداء پوتین، لباس مخصوص، ماسک فیلتردار نانو، بیلچه و ... است که متناسب با توانایی مالی خود موارد دیگر را نیز بررسی میکنیم.
در نهایت قرار شده در ابتدای مردادماه، در شهر لنده در نشستی یک روزه با تیمهایی که تأیید شدهاند، آموزشهای لازم را به آنها ارائه دهیم، برای حضور در این نشست، از دستگاههایی نظیر منابع طبیعی برای آموزش خاموش کردن آتش و هلال احمر برای آموزش کمکهای اولیه نیز دعوت خواهیم کرد، در پایان آموزش نیز، دستگاههای دمنده از سوی جمعیت درختیاران به آنها تحویل خواهد شد.
تسنیم: در این پویش به دنبال چه اهدافی هستید و قرار است در نهایت چه دستاوردهایی حاصل شود؟
جدی: یکی از دستاوردهایی که ما در این پویش دنبال میکنیم، حفظ ذخایر ژنتیکی است، بالاخره این موضوع، اهمیت بسیار بالایی دارد، ثبات اکوسیستم و زیست مردم وابسته به این موضوع است، هر چند که ما این موضوع را عینا متوجه نمیشویم، اما یکی از واقعیتهای انکارناپذیری است که وجود دارد؛ نکته بعدی، کاهش هزینههای اقتصادی مستقیم و غیرمستقیم است که این آتشسوزیها ایجاد میکنند، از طرف دیگر، کاهش آسیبپذیری معیشت مردم دستاورد دیگری است که مدنظر ما قرار گرفته است، زیرا بخش زیادی از تولید گوشت و لبنیات کشور بر عهده عشایر زاگرسنشین است، وقتی مرتع و جنگل را از دست بدهیم، یعنی اینکه بستر تولید مواد غذاییمان از دست رفته است.
دستاورد دیگر، تقویت ارزشهای اکوسیستمی است، وقتی جنگل از بین میرود، سرعت روانآب افزایش مییابد و با یک بارندگی، سیلاب ایجاد میشود و خساراتی نیز وارد میکند، اما آقایان، چاره کار را در احداث سد میدانند و اصلا به موضوع احیای جنگل فکر نمیکنند، در نهایت به این نتیجه میرسند که باید سد احداث کنند و دوباره فرصتی برای یک سری افرادی که منافعشان در مدیریت سازهمحور آب است، فراهم میشود.
به عنوان مثال، یک ناحیه جنگلی با یک پوشش گیاهی یکسان، در مقایسه با یک ناحیه همجوارش که فاقد پوشش گیاهی است، حدود 11 درجه اختلاف دما دارد، این ارزش تلطیف هوا از جنگلها و پوششهای گیاهی را نشان میدهد و اینکه چقدر این عرصهها ارزشمند است.
پویش ما نیز این طور نیست که وقتی دستگاههای دمنده را تحویل گروهها بدهیم، آنها را رها کرده و ارتباطی با آنها نداشته باشیم، بلکه با آنها در تعامل هستیم و علاوه بر رسانهای کردن اقداماتشان، سعی میکنیم نیازهایشان را پیگیری کنیم.
تسنیم: 50 گروهی که قرار است تجهیز شوند، قاعدتا وظایفی دارند، سازوکاری را پیشبینی کردهاید که پس از دریافت تجهیزات، ملزم به پیگیری امور باشند و از بار مسئولیت شانه خالی نکنند؟
جدی: ما یک دستگاه حاکمیتی نیستیم و مردم هم نیز زیر نظر دستگاه دولتی نیستند و داوطلب هستند، چون در یک روستا زندگی میکنند، وقتی اهالی روستا با تشکیل این گروه بدانند که گروهی برای خاموش کردن آتش در منطقه تشکیل شده، در صورت بروز کوتاهیهایی، افکار عمومی از آنها مطالبه خواهد کرد و مردم روستا خودشان از آنها در استفاده از دستگاه در مواقع ضروری مطالبه خواهند داشت، ما نیز اهلیت این گروهها را در حد توان خودمان بررسی میکنیم.
انتهای پیام/