یادداشت تسنیم| نجات اقتصاد به سبک حاج قاسم
زمانی که حاج قاسم برای متلاشی شدن داعش گذاشت، کمتر از چهار سال بود، یعنی کمتر از یک دوره ریاست جمهوری. همین سبک حاج قاسم و حاج حسن مقدم، در "اقتصاد کشور" هم راهگشاست. امیدواریم تمهیدات ابراهیم رئیسی در جنگ اقتصادی هم راهگشا باشد.
گروه اقتصادی خبرگزاری تسنیم- ایام پرالتهاب سربرآوردن داعش را یادمان نرفته است. ژوئیۀ 2014 (بهمن 1392) با آغاز کار این گروه، و ترورها و خونریزیهای سبعانه و همراه با پروپاگاند دستگاههای تبلیغاتی اسرائیل، و درنوردیدن یکبهیک استانهای عراق و گسیل و نزدیک شدن به چند نقطۀ مهم ازجمله بغداد و اربیل و اعتاب مقدسه، نگرانی عمیقی بر تمام آگاهان از میزان خطر این غدۀ سلفی نامیمون و دستساز غرب حاکم شده بود. آغازی جدی و رعبآور در کشورهای عراق، سوریه، لیبی، نیجریه و اندکی هم افغانستان، که نهتنها نیروهای مسلح، بلکه کل دستگاهها و مسئولان کشور را به حال نیمخیز و آمادهباش درآورده بود.
حاج قاسم در توصیف جنایات داعش، و رعب سراسری ناشی از استیلای این نحلۀ مسموم نوشت:
در این حادثه، جنایات بسیار دردناکی که غیر قابل نمایش است رخ داد؛ از جمله: سربریدن کودکان یا پوست کندن زندهزندهی مردان در مقابل خانوادههای خود، به اسارت گرفتن دختران و زنهای بیگناه و تجاوز به آنان، سوزاندن زندهزندهی افراد و ذبح دستهجمعی صدها جوان.
مردم مسلمان این کشورها متحیر از این طوفان مسموم، بخشی گرفتار خنجرهای برندهی جنایتکاران تکفیری گردیدند و میلیونها نفر دیگر خانه و کاشانهی خود را رها کرده و آوارهی شهرها و کشورهای دیگر شدند.
در این فتنهی سیاه، هزاران مسجد و مراکز مقدس مسلمانان تخریب و یا ویران گردید و بعضاً مسجد را به همراه امام جماعت و نمازگزاران آن با هم منفجر نمودند.
بیش از شش هزار جوان فریبخورده به نام دفاع از اسلام بهصورت انتحاری با خودروهای پر از مواد منفجره خود را در میادین، مساجد، مدارس، حتی بیمارستانها و مراکز عمومی مسلمانها منفجر کردند؛ که در نتیجهی این اعمال جنایتکارانه دهها هزار مرد، زن و کودک بیگناه به شهادت رسیدند.
برخلاف برخی نخبگان تماشاچی، حاج قاسم مرعوب نشد، و از روزهای اول کار را دست گرفت؛ به کشورهای هدف سفر کرد و مسئولان این کشورها و افراد مؤثر برای مقاومت در برابر این سیل بنیانکن و مجهز و پشتیبانیشونده و هیبریدی و خشن را از نزدیک ملاقات کرد. از همین افرادی که بهتنهایی میانتهی و مضمحلشونده به نظر میرسیدند، ید واحد و سدّ محکمی کزبرالحدید ساخت و آرایشی ترتیب داد که طی مدت کوتاهی ــ بسیار کوتاهتر و بسیار کمهزینهتر از برآوردهای اولیه ــ با یک جراحی حکیمانۀ استراتژیک، این غده را برای همیشۀ تاریخ از این منطقه ازاله کرد، و مهمتر از آن پرچم محور مقاومت را یک به یک بر کشورهای همجوار برافراشت و شرایط منفعلانۀ ابتدایی را به جایگاهی مستحکم و فعال در منطقه تبدیل کرد.
و این همه در کمتر از 4 سال اتفاق افتاد، یعنی کمتر از عمر یک دوره ریاست جمهوری! پایان خاطرهانگیز و شیرین و تاریخی داعش را حاج قاسم در نامهای به تاریخ 30 آبانماه 1396 در کلماتی زلال به رهبر انقلاب تبریک گفت، و رهبر گرانقدر انقلاب نیز همان روز به او پاسخی سراسر ملاحت و استحکام دادند، و این سردار بزرگ را با کلماتی بلند و کمتر شنیده شده نواختند. {متن هر دو نامه را اینجا ببینید}
پس از شهادت، سید حسن نصرالله، در ستایش حاج قاسم گفته بود:
مرگ هر لحظه او را تهدید میکرد. اما او همواره در خط مقدم بود و من همیشه در این موضوع با او مخالفت میکردم. همواره سعی میکردم تا حاج قاسم را به پشت خط مقدم بیاورم، اما هیچکدام از ما نتوانستیم او را وادار به این کار کنیم.
برای مثال، در جنگ 33 روزۀ رژیم صهیونیستی در ژوئیه 2006، او از تهران به دمشق میآمد و با ما تماس میگرفت و میگفت که میخواهد به ضاحیۀ جنوبی بیاید. من به حاج قاسم گفتم «منظور شما چیست؟». این کار ممکن نبود. تمامی پلها و خیابانها بسته بودند، هواپیماهای اسرائیلی به هر هدفی حمله میکردند و یک وضعیت جنگی کامل حکمفرما بود. کسی نمیتوانست به بیروت یا ضاحیه بیاید. اما حاج قاسم اصرار داشت که «اگر شما خودرویی را نفرستید، خودم به تنهایی میآیم». او مصرّ بود و در نهایت به لبنان آمد... باید بگویم که حضور حاج قاسم در لبنان در روزهای نخست جنگ بسیار حیاتی و مهم بود.
او میتوانست به لبنان نیاید و در تهران بماند و اخبار جنگ را دنبال کند. یا اینکه به دمشق برود و جنگ را نزدیکتر با ما پیگیری کند. در اولین روز حضور حاج قاسم در لبنان، جلسهای را ترتیب دادیم. او در اولین روزهای شروع جنگ به لبنان رسید. بعد از پایان جلسه، حاج قاسم چند روز در لبنان ماند و به تهران بازگشت تا به رهبر انقلاب اسلامی آیتالله سیدعلی خامنهای گزارش دهد. این در حالی بود که بازگشت وی در شرایطی خطرناک اتفاق افتاد. بازهم تکرار میکنم، او این بار هم میتوانست در تهران یا دمشق بماند اما مصر به بازگشت به لبنان بود. او تا آخرین روز جنگ در لبنان ماند.
این اقتصاد تکیده و پرفشار هم با همین روش احیا میشود
سیدابراهیم رئیسی حالا منتخب مردم است، و علاوه بر این منتخب مردم بودن، مهر تأیید علنی رهبر انقلاب بر «عملکرد افتخارآمیز»ش در مدت کوتاه تصدی دستگاه قضا، او را در اوج امیدواری و اعتماد به نفس قرار داده است. او حتماً معجزهگر و سوپرمن نیست، حاج قاسم هم نبود، اما هر دو اثبات کردهاند که ارادۀ تغییر دارند.
ظهور سیدابراهیم رئیسی، در نظرگاه مردم حذف تمام «آنچه در ادوار گذشته نباید میشد، و شد» و برآمدن آفتاب امید برای تحقق «آن آرزوهایی که باید برآورده میشد، اما نشد» بوده است. بسیاری از مردم بخصوص پس از دو دوره فشار ــ که نرخ برابری ریالشان در برابر دلار ابتدا در ابتدای دهۀ 1390 یکسوم شد و سپس در انتهای همان دهه باز یکهشتم (مجموعاً حدود یکبیست و چهارم) ــ اکنون امیدوار شدهاند. اینکه این امید تا چه اندازه واقعی و دیرپاست، هنوز نمیدانیم؛ شاید در آیندۀ نزدیک بتوان از انتخابهای اولیه و چیدمان همرزمان در جبهههای متعدد نبرد، و همنوردان بهسوی قلههای فتح نشده و در اختیار دشمن، کمی جهت حرکت و مسیر را و غایت و فرجام کار را حدس زد. اما یک نکته قطعی است: آنچنان که دکتر حسن سبحانی، استاد اقتصاد دانشگاه تهران، در کوران انتخابات تصریح کرد، در شرایط فعلی اقتصاد ایران هیچ سوپرمنی وجود ندارد؛ واقعبین باشیم. اگر جز این بیندیشیم، گرچه در کوتاهمدت امید و اعتماد به نفس کاذب به مردم تزریق خواهیم کرد، اما آماج مشکلات و زمین سوختۀ برجا مانده از گذشته، پس از مدتی، بهصورت تصاعدی مردم را بهسوی ناامیدی مضاعف، و واکنشهای منفی بعدی رهنمون خواهد شد.
رسم جوانمردی نیست که در این روزهای واپسین، به دولت مستعجل فعلی، با این حال نزار و بدن نحیف کنایه داشته باشیم؛ به دولتی که ذکر یک نکته دربارهاش بارز و منصفانه و بیاختلاف است: مسئولیت میراثش را هیچیک از نحلههای سیاسی (حتی آنانی که مکرر پشتش ایستادند) برعهده نمیگیرند. اما یک مروری به مهمترین محورهای شرایط اقتصادی فعلی کشور بیندازیم:
- بودجۀ دولت، دستکم، و با تعاریف ناقص از کسری، حدود یکسوم (400 همت) کسری دارد، یعنی دولت برای یکسوم از مخارج ضروریاش درآمدی ندارد. بچههای ترم دو و سه کارشناسی اقتصاد میدانند، این تقریباً از هر کانالی (جز اوراق ربوی!) جبران شود، پس از مدت کوتاهی، میشود تورم خانمانبرانداز و بیثباتکننده و فلجکننده. سید ابراهیم رئیسی، هرچه تردستی هم بکند، جبران این کسری، حداقل و دستکم یکی دو سالی زمان میبرد. یعنی یکی دو سالی از همین کانال، تورم حداقل بالای 20درصدی خواهیم داشت، تا انشاءالله اگر تحولی ایجاد شود، و اوضاع به سامان برسد.
- امنیت غذایی کشور به مخاطره افتاده است. بخش اعظم زنجیرۀ تولید گوشت و مرغ کشور در داخل فعال است، الا یک نقطۀ کلیدی: نهادهها! به زبان ساده یعنی خوراک و بخشی از داروی دام از خارج از کشور میآید. خب، سربند تحریمهای منقبضشونده طی دو سال اخیر دولت نفتی نفروخته و لذا ارز ندارد که برای واردات نهادهها تخصیص بدهد. به همین خاطر است که میبینیم نهادهها میلیونمیلیون تن در گمرک دپو شده، اما واردکننده، چون از دریافت ارز ترجیحی (4200) اطمینان ندارد، بار را ترخیص نمیکند. سیدابراهیم رئیسی در کوتاهمدت، رقمی حدود 8 میلیارد دلار، یا بیشتر، که برای اقلام ضروری مورد نیاز است را از کجا تأمین کند؟ با این شرایط، و مشکلات و تبعات پس از آن (مثل اینکه خوراک دام گران شده و دامداری بهصرفه نیست، و دامدار دام مولدش را سرمیبرد)، تکلیف دامداری کشور چه خواهد بود؟ تکلیف گوشت مصرفی کشور چه خواهد بود؟
- رئیس سازمان هواشناسی همین چند روز پیش گفته بارشهای امسال نسبت به میانگین بلندمدت، 40درصد کاهش دارد، یعنی خشکسالی شدید داریم. البته نهتنها ایران، که سرتاسر دنیا از آمریکای شمالی تا اروپا و تا چین و هند، دچار بحرانهای اقلیمی شدید شدند که بهقول چینیها «طی هزار سال دیده نشده بود». این شرایط بد، کمتر و بیشتر، امسال برای ما هم اتفاق افتاده. خب، این یعنی جز محصولات دامی، تولید محصولات زراعی هم دچار مشکلات جدی خواهد بود. سال 1387 هم همینطور شد، و کشاورزی کشور لطمۀ جدی دید، به آمارهای وزارت جهادکشاورزی دربارۀ تولیدات آن زمان مراجعه کنید تا عیار مشکلات دستتان بیاید. فقط یک تفاوت جدی الآن با آن زمان این است که آن زمان ارز داشتیم برای واردات این کالاها و جبران کمبودها و الآن ارز نداریم! دولت سیزدهم این مشکل جدی را چه خواهد کرد؟
- گذشته از مشکلات مهم و کلیدی بالا، اصولاً آرایش اقتصادی کشور بهنحوی است که بروز تورم بسیار شدید در کوتاهمدت کاملاً طبیعی خواهد بود. شاخص رشد نقدینگی، از 28درصد در ابتدای 1399، به رقم یونیک و بیسابقۀ 40.6درصد در پایان 1399 رسید و این روند فزاینده ادامه دارد؛ و کیست که نداند رشد نقدینگی در خلأ تولید، پس از مدت کوتاهی تورم قهری را در پی دارد؟ همان که محسن رضایی در مناظرات از آن به «ابرتورم» یاد میکرد و عبدالناصر همتی همین اخیراً در پست اینستاگرامش دربارۀ آن هشدار داد.
دریافتی حقوقبگیران در ابتدای 1400بهشدت افزایش داشته، و از کانال تحریک تقاضا، به تورم دامن میزند. اجارۀ منزل امسال نسبت به سال گذشته، افزایش نجومی داشته است. (خیل عظیم آنانی که با تفاهم با موجر تمدید کردهاند، موجب شده آمار اعلامی، رقم 36درصد افزایش را نشان بدهد، اما کسانی که ناچار به نقل و انتقال شدهاند میدانند که افزایش اجاره در بازار احتمالاً رقمی حدود 70 تا 80درصد است.) خب همین مستأجرها، (که در اصطلاح اقتصادی شاخص «پی به آر» یعنی قیمت ملک به اجارۀخانه را کوچک شده میبینند) و حقوقشان هم افزایش داشته، ترجیح خواهند داد با هر زحمتی شده، منزلی خریداری کنند. این یعنی، افزایش میزان وامدهی بانکها. این را بگذارید کنار شرایط بسیار بد تولید مسکن، و این دو یعنی باز تورم.
فهرست بلندبالایی از مشکلات اینچنین در کشور وجود دارد، که برشمردن آنها در این مختصر نمیگنجد. عدم تفاهم در برجام، عدم ارتباط سازنده با همسایگان (طوری که از 1000 میلیارد دلار واردات 15 کشور همسایه، سهم ایران تنها 23 میلیارد دلار است! یعنی دو و سه دهم درصد!)، شرایط بسیار بد کسب و کار و تولید، مشکلات زیر ساختی در شفافیت و قاچاق و فساد، فضای کسب و کار بسیار بد، امنیت سرمایۀ بسیار ضعیف، ناهنجاریهای تشدید شدۀ اجتماعی ناشی از فقر فزاینده طی یک دهۀ گذشته (این فقره را از افسران آگاهی یا قضات بپرسید)، قفل شدن درآمدهای ارزی، مشکلات تولید انرژی بخصوص در صنعت برق که کل تولید کشور را متأثر کرده (فولاد و سیمان، دو نمونۀ بارز از مشکلات است)، و مشکلات دامنهدار و پرتعداد و درهمتنیده که باز کردنشان کار بسیار دشواری است.
اما حاج قاسم کلاف پیچیدهتر از این را باز کرد. سید ابراهیم رئیسی هم در دورۀ کوتاهمدت تصدی دستگاه قضا، نشان داده که میتواند کارهای نشدنی را به سامان برساند. آمدن او مزیتهای جدی را برای کشور رقم خواهد زد: او مخلص و مردمدار است، و تمام ظرفیتهای لشگری و کشوری، مجلس، دستگاه قضا، نهادهای عمومی تحت نظر رهبری، و همچنین اهالی تولید که از بیعملی زخم خوردهاند پای کار او خواهند بود. خود او هم به برکت اخلاص و هم به برکت اینکه نشان داده مرد میدان است، بسیاری از گرهها را خواهد گشود. هنگامیکه از خارج گود تولید (زمان تصدی دستگاه قضا) 2000 کارخانه را راه انداخته، وقتی وارد گود شود و ابزار سیاستگذاری و نظارت را مستقیماً در دست داشته باشد حتماً این رقم چندصد برابر خواهد بود.
البته نگرانیم، و شاهد، و منتظر که ببینیم چطور یارکشی خواهد کرد، و چطور نبض شاخصها را که افسار گسیختهاند، بهدست خواهد گرفت. اما ضمناً امیدواریم. امیدواریم همانگونه که حاج قاسم، با مدیریت الهی و تمهیدات مدبّرانه و تلاش خستگیناپذیر توانست نشدنیها را محقق کند، و موازنۀ قدرت در صحنۀ آشفتۀ سیاسی و نظامی منطقه را به نفع کشور تغییر دهد، تا حدی که آمریکا و متحدانش بر لبۀ خروج از منطقه یا سقوط قرار بگیرند، سیدابراهیم رئیسی هم بتواند بخصوص صحنۀ نبرد اقتصادی را به نفع جمهوری اسلامی تغییر دهد.
جمهوری اسلامی نشان داده راه پیروزی در هر حوزهای ــ چه نظامی باشد، چه سیاسی و چه اقتصادی ــ همین است: مقاومت فعال، و تدبیر و تلاش و مجاهدت به سبک حاج قاسم و حاج حسن تهرانیمقدم. انقلاب اسلامی در آستانۀ شرایطی است که میتواند بعد از مدت کوتاهی در حوزۀ اقتصادی در قله بایستد. به امید آن روز.
انتهای پیام/