توصیه "سعدی" به مردی که از تأمین مخارج نوزادش میترسد!
سعدی در باب ششم بوستان، داستان پدری را روایت میکند که صاحب فرزند شده است اما میترسد(!) از اینکه نان و لباس این نورسیده را از کجا فراهم کند، اما همسرش مردانه جوابش را میدهد!
به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران پویا؛ شاعران و نویسندگان همۀ ملّتها، سرودهها و نوشتههایی دارند که در آنها، راه بهتر زیستن و خوشبختی و سعادت را نشان میدهند؛ به این نوع سرودهها و نوشتهها ادبیات اندرزی یا تعلیمی میگویند، «بوستان» و «گلستان» سعدی، «کلیله و دمنه» و «مثنوی معنوی» از بهترین نمونههای ادبیات تعلیمی ایران بهشمار میآیند.
امروزه بسیاری از زوجهای ایرانی بهخاطر ترس از هزینههای فرزند و مشکلات معیشتی از فرزندآوری امتناع میکنند؛ این باور نادرست کانون خانوادهها را تهدید میکند، کاهش نرخ باروری به 1.7 فرزند و سقوط نرخ رشد جمعیت کشور به زیر یک درصد گواه این واقعیت تلخ است.
جامعه ایرانی از دیرباز فرزنددوست بوده است و فرزندآوری در آن ارزش محسوب میشده است؛ اما هجوم مدرنیته و فرهنگ غربی بسیاری از سنتها و رسوم پسندیده ما را به انحراف کشاند یا نابود کرد؛ هویت ایرانی ـ اسلامی ما تحت تأثیر فردیت غربی قرار گرفت و بسیاری از گزارههایی که باعث سربلندی و مباهات بزرگان ما بود در نظر ما اشتباه جلوه داده شد! تشکیل خانواده و الگوی فرزندآوری نیز یکی از این نمونههاست.
نمود و جلوه فرهنگ غریبهای که خانوادهها را تهدید میکند، گسترش تکفرزندی در خانوادههای ایرانی است؛ بر اساس آمار، 20.4 درصد مردان متأهل کشور بدون فرزند، 31.1 درصد تکفرزند و 31.7 درصد دو فرزند دارند؛ بهبیان دیگر از هر دو مرد متأهل ایرانی، یک نفر بیفرزند و تکفرزند است.
"تکفرزندی" معضلی است که بر اساس تحقیقات علمی، هم روی والدین و هم روی خودِ فرزندان اثرات منفی زیادی دارد؛ از جمله این اثرات میتوان به بالا رفتن احتمال تنهایی در سالمندی، انتظارات افراطی از فرزندان و وابستگی شدید والدین به فرزندان اشاره کرد.
ادبیات تعلیمی بههدف تعلیم و تربیت آفریده میشوند؛ تعلیم و تربیت همواره یکی از نخستین دغدغههای بشر بوده است و اصولاً رسالت پیامبران و نقش آنها در زندگی انسانها برای رسیدن به این هدف بوده است؛ حافظ با چنین مضمونی سروده است:
نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر
هر آنچه ناصح مشفق بگویدت بپذیر
با این توضیحات؛ سعدی در باب ششم بوستان، داستان پدری را روایت میکند که صاحب فرزند شده است اما میترسد(!) از اینکه نان و لباس این نورسیده را از کجا فراهم کند اما همسرش مردانه جوابش را میدهد!
یکی طفل دندان برآورده بود
پدر سر به فکرت فرو برده بود
که من نان و برگ از کجا آرمش؟
مروت نباشد که بگذارمش
چو بیچاره گفت این سخن، نزد جفت
نگر تا زن او را چه مردانه گفت:
مخور گول ابلیس تا جان دهد
همان کس که دندان دهد نان دهد
تواناست آخر خداوند روز
که روزی رساند، تو چندین مسوز
نگارندهٔ کودک اندر شکم
نویسنده عمر و روزی است هم
انتهای پیام/+