اختلاف نظر جریانات و احزاب سیاسی ترکیه درباره افغانستان
دوقطبی مداوم سیاسی، فکری و اجتماعی داخل ترکیه در مورد مسائل مختلف، مساله افغانستان را نیز در برگرفته و دو جبهه سیاسی – فکری ترکیه در این مورد دو دیدگاه ضد هم دارند.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، تحولات چند روز اخیر افغانستان، بازتاب گسترده ای در رسانه های ترکیه داشته است.
امروز هم عکس و تیتر صفحه نخست روزنامه های چاپ استانبول و آنکارا، همچنان به افغانستان اختصاص پیدا کرده و شبکه های تلویزیونی خبری نیز، به طور مداوم در حال پخش گفتگوهای زنده با کارشناسان و تحلیل گران سیاسی درباره افغانستان هستند.
اما چرا مساله افغانستان برای ترکیه تا این اندازه اهمیت پیدا کرده است؟ ترکیه ای که در سال 2003 میلادی و در دوران حمله آمریکا و همپیمانان غربی به عراق، حتی به تحولات کشور همسایه خودش هم توجه چندانی نداشت، چرا حالا تمرکز خود را بر روی پیگیری و رصد تحولات افغانستان گذاشته است؟
در پاسخ باید گفت: سه دلیل مهم وجود دارد که نه تنها برای دولتمردان و رسانه ها، بلکه برای مردم عادی نیز، مساله افغانستان را به یک مساله مهم تبدیل کرده است:
1.حرکت آوارگان و پناهجویان افغان به سوی ترکیه، موجی از نگرانی به وجود آورده و مخالفین اردوغان در این مورد، احساسات و افکار مردم ترکیه را تهییج کرده اند.
2.اردوغان و شریک او باغچلی، همچنان بر حضور نظامی در کابل پافشاری می کنند اما مخالفین معتقدند که باید هر چه زودتر سربازان ترک را از آنجا خارج کرد.
3.ترکیه به جهان شرق نزدیک شده و با توجه به برجسته شدن اهمیت موضوعاتی همچون توسعه روابط با چین، هندوستان، پاکستان و افغانستان، طبیعی است که مساله افغانستان تا این اندازه مورد توجه محافل سیاسی و رسانه ای ترکیه قرار بگیرد.
پیشنهاد معنی دار شریک اردوغان
دولت باغچلی رهبر حزب حرکت ملی (م.ه.پ) که در شراکت با اردوغان، ائتلاف جمهور را شکل داده، بیانیه مفصلی در مورد تحولات افغانستان، منتشر کرد.
باغچلی، آمریکا را مسبب اوضاع کنونی افغانستان می داند که با ادعای آوردن آزادی و دموکراسی، با سرنوشت مردم افغان، بازی کرده است. باغچلی، خلاء خروج آمریکا و پر شدن آن به واسطه حضور طالبان را مهم دانسته و گفته است:«دستیابی افغانستان به صلح داخلی، صلح اجتماعی و ثبات سیاسی برای ترکیه ضروری است. همه باید بدانند که پشت کردن به افغانستان و تبدیل شدن به یک عنصر تماشاگر و خنثی، تهدیدهای بیشتری را به ویژه برای منافع ملی و حتی امنیت ملی ما ایجاد خواهد کرد. حضور ترکیه در افغانستان، مشروع، دوستانه و صلح آمیز است و از ثبات و امنیت این کشور حمایت می کند. به همین دلیل، خروج عناصر نظامی ما از افغانستان غیرقابل تصور خواهد بود. تاریخ صد ساله، روابط فرهنگی و مذهبی بین ترکیه و افغانستان بهانه و حمایت از حضور ما در کابل است. پشت کردن به افغانستان برخلاف حقایق تاریخ و جغرافیا است. پیشنهاد و خواسته های رهبر حزب جمهوری خلق برای خروج ترکیه از افغانستان، یا ناشی از جهل او و یا نامردی اوست. بازگشت از افغانستان، برای ما به معنای به خطر انداختن جغرافیای آناتولی است. توان ذهنی و درک کلیچدار اوغلو برای درک اهمیت این موضوع، به شدت ناکافی است. افغانستان یک کشور مسلمان است و متعلق به همه افغان ها است. احترام به این حقیقت مسلم و رعایت الزامات و ملزومات آن، تمایز و فضیلت کرامت انسانی است».
تا اینجای کار، باغچلی، بیشتر به تحلیل شرایط کنونی افغانستان اشاره کرده و خواهان تداوم حضور نظامی ترکیه در افغانستان است. اما در ادامه، به نکاتی اشاره کرده که ماهیت تفکرات ملی گرایانه و قومی نژادی او را به نمایش می گذارد.
باغچلی در مورد ترکیبات جمعیتی افغانستان گفته است:«افغانستان شامل مجموعه ای از اقوام مختلف است. 40٪ جمعیت پشتون، 24٪ تاجیک، 15٪ ترک هزاره، 11٪ ازبک، 4٪ ترکمن، 3٪ ایماک، 2٪ بلوچ، 1٪ همچنین از دیگر عناصر قومی تشکیل شده است. در طرح جدید سیاسی افغانستان، تشکیل سیستماتیک یک محتوای اداری بر اساس نمایندگی عادلانه و برابر همه گروه ها برای آینده کشور، یک ضرورت مطلق است. جمعیت ترک های افغانستان، به 8 میلیون نفر رسیده و همین موضوع، مسئولیت هایی را بر دوش ترکیه می گذارد که نمی توان انکار کرد. برای انجام و اجرای این مسئولیت، حضور ما در فرودگاه بین المللی حامد کرزای کابل باید پایدار باشد. هم اکنون، سرکنسولگری های ما در مزار شریف و هرات کارهای خود را از سفارت ما در کابل نگهداری و مدیریت می کنند. هیچ دلیل قانع کننده برای خروج ترکیه از ماموریت دیپلماتیک خود از افغانستان وجود ندارد. همچنین سفیر ما در کابل و دیگر دیپلمات ها باید با عزم و اراده به حضور خود در افغانستان ادامه دهند».
اظهارات باغچلی نشان دهنده این است که اصل سهم خواهی و تعمیق نفوذ به بهانه پیوستار قومی و تباری، برای ترکیه از اهمیت استراتژیک برخوردار است. او در ادامه 3 موضوع مهم را به اردوغان پیشنهاد کرده است:
1.گفتگو با طالبان.
2.گفتگو با ایران و پاکستان در مورد پناهجویان.
3.سختگیری جدی در مورد ورود آوارگان و پناهجویان جدید افغان و بازگرداندن کل پناهجویان افغان.
خانم مرال آکشنر رهبر حزب خوب که اتفاقاً قبلاً از شاگردان و همراهان باغچلی بوده و حالا با کلیچدار اوغلو، ائتلاف ملت را علیه اردوغان و باغچلی شکل داده، با لحنی کنایی به پیشنهادهای باغچلی پاسخ داده و گفته است:«هنوز هم از ادامه حضور در افغانستان دفاع می کنید؟ اصلاً مگر چیزی به نام افغانستان باقی مانده که بخواهیم فرزندانمان را در آنجا نگه داریم؟ هر چه زودتر باید آنها را خارج کنیم و شما هم دست از این حرف های بی سر و ته بردارید».
تحلیل گران محافظه کاری همچون رسول توسون و عمر کورکماز، نظراتی ارائه داده اند که مهم ترین نقاط مشترک این نظرات عبارتند از:
1.طالبان، همه جا را بدون زور و قدرت نظامی گرفته و تبدیل به یک واقعیت شده که باید آن را پذیرفت.
2.طالبان از گذشته درس گرفته و مشی اعتدالی جدیدی دارد.
3.گفتگو و همکاری بین ترکیه و پاکستان در مورد آینده افغانستان، بسیار مهم است.
4.طالبان، در هر حال جنبشی است که در برابر یک اشغالگر خارجی ایستادگی کرده است.
5.آمریکا ناچار شد با طالبان مذاکره کند.
6.قدرت گرفتن چین در افغانستان، موضوع مهمی است و ترکیه نباید برای همکاری با طالبان، فرصت را از دست دهد.
7.ایران در افغانستان نفوذ زیادی دارد و حالا فرصت خوبی برای موازنه فرا رسیده است.
8.ترکیه باید در رویکرد خود به افغانستان، طالبان و چین، شرایط خاص ترکستان شرقی را نیز در نظر داشته باشد.
9.مردم افغانستان، از آشوب می گریزند و نه از رویکرد اسلامی طالبان.
10.طالبان در مزار شریف کاری به کنسولگری ترکیه نداشتند و رفتار آنها مثبت بود.
11.سخنگوی طالبان در مصاحبه با رسانه های ترکیه، مواضع مثبتی در قبال آنکارا داشته و خواهان ارتباط است.
باز هم دوقطبی و اختلاف
سال هاست در ترکیه، شاهد یک آرایش و صف آرایی سیاسی و اجتماعی مشهود و آشکار هستیم که رفته رفته به سوی فضای دوقطبی و تنش رفته است.
در چنین فضایی، هر مساله داخلی و پیرامونی به بهانه ای برای تنش های جدید تبدیل می شود و حتی افغانستان و قدرت گرفتن طالبان نیز از این قاعده مسثتنی نیستند و دو جبهه سیاسی – فکری ترکیه در این مورد دو دیدگاه ضد هم دارند.
روزنامه های جمهوریت و سوزجو، به عنوان مهم ترین روزنامه های جبهه مخالف اردوغان که دارای گرایش لائیستی و کمالیستی هستند، به طور آشکار، دینی شدن فضای افغانستان را یک اتفاق خطرناک می دانند و به طور مداوم بر این مساله پافشاری می کنند که با قدرت گرفتن طالبان، کشتار، سرکوب مخالفین، محدود شدن رسانه و آزادی بیان و منع آزادی زنان و دختران، تبدیل به یک روند و روال عادی خواهد شد و دولت اردوغان، نباید در خارج کردن نظامیان ترکیه از خاک افغانستان، تردیدی به دل راه دهد.
در مقابل، طیف اسلامگرا، شادی و سرور خود را پنهان نمی کند و معتقد است که قدرت گرفتن طالبان، پیش از هر چیز، نشانه ای از پیروزی بر قدرت خارجی اشغالگر ضد اسلام، یعنی آمریکا است. ملی گرایان نزدیک به اردوغان هم در این میان، معتقدند که فضا و مجال جدیدی برای حفظ منافع ملی ترکیه ایجاد شده و در چنین شرایطی، خروج از افغانستان، معنایی جز خیانت ندارد و برای تحکیم جایگاه ترکیه، حتماً باید با طالبان، ارتباط برقرار کرد.
نگاهی به اکانت های توییتری و اظهارات رسانه ای رئیس جمهور، سخنگوی رئیس جمهور، وزیر امور خارجه و دیگر مقامات ترکیه، نشان می دهد که شاهد گونه ای از تقسیم نقش هستیم.
حرف و تصمیم اصلی دولت اردوغان، از سوی باغچلی ارائه می شود. اما خود دولت، مشغول دیپلماسی پشت پرده و تلاش برای مدیریت و هدایت تحولات در مسیری است که منجر به شراکت و همراهی ترکیه با پاکستان و مذاکره موفقیت آمیز با طالبان شود.
انتهای پیام/